کوروش پادشاهی است که بیشک همه ما ایرانیان به او مفتخریم. کسی است که نامش همیشه به نیکی یاد میشود. اما ایا میدانید تاریخ تولد و زادروز کوروش بزرگ هخامنشی چه روزی است؟ آیا او هفتم آبان متولد شده است؟
زادروز کوروش کبیر در سال ۱۴۰۳
هفتم آبان سالروز ورود کوروش به بابل است و تاریخ تولد وی نیست. تاریخ زادروز او چهارم شهریور ماه است که امسال در تقویم ۱۴۰۳ برابر با یکشنبه همزمان با اربعین حسینی است.
زادروز کوروش کبیر |
یکشنبه، ۴ شهریور ۱۴۰۳ |
۱۴۰۳/۰۶/۰۴ |
کوروش کبیر کیست؟
کوروش دوم (۵۷۶-۵۲۹ ق.م.م)، معروف به کوروش کبیر، اولین پادشاه و بنیانگذار حکومت هخامنشی بود که در ۴۰ سالگی به پادشاهی رسید. او بهمدت ۳۰ سال (۵۵۹ تا ۵۲۹ ق.م.م) بر مناطق وسیعی از آسیا حکومت کرد.
کوروش کبیر نمونه کاملی از صفات اخلاقی را داشت. هرکجا که بهعنوان فاتح وارد میشد، برخلاف فاتحان آشور و بابل نسبت به معابد اقوام بیشترین احترام را نشان میداد؛ برای تعمير و توسعه پرستشگاهها کمکهای زیادی میکرد؛ از هرگونه تبعیض نسبت به پيروان اديان خودداری میکرد و اجازه نمیداد اين احترام بهانهای برای تجاوزجویی و قدرتطلبی کاهنان شود. او با نهايت دقت اين شيوه اخلاقی و انسانی را رعايت میکرد و آن را وسيله استحکام قدرت امپراتوری میدانست.
زندگینامه کوروش کبیر
شجرهنامه کوروش از سمت خاندان پدری به پارسها میرسد؛ که سالها بر «انشان» (شمال خوزستان کنونی)، در جنوب غربی ایران، حاکم بودند؛ و از سمت خاندان مادری به مادها میرسد.
از هرودوت روایت است که «آستیاگ» (پدربزرگ کوروش) یک شب در خواب دید که از دخترش «ماندانا» نهر آب بزرگی روان است که نهتنها پایتخت او بلکه تمام آسیا را فراگرفت. معبرها خواب او را اینگونه تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر تمام آسیا غلبه میکند؛ به همین دلیل آستیاگ دخترش را به کمبوجیه شاه شهر انشان داد که نواده هخامنش بود.
در همان سال آستیاگ دوباره خواب دید که تاکی از بدن ماندانا روئیده و تمام آسیا را گرفتهاست. پس از وضع حمل ماندانا، آستیاگ فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام «هارپاگ» سپرد و دستور داد که کودک را بکشد. هارپاگ، کوروش کبیر را به یکی از چوپانهای شاه به نام «میترادات» داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند. چوپان کودک را به خانه برد.
وقتی همسر چوپان از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار کرد که بچه را نکشد و به جای او، فرزند خود را که مرده به دنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد فرزندش را به ماموران هارپاگ سپرد و بهجای آن کوروش را نزد خود نگه داشت.
زمانی که کوروش به ۱۰ سالگی رسید و همراه کودکان همسالش در حین گلهداری بازی میکرد، دوستانش او را بهعنوان شاه انتخاب کردند. او در میان بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام «آرتمبر» نزد آستیاگ شکایت کرد و ادعا کرد که یکی از بردگان او فرزند درباریان را زده است. کوروش کبیر را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود.
شاه با وجود شباهت کوروش کبیر با خانواده خود، باور نکرد که نوهاش باشد. شاه، چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید، شکنجه خواهد شد و چوپان حقیقت را به زبان آورد. پس از آن، شاه هارپاگ را فراخواند و از او پرسید: «طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که: «پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او گفت حالا که طفل زنده است، باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این مهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد.
بدین ترتیب، که هارپاگ را برای صرف شام دعوت کرد و بدون آنکه او خبردار شود از بدن فرزندش که همسن کوروش کبیر بود، غذایی تهیه کرد و به پدرش داد.
آستیاگ کوروش را نزد خود خواند و به او گفت: « فرزند عزیزم! بهدلیل خوابی که دیده بودم، درباره تو بداندیشی کردم، اما خوابم بهگونهای دیگر تعبیر شد و به برکت بخت بلندت از سرنوشتی که برایت در نظر گرفته شده بود رهایی یافتی.
اکنون به پارس راهی خواهی شد و در آنجا پدر و مادرت را باز خواهی شناخت.» بدین ترتیب کوروش دربار آستیاگ را ترک کرد و به درگاه کمبوجیه و خانواده خود رفت. هنگامی که به سن بلوغ رسید، دلیرترین و دوست داشتنیترین نوجوان ایرانی شد.