پس از باران سریالی خاطره انگیز که در سال ۷۹ از شبکه سه سیما پخش میشد، که البته مجددا طی سالهای اخیر در تلوزیون بازپخش داشته است و همچنان مورد استقبال عموم قرار گرفت. این سریال تلوزیونی که به دلیل داستان غم انگیز شخصیت اول داستان یعنی شهربانو موردتوجه قرار گرفت، همپای آن تیتراژ ابتدایی بسیار حزن انگیز و دلنشینی داشت که هنوز هم پس از گذشت سالها تازگی و جذابیت دارد. این ترانه را در این مطلب همراه با معنی و خلاصه این سریال در اختیار شما قرار داده ایم.
متن آهنگ پس از باران همراه با معنی آن
فریدون پور رضا خواننده این اهنگ میگوید: این ترانه آن قدر پر از احساس و سوز و گداز است که حتی با اینکه کمتر کسی معنا و لهجهی آن را متوجه میشود باز هم با این حال بسیار به دل مینشیند و در آن زمان هم همین موسیقی بود که مردم را به پای تلویزیونها میکشید.
در دیبامگ بخوانید: آواز ماندگار:سریال دلنوازان و تیتراژی که قدیمی نمیشود
خلاصه سریال
پس از باران داستان دکتر صادق مهرپرور و همسرش ستاره سالاری است که وقتی عازم شمال ایران (گیلان) میشوند در یک تصادف رانندگی کشته میشوند و فرزندانشان (مرضیه و مسعود) از آنجایی که به این مرگ مشکوک هستند جهت بررسی بیشتر به شمال سفر میکنند، هرچه از سفرشان در شمال میگذرد آنها از راز خانوادگیشان اطلاعات بیشتری بهدست میآورند. این اطلاعات به نقل از مادربزرگشان نقل میشود.
در روایتی که خدمتکار مادربزرگ مرضیه و مسعود، شیرین، (مهناز انصاریان) از رویدادهای قدیم بازگو میکند، به داستان زنی اشاره میشود که شوهرش ارباب است و به خاطر بچهدار نشدن زنش با اصرار مدام زن اولش (کتایون ریاحی) تصمیم به ازدواج میگیرد که با یک دختر رعیت ازدواج کند و از طبقه رعیت همسر اختیار کند این وسط مادرزن اول ارباب (مهوش صبرکن) به همراه برادرزن اول ارباب (رحیم نوروزی) مشقتهای زیادی به زن ارباب میدهند.
خانوم کوچیک (مرجان محتشم) با اینکه یک رعیت زاده بود، به اصرار خانوادهاش زن دوم ارباب روستا شد تا برای او پسری به دنیا بیاورد. نهایتاً فرزندی که به دنیا آورد یک دختر بود. در آخر هم بعد از کشته شدن همسرش آواره شد و از خانه خان بیرونش کردند.