خانه های دلچسب قدیمی و رفت و آمد های جوانی/ حاضرید به آن خانه ها برگردید؟

اگر متولدین دهه چهل تا شصت باشید حتما یادتان هست که خانه های قدیمی چه حال و هوایی داشتند با آن ایوان ها و حیاط های بزرگ، بوی نم خاک خورده و تیزی آفتاب… آیا حاضرید بار دیگر به آن خانه ها و دوران برگردین؟

وقتش شده که با دیدن برخی تصاویر و عکس هایی از خانه های قدیمی کمی از دوران مدرنیته و آپارتمان های کوچک شده فاصله بگیرید و دمی از نفس آن دوران بکشید.

یاد کنیم از حال و هوای خانه های قدیمی با شعر و عکس

قدیمیا خوب فهمیده بودن از زندگی چی میخوان
حیاط
حوض
آسمون
چندتایی درخت که به وقت و فصلش
میوه هاشونو بچینی و بشینی لب حوض لذتشو ببری
همینقدر ساده و قشنگ …

آن خیابان خاکی
آن خانه قدیمی که دیوار آجری داشت
آن باغچه کوچک
آن پنجره که پرده ای با گلهای آبی داشت
در شهر بزرگ گم شده است.

شاید
آن مرد غریب
آن مرد که ترانه ای غمگین بر لب داشت
خاطره شب را هم با خود برد.

……………………………………………….

خاطرات بچه گی هایم جا مانده هنوز
توی آن خانه قدیمی
کنار حوض کوچک و پر از ماهی
و توی راه پله های باریک و تنگ و اتاق زیر شیروانی
و حیات سنگ فرش و کوچه های خاکی
دنیای شیرین و شاد کودکی را پاس دادم با یک توپ پاره پلاستیکی به این طرف
و نهایت علاقه و عشقم فقط یک بادکنک بود
یک بادکنک که زود ترکید و یا باد برد
دلم تنگ شده کودکی به اندازه آن حیات کوچک و حوض ماهی
به اندازه همان کوچه های خاکی
دلم تنگت شده
به اندازه دنیای کوچک و شیرینت کودکی

…………………………………………….

خونه ها قدیما
مدرن نبود
ولی تا دلت بخواد
گرما داشت
صفا داشت
محبت داشت
و مهربونی بود

…………………………………………

خانه ای که شاید در آن پول نبود اما تا دلت بخواهد عشق بود
بوی تابستان و صبح های گرمش هنوز هم در مشاممان هست
آن عصر های دلچسب با بوی حیاط خیس خورده
سفره انداختن های تابستان در حیاط، با بوی شب بوها و صدای گنجشکها
خانه های قدیم ما رنگ و لعاب آپارتمان های امروزی نداشت، سنتی بود اما دوست داشتنی
زمانی که ناراحتی اول صبحمان طلوع بی موقع آفتاب و بود صدای گاریچی های محل
لذت خوابیدن در زیر کرسی را هیچگاه از یاد نخواهیم برد
شبهای زمستان را نه با سردی بلکه با گرمای جمعمان صبح میکردیم

شما از آن دوران چه خاطراتی دارید؟ آیا حاضرید دوباره به ان ها خانه ها و دوران برگردین؟

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید