شبی که ماه کامل شد یکی از آن فیلم هایی است که دیدنش را توضیه میکنیم. به عنوان این تجربه شخصی پس از دیدن فیلم تا ساعتها در خیابان قدم زدم و به سرنوشت فائزه منصوری فکر میکردم. چگونه و چه ناجوانمردانه در کشور غریب به شهادت رسید.
بازیگر نقش غمناز در شبی که ماه کامل شد کیست؟
فرشته صدرعرفایی بازیگری است که نقش غمناز را در این فیلم به عهده داشت. غمناز مادر برادران ریگی به نامهای عبدالحمید و عبدالمالک ریگی بود. او به خاطر این نقش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن را دریافت کرد.
برای خیلی از تماشاگران این فیلم در جشنواره ناشناخته ماند و با دیدن تیتراژ متوجه شدند زن سیهچردهای که با لهجهای جنوبی در این فیلم بازی کرده همان بازیگری است که پیشتر برای فیلمهای «بادکنک سفید» و «کافه ترانزیت» هم از جشنواره فجر جایزه بازیگری دریافت کرده بود.
فرشته صدرعرفایی بازیگر و عروسک گردان متولد 1341 در تهران است. مدرک تحصیلی فرشته صدرعرفایی دیپلم می باشد.
ازدواج و فرزندان و همسر سابق فرشته صدرعرفایی
فرشته صدرعرفایی سال ها پیش با کامبوزیا پرتوی فیلمنامهنویس و کارگردان ایرانی ازدواج کرد اما این ازدواج بعد از تولد دو فرزند به نام های کاوه و کسری به جدایی ختم شد.
کامبوزیا پرتوی بازیگر، فیلمنامهنویس و کارگردان اهل رشت بود که 4 بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه برای من ترانه 15 سال دارم، کافه ترانزیت، فراری و کامیون از جشنواره فیلم فجر شد. این کارگردان متأسفانه به دلیل ابتلا به کرونا پس از عمل جراحی قلب در سال 1399 درگذشت.
فرشته صدرعرفایی به جز بازیگری در 18 مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی به عنوان گوینده و عروسک گردان حضور پیدا کرده است.
فرشته صدرعرفایی از شبی که ماه کامل شد میگوید
افراد زیادی بودند که اصلاً متوجه نشدند فرشته صدرعرفایی نقش «غمناز» «شبی که ماه کامل شد» را بازی کرده است. آیا تعمدی در کار بود که بازیگر این نقش با توجه به گریم و لهجهای که دارد خیلی راحت شناخته نشود؟ در صورتی که اتفاقاً چون فرشته صدرعرفایی بازیگر بود این نقش خوب درآمده است.
راستش من در تمام فیلمهایی که بازی میکنم ترجیح میدهم فرشته صدرعرفایی دیده نشود به این دلیل که باید آدم دیگری را نمایش دهم و فکر میکنم هر جا تماشاچی من را به جای آن کاراکتر ببیند اشتباه کردهام. منظورم فقط به لحاظ ظاهری نیست بلکه از نظر باور نقش و در خود نهادینه کردن آن است.
برای من فرقی نمیکند که ظاهرم چه باشد ولی باورم باید آن نقشی باشد که بازی میکنم و البته ظاهر که شامل گریم و لباس و متعلقات میشود، به باور شخصیت به بازیگر کمک بزرگی میکند. درباره فیلم «شبی که ماه کامل شد» اصلاً تعمد بر این نبود که کسی بازیگر نقش را نشناسد بلکه هدف این بود مخاطب باور کند کاراکتری که میبیند یک زن بلوچ است که مادر چند فرزند است، سختیهای زیادی کشیده، بنا به شرایط زندگیاش که از طبقه فرودست جامعه بود امکانات کمی برای بزرگ کردن بچههایش داشته و ناکامی که بنا به دلایل اجتماعی، اقتصادی و شرایط اقلیمی و … در نحوه عملکرد فرزندانش داشته …
من باید جوری بازی میکردم تا تمام اینها در آن کاراکتر دیده و باور میشد. فیلمنامه اولین و کارگردان دومین راهنماست، مابقی سعی بازیگر در کشف و درک شخصیت. به همین دلیل در مدتی که در سیستان و بلوچستان حضور داشتم قبل از شروع فیلمبرداری نقشم، به خانههای مردم مهماننواز بلوچ که به طبقه مشابه نقش به لحاظ اقتصادی نزدیک بودند برای دیدن سبک زندگی و شکل رابطه اعضای خانواده رفتم.
زنان مثلاً برای شستن لباس یا ظرف در حیاط، روی پا مینشینند چون فقط یک شیر آب در حیاط خانه دارند. آشپزی روی اجاقی روی زمین انجام میشود و آب شرب تمیز از محل دیگری با گالن به خانه آورده میشود، آب شیر حیاط مخصوص شست و شو است. در کل خانه داری بسیار سختتر است. این همه زحمت و سختی و انجام کار و نشست و برخاست همچنین زایمانهای زیاد روی استخوان و لگن تأثیر میگذارد همینطور روی شکل راه رفتن و محرومیتهای پزشکی زنان را دچار تکیدگی و پیری زودرس میکند.
شیوه قلیان کشیدن زنها و سوزن دوزی که در اوقات فراغت مشغول آن هستند. همه اینها، مؤلفههای خاص نقش بودند که باید به آنها توجه میشد و نتیجه نزدیک شدن به نقش، این ظاهر و رفتاری شد که در فیلم میبینیم.
در مورد لهجه هم از پیش تولید تمرین را شروع کردیم و صدای ضبط شده مربی لهجه آقای میری را داشتم که مرتب بشنوم. تمرین لهجه در چابهار هم ادامه داشت باید بر آن مسلط میشدم تا در صحنه حین گفتن دیالوگها مجبور به فکر کردن به لهجهام نباشم که اگر این اتفاق بیفتد تماشاگر متوجه خواهد شد و باور شخصیت آسیب میبیند.
وقتی متوجه شدید قرار است نقش مادر عبدالمالک ریگی را بازی کنید چه حسی داشتید؟ مخصوصاً اینکه چنین نقشهای خاصی در سینمای ایران برای بازیگران زن کم است.
بله متأسفانه خیلی کم است و من از این نقشها استقبال میکنم البته به شرط آنکه فیلمنامه هم خوب باشد چون بعضی وقتها ممکن است نقش خوب باشد اما فیلمنامه به درستی نوشته نشده باشد. این نقش در یک فیلمنامه خوب به درستی نوشته شده بود و کارگردان هم به آن اشراف کامل داشت و راهنماییهای خانم آبیار را در هدایت این نقش نمیتوانم نادیده بگیرم.
درواقع فکر میکنم بعضی کارگردانها که نویسنده فیلمنامه هم هستند کاراکترها را در ذهن خود بازی میکنند به همین دلیل اشراف و شناخت زیادی بر تک تک نقشها دارند، خانم آبیار که اینگونه بودند. و اینکه تاکید بر عبدالمالک ریگی دارید بگویم که عبدالمالک هم برای مادرش فرزند است. به نظر من او هم قربانی شرایط و تحت تأثیر نگرش بنیادگرایانه و افراطی اسلامی شد. نگرشی که بر پایه تکفیر دیگران و حق دانستن شیوه و تفکر خود برای برقراری اسلام راستین از منظر خود دارد.
اگر او در شهر دیگری مثلاً تهران و در خانوادهای نمیگویم مرفه، متوسطی به دنیا آمده بود و تحصیلات عالی و کار مناسب داشت، آیا همه این اتفاقات برایش رقم میخورد؟ آیا او جنایتکار بالفطره است یا کسی که رؤیای عدالت و بهشت و رضای خداوند را دارد؟ چه میشود این افراطیگریها در هر ایدئولوژی و با هر لباسی شکل میگیرد و افراد زیادی را قربانی میکند؟