جوک همسر نرگس محمدی؛ علی اوجی یک نفر را حذف کرد؟

جریان تماس با علی اوجی، همسر نرگس محمدی در برنامه جوکر بانوان چه بود؟ علی اوجی، همسر نرگس محمدی کیست؟ پاسخ این سوالات را در این نوشته خواهید خواند

نرگس محمدی یکی از بازیگران سینما و تلویزیون خوش نام است که بازی او در سریال هایی مانند ستایش بسیار پر رنگ بوده است. اما اینبار او در یک برنامه شاد و کمدی شرکت کرده و ظاهرا نیز توانسته است موفق باشد. او در یکی از قسمت ها سعی کرده است همکاری خوبی با همسر خود داشته باشد. در این نوشته از دیبامگ در مورد همسر نرگس محمدی و بیوگرافی او بیشتر می خوانید.

همکاری نرگس محمدی با همسرش در جوکر بانوان

نرگس محمدی یکی از شرکت کنندگان برنامه جوکر بانوان است که در یکی از قسمت های آن سعی کرد با تماس با همسرش و تقاضای گفتن یک جوک، بقیه هم گروهی های خود را به خنده انداخته و یکی از آن ها را حذف کند. همسر نرگس محمدی، علی اوجی یکی از فعالان در عرصه سینما و موسیقی است که طنازی او در برنامه های مختلف باعث مفرح شدن فضا می شود.

اکنون نیز جوک همسر نرگس محمدی در میان مردم و فضای مجازی بسیار سر و صدا به پا کرده است. اینکه علی اوجی با گفتن این جوک چه کسی را حذف کرد و آیا نرگس محمدی با تماس با همسرش کار دست خود داده است یا نه چیزی است که باید در جوکر ببینید.

همسر نرگس محمدی کیست؟

علی اوجی تهیه کننده، مجری طرح، بازیگر و نویسنده کشورمان متولد ۱۷ اسفندماه ۱۳۶۲در تهران است. این هنرمند فرزند فرزانه لطفی پور و زنده یاد حسن اوجی از خطاطان مشهور است و دارای یک خواهر و برادر می باشد که برادر او سالها قبل فوت کرد. علی اوجی فارغ‌التحصیل لیسانس رشته کارگردانی و یکی از تهیه کننده های مشهور موسیقی است و با خواننده هایی همچون رضا یزدانی، مانی رهنما و برزو ارجمند در تهیه برخی از آلبوم ها همکاری داشته است.

علی اوجی علاوه بر تهیه کنندگی موزیک در زمینه تهیه فیلم نیز فعالیت کرده و تاکنون در فیلم هایی همچون خائن کشی، بی مادر و روزی روزگاری آبادان در مقام تهیه کننده حضور داشته است.

این هنرمند بازیگری خود را با سریال پژمان آغاز نموده و بیشتر در فیلم و سریال های مهران مدیری نقش آفرینی کرده است.

دوران سخت زندگی علی اوجی از زبان خودش

من در ۱۴ سالگی یک فیلم کوتاه ساختم که آن را به مسعود کیمیایی تقدیم کردم.

این کارگردان فیلم مرا دید و آن را پسندید و من وارد دنیای حرفه ای شدم. در همان دوران پدرم سکته کرد و بعد از گذشت یک سال و سخت شدن شرایط ، من ۱ سال و نیم مشغول مراقبت از ایشان شدم چرا که هر نیم ساعت یکبار باید به پدرم غذا می دادم.

بعد از فوت پدرم، مادرم مبتلا به سرطان شد و دوران سخت شیمی درمانی را آغاز کردیم. خدارو شکر که مادرم سلامتی خود را بازیافت اما با غرق شدن برادرم زندگی برایمان سخت‌تر شد و من از اهدافم دور شدم. بعد از تمام این ماجراها یک روز با دیدن طلوع خورشید دریافتم که پایان شب سیه سفید است.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید