سرنوشت خوش و ناخوش بازیگران سریال محبوب “ساعت خوش”

اگر از متولدین دهه چهل تا شصت هستید، حتما سریال طنز ساعت خوش را در دهه هفتاد را دیدید. برخی از بازیگران این گروه به اوج قله شهرت و محبوبیت رسیدند و برخی دیگر در دامنه ماندند و یا متاسفانه از دنیا رفتند. در این مطلب به بررسی سرنوشت خوش و ناخوش این بازیگران میپردازیم.

ساعت خوش برنامه ای بود که از سال ۷۳ تا ۷۴ به کارگردانی مهران مدیری هفته ای یک بار از شبکه دو پخش می‎شد. البته آن سال‎ها تلوزیون  تنها دو شبکه داشت. این سریال طنز به سرعت در بین مردم گل کرد و اولین سریال پرطرفدار تلوزیونی بعد انقلاب شد. برخی بازیگران این سریال همچون مهران غفوریان و مهران مدیری از موفقترین های کمدی ایران شدند و برخی دیگر سرنوشت های دیگری برای خود رقم زدند. حال ببینیم سرنوشت بازیگران و عوامل ساعت خوشی ها چه شد، خوش ماندند یا ناخوش شدند؟

مروری بر سریال ساعت خوش

کارگردانی ساعت خوش را مهران مدیری بر عهده داشت که چهره شناخته شده و مطرحی در کمدی نبود. داوود اسدی، ارژنگ امیرفضلی، رضا عطاران، مهدی فیروزی و علیرضا مسعودی جزو گروه نویسندگان این مجموعه بودند که غالب آن‌ها پس از این مجموعه به کار خود در ژانر کمدی ادامه دادند. تهیه‌کنندگان علی سمنانی و حسن سمنانی بودند و رضا نادری هم تهیه‌کننده اجرایی مجموعه بود.

خان‌دایی‌جان: نادر سلیمانی در نقش خان‌دایی‌جان و سعید آقاخانی در نقش سعید یکی از زوج‌های این مجموعه بودند. سعید شخصیتی پرشیطنت بود که کارهای اشتباهی می‌کرد و با غضب خان‌دایی مواجه می‌شد. این آیتم، قطعه‌ای آهنگین با شروع «سلام، سلام صدتا سلام…» هم با همخوانی آقاخانی و سلیمانی داشت.

کارآگاه درک: رضا شفیعی‌جم، نقش کارآگاه درک و داوود اسدی، نقش دستیار او را بازی می‌کرد که بعد از مدتی نیما فلاح ایفاگر آن شد. این آیتم شوخی با موقعیت‌های سریال آلمانی درک بود که ماجراهای یک کارآگاه و دستیارش در کشف رمز و راز پرونده‌های قتل را نشان می‌داد.

مسابقه هفته: مهران مدیری در نقش مجری، رضا عطاران در نقش شرکت‌کننده محبوب و چند بازیگر دیگر در قامت شرکت‌کنندگان مسابقه‌ای که مدام از طرف مجری تحقیر می‌شدند، آیتمی که مخاطبان آن را شوخی با مسابقه هفته با اجرای منوچهر نوذری می‌دانستند.

سرنوشت خوش و ناخوش برخی بازیگران ساعت خوشی ها

بیایید اول از خوشترین ها شروع کنیم:

مهران مدیری

مهران مدیری رو همه میدانند که کجاست! اگر نمیدانید کافیست تلویزیون را روشن کنید! پنج تا کانال عوض کنید ،حداقل در سه تا از این کانال ها او را نشان میدهد! اگر تلویزیون ندارید یا نمیبینید، گوشی‎ خود را برداریدو کلیپ های وی را که در فضای مجازی به شدت وایرال شده اند را ببینید. علاوه بر تلوزیون او در نمایش خانگی و سینما در ژانرهای کمدی و جدی نیز توانست به خوبی بدرخشد.

اگر چهره و بازی او را نمیپسندید باز میتوانید در سایت های موزیک اهنگ های این هنرمند نامی را بشنوید! به طورکلی مهران مدیری از همه فن حریف های بازیگران در حوزه های مختلف مشهور است. برنامه سازی های وی چنان رکوردار است که هر لحظه فقط خود او میتواند رکورد خودش را در برنامه سازی بزند.

بیش از ۶۰۰ هزار دقیقه ثبت در گینس.

یکی دیگه از رکورد هایش ،جایزه جشن حافظه که ۹ بار – بالاتر از هرکسی- این جایز رو برده است.

رضا عطاران

رضا عطاران هم در همین حوالی است، اما با چشم غیر مسلح دیده نمی شود، به خصوص اگر هوا ابری باشد که دیگر اصلا نیست، چون پیدا کردن ستاره ها سخت است.

رضا عطاران بعد از ساعت خوش با وانت چیپس و پفک پخش می کرد چون بزرگواران به او استراحت مطلق داده بودند.

اما بعد از مدتی برگشت و شروع به ساخت برنامه کرد. 

از سیب خنده که هنوز هر آیتمش خاص و خنده دار است تا آخر سری آیتم. آن سریال عجیب و سورئال قطار ابدی و سریال تخیلی واقعی – به قول مهران مدیری کارگردان – کثیف و چرک- در ماه رمضان که از هر چیزی که قبل و بعد از آن پخش می شد دوست داشتنی تر بود.

رضا عطاران میکروفون را می گرفت و می رفت در خیابون با فرنی فروش، بقال، فلافلی و راننده تاکسی و قشر پایین جامعه مصاحبه می کرد و خودش هم خیلی می خندید. وی کم کم تبدیل به یکی از گران قیمت ترین ستاره های سینما شد. آمار فروش فیلم ها گویای این حقیقت ست. و چه نقش های خوبی در فیلم های کاهانی بازی کرد و نشان داد که نه تنها با آن خنده ها و شوخی های بلند قرار است ما را به سینما بیاورد، بلکه می تواند نقش یک افسر پلیس با شخصیت خاکستری را در فیلم اسب یک حیوان نجیبیست را در بیاورد.

خلاصه رضا عطاران ستاره سینما نگو ستاره دلها بگو.

سعید آقا خانی

یادتان هست دیالوگ معروف او را؟

سلام، سلام، صد تا سلام ! خان‎دایی جان خان‎دایی جان ! 

از کمدی تا تراژدی با سعید آقا خانی !

برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد برای فیلم خداحافظی طولانی !

الان سعید آقاخانی کافیست در یک فیلم ده دقیقه بازی کند. مثل آهنربا مخاطب را جذب ان فیلم میکند. مثل فیلم قسم محسن تنابنده که شاید فقط شش هفت دقیقه بود ولی کل فیلم بود ! حس می‎شد. همه‎ش منتظر بودی دوباره بیاید ولی با نیامدنش فیلم رو جلو می‎برد. بخاطر تاثیر همان شیش هفت دقیقه.

یک‎دفعه وقتی همه فکر می‎کردند سریال پایتخت، خاتم همه سریالای طنز تلویزیونه، نون خ پیدایش شد. با معرفی یک خروار بازیگر طنز جدید به دنیای فیلم و سریال !

به این میگویند #کارما

سعید آقاخانی ساعت خوش، سعید آقا خانی نون خ .

حمید لولایی

 

لولایی انگار زاده شده برای این که نقش یک پدر را بازی کند. تاحالا نقشی ندیدیم از حمید لولایی که غیر از نقش محوری پدر یک خانواده را بازی کند. بدون ریسک. بدون چالش. یک خط صاف با کمی انحنا بخاطر اغراق و خبرگی در بعضی از نقش ها ، مثل زیر آسمان شهر. و دوباره تکرار، تکرار، تکرار. هیچوقت هم از کمدی در نیامد و چیز دیگری را تست نکرد. مثل یک پدر واقعی ایرانی !

نادر سلیمانی

شاید الان پایین تر از جایگاه ساعت خوش ایستاده است. حالا در برنامه هایی مثل بازی مافیا و امثالهم او را میبینیم. در فیلم سنتوری با وجود نقش کمش، درخشان بود و نقش کمی هم در  سریال ستایش(۱) داشت که نشان داد کارش فقط کمدی نیست. ولی انگار یا بخاطر سادگی و بی ریا بودن شخصیتش بود که دیگر به او نقش مهمی پیشنهاد نشد یا مشکلات زندگی یا هر چیز دیگری که ممکن است ما بی‎خبر باشیم.

ارژنگ امیرفضلی

یک استعداد به تمام معنا. ارژنگ بعد از ساعت خوش کم پیداتر بود. گاهی در یک سری فیلم سینمایی های اتوبوسی دیده میشد، زمانی هم در سریال های طنز شبکه یک. اوجش هم فیلم اخراجی ها بود که نشان داد چقدر بامزه و جدی می‎تواند یک نقش را دربیاورد. آخرین حضور پر رنگش هم بین تماشاگران خندوانه بود و دیگر نیست ! بعد از خنداونه هم با مهاجرت از ایران و به گفته خودش زندگی سخت و ناخوشی را در غربت میگذراند. در تازه ترین خبر هم در زیر یکی از پست های نصرالله رادش از مهران مدیری گله کرده بود.

نصرالله رادش

یک کمدین به تمام معنا ! از اول قوی و پرانرژی بود و چیزی به او اضافه یا کم نشده است. همان رادش ساعت خوش بارها و بارها در سریال های بیشتر آیتمی دیده شد با ان غلظت صدای پر حجمش. یک سریال بازی کرد به اسم شغال که نقش اولش بود و درخشان.

آخرین درخشش در نقش حیف نون در سریال باغ مظفر بود. البته بی انصافییست اگر نقشش را در سریال مسافران رامبد جوان نادیده بگیریم. بعد از مسافران او بسیار کمرنگ شد. حالا بیشتر به عنوان مهمان برنامه در گیم شو های شبکه خانگی او را میبینیم.

رادش در اینستاگرام خود از همکاران ساعت خوشی گله مند بود. وی همچنین در مصاحبه ای عنوان کرد که ارژنگ امیرفضلی یکی از مهمترین نویسنده های کارهای اقای مدیری بوده است که امیرفضلی نسبت به این گفته رادش ابراز خوشنودی کرد و مدیری مدعی بوده که همه کاره سریالهایش خودش بوده است. از حرف های رادش بوی دلخوری و انتقاد از مدیری می آید اما خودش در پاسخ گفت؛ مدیری عزیز من است.

یوسف صیادی

یک کاریکاتور زنده، کم فروغ و راضی ! در حدی که در سریال مرد دو هزار چهره مهران مدیری پشت صحنه روپایی میزد یک وقتایی هم دیالوگ می‎گفت. با وجود این که این بازیگر حتی اگر حرف هم نزند، آدم خنده‎ش می‎گیرد! ولی شاید نتوانسته خودش را درجایی که باید باشد قرار بده و معمولا دیده نمی‎شود. وی نیز هموچون رادش اخیرا در گیم شو های شبکه خانگی مثل جوکر دیده میشود.

رضا شفیعی جم

بازیگری که اگر بخواهیم تعداد کارکترهای مختلفی که بازی کرده است را بشماریم، ساعت ها باید فکر کنیم. هیچ بازیگر طنزی- به جرات میتوان گفت- به اندازه رضا شفیعی جم در این سال ها کارکترهای مختلف را با این قوت بازی نکرده است. با صدا، با میمیک صورتش، با هیکلش، قابل تبدیل شدن به هر چیزی ست.

مثلا؛ درک، بامشاد، قلمراد، کیوون، کامبیز باغی و متفاوت تر از همه نقش جدی در موقعیت طنز سریال ترش و شیرین عطاران به عنوان پسر حمید لولایی.

هنوز هم هر کارگردانی در فضای طنز دنبال یه کارکتر بامزه و جدید باشد سراغ شفیعی جم را می‎گیرد. ولی مشکلش شاید این باشد که با هر کسی و در هر فیلمی بازی می‎کند.

شفیعی جم بعد از ساعت خوش پیشنهادی از بهرام بیضایی داشته که بخاطر همان نگرانی های دوستان از پر کاریش، این پروژه را از دست میدهد و شاید مسیر زندگی‎ش تغییر شدیدی میکند !

امیر غفارمنش

بعد از ساعت خوش دیگر با مهران مدیری کار نکرد و بیشتر در سریال های مناسبتی عید و ماه رمضان و اینجور جاها بود و نقش های اصلی این سریال ها را هم بازی می‎کرد و البته بازی می‎کند.

روی یک مسیر مشخص بدون چالش.

حسین رفیعی

بیشتر مجری بود تا بازیگر. البته جایگاه حسین رفیعی رو بجای اینکه بخواهیم با بچه های ساعت خوش مقایسه کنیم باید با بچه های نیم رخ و اکسیژن مقایسه کنیم، شهاب حسینی کجا، حسین رفیعی کجا ! اوج مجری گری‎ش هم در برنامه مهتاب با محمد حسین بود که واقعا زوج خوبی بودند ولی خب، بگذریم … این اواخر هم در شبکه قرآن مجری یک برنامه بود به اسم یکی بود یکی نبود. و همچنین علاوه بر گیم شو های شبکه خانگی مجری یکی از شبکه های تلوزیونی بی مخاطب است.

فاطمه هاشمی

به نسبت بقیه بازیگرانی که خیلی کم فروغ و کم کار بودند، فاطمه هاشمی نسبتا پر کار بود. اما نقش های درخشان او بیشتر با سریالهای مهران مدیری بود.

رامین ناصر نصیر

یکی از معصوم ترین بازیگران طنز. تلاش زیادی برای بامزه بودن میکند اما متاسفانه……..!!! . بعد از ساعت خوش کمتر با مهران مدیری کار کرده و بیشتر در کارهای کارگردان های دیگری بازی کرد. یک وقتایی هم بخاطر نوع چهره تیپیکال ایرانی‎ که دارد در سریال ها و فیلم‎های تاریخی نقش هایی طنزآمیز بازی کرده است از جمله شهرزاد؛ نقش داماد سرخونه.

اگر در فرانسه به دنیا آمده بود شاید می‎شد با او داستان زندگی زیدان را ساخت!

پوپک گلدره

شاید اگر بود الان در ردیف معتمدآریا یا مریلا زارعی می‎توانست قرار بگیرد. بازیگری به ذات توانا و نوستالژیک. وقتی که سریال نرگس روی آنتن بود و هر شب همه پای تلویزیون منتظرش بودند ناگهان جای خود را به ستاره اسکندری داد و دار فانی را وداع گفت. روحش شاد یادش گرامی.

نعیمه نظام دوست

نقش چندم در دنیای سینما و تلویزیون. نقش اول در فضای مجازی. بعد از ساعت خوش فقط در برنامه اسکار به کارگردانی مهران مدیری در این اواخر با او همکاری کرد. بیشترین و ماندگارترین نقش او در سریال محله گل و بلبل با عمو پورنگ بود.

معصومه کریمی

تنها چیزی که از وی یادمان است، نقش زن بهروز پیرپکاجکی در  زیر آسمان شهر یک بود. 

نیما فلاح

بازیگری توانا ولی کم کار، بسیار هنرمند خوبیست و وقتی نقشی رو بازی میکند، درست و با دل و جان این کار را میکند. آخرین بار توی سریال در حاشیه مدیری در یک موقعیت طنزِ درست، با جثه ای کوچک، نقش گنده لات زندان رو بازی می‎کرد و خیلی عجیب است که کمتر او را در فیلمها میبینیم. اما درکل او نیز متاسفانه به جایگاهی درخور و شایسته در تلوزیون نرسید.

اردشیر منظم

در این سال ها بوده ولی بیشتر صدایش نه خودش.

سفر های میتی کمان ، فوتبالیست ها ، لوک خوش شانس و خیلی نقش های درخشان دیگر دردنیای دوبله.

آرش میر احمدی

پایه ثابت سریال های طنز آیتمی، از ساعت خوش به بعد دیگر با مدیری کار نکرد و آخرین حضور پر رنگش در سریال خنده بازار بود که واقعا سریال خوب و بامزه ای بود. در هر آیتمش یک نقش جدید را با تمام وجودش بازی می‎کرد. بعد از آن هم در سریال محله گل و بلبل به همراه نعیمه نظام دوست نقش دوست داشتنی را ایفا کرد. متاسفانه میراحمدی چندی پیش در اثر بیماری درگذشت.

علی مسعودی

بعد از ساعت خوش بیشتر کار نویسندگی کرد و نبود تا مسابقه خنداننده شو خندوانه که باعث شد دوباره چهره‎ش را در قاب تلوزیون ببینینم. بعد از ان کمی پر کار تر شد. تا عید ۱۴۰۰ سریال نوروز رنگی را کار کرد که سریالی نسبتا ضعیف و گاهی بامزه و پر از نوستالژی بود. بعد از ان هم در گیم شو جوکر در شبکه خانگی فیلیمو شرکت کرد که برخلاف اینکه همه تلاش خود را برای بامزه نشان دادن خود کرد اما  ویدئوهای او یازخورد مثبتی در فضای مجازی  به همراه نداشت.

محسن حاجیلو

محسن حاجیلو کسی ست که بالاخره شما رو پیدا میکند! هر لحظه ممکن است از پشت دیواری، شمشادی ، چیزی به بیرون بپرد با یک میکروفن در دستش. کسی که در ساعت خوش بدجور در نقشش فرو رفت  و هیچوقت دیگه از آن خارج نشد.

داود اسدی

بازیگری که از فضای طنز فاصله گرفت و چند فیلم جدی را بازی کرد و متاسفانه در سن ۳۸ سالگی در اثر سکته قلبی در گذشت.

سخن پایانی

در مجموع میتوان گفت، پس از گذشت چند دهه گروهی که با یکدیگر کاری را شروع کردند و بازخوردهای مثبت زیادی از مردم گرفتند در مسیر پیشرفت، جایگاه های متفاوتی را به دست آوردند. قطعا تلاش و پشتکار و صد البته موقعیت های مناسب و ریسک پذیری میتواند آینده درخشان افراد را بسازد. درنهایت ساعت خوش شاید برای تعداد کمی از بازیگران و عوامل خود توانست خوش آمد داشته باشد برای برخی دیگر متاسفانه چندان خوش نبود. شما چه خاطره یا دیالوگی از سریال ساعت خوش به یاد دارید؟ 

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید