شعر برای شروع زیارت عاشورا [مناجات، دوبیتی و تک بیتی، اشعار بلند و زمزمه]

در این نوشته شعر شروع زیارت عاشورا، مناجات پیش از زیارت عاشورا، دوبیتی، تک بیتی و شعر کوتاه پیش از خواندن زیارت عاشورا را خواهید خواند

مقدمه زیارت عاشورا و اشعاری که پیش از آن خوانده می‌شوند، دریچه‌ای است به عمیق‌ترین لایه‌های معنویت و اتصال به عالم قدسی. این مقدمه‌ها نه‌تنها دروازه‌ای برای ورود به حال و هوای زیارت هستند، بلکه فرصتی‌اند برای آمادگی روح و ذهن جهت ارتباط با شهدای کربلا و به ویژه امام حسین (ع). اشعار و مناجات‌هایی که پیش از زیارت عاشورا خوانده می‌شوند، پر از نغمه‌های روح‌انگیز و معانی عمیق‌اند که جان‌های مشتاق را به سوی یک اتحاد معنوی سوق می‌دهند.

در این مقاله از دیبامگ، مجموع شعر برای شروع زیارت عاشورا را آورده ایم؛ آثاری که هر یک به‌نوعی مرهمی بر دل‌های سوگوارند و راهی به سوی آرامش قلبی و معنوی را نشان می‌دهند.

شعر برای شروع زیارت عاشورا

ﻣـﺮﺍ ﺍﻭﻝ ﻣـــــــﺮﺍ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ
ﺩﻝ ﻫﺮ ﮐـﺲ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻧﯽ ﺳﺮﺷﺘـــــﻪ

ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺩﯾﻦ ﻭ ﻫﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ
ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟــــــــــﯽ

ﭼﻮ ﻋﺒﺪﯼ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ
ﺑﻬﺸﺖ ﻭ ﺟﻨﺖ ﻭ ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺍﻋــــــﻼﺀ

ﻫﻤﻪ ﻣﻌﻠــــــــــﻮﻝ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻟﯽ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺟﺎﻧـــــــــــﯽ

ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺎﻥ ﻭ ﻫﻢ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ
ﻋﻘﻮﻝ ﺟﻦ ﻭ ﺍﻧﺲ ﻭ ﻫﻢ ﻣﻼﺋــــــﮏ

ﺑﻪ ﺣﻖِ ﺣﻖ ﮐﻪ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺭﻭﺿﻪ ﯼ ﺭﺿﻮﺍﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ

ﭼﺮﺍ ﻋﺎﻟﻢ ﺯ ﺟﺎﻧﺶ ﻧـــــــــــﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﮕﺮ ﺍﻭ ﻫﻢ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺳﺖ

ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺯ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﺪ ﻣﺴــــــﮑﯿﻦ
ﺧﻮﺷﺎ ﺣﺎﻟﺶ ﮐﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉاست

*****

امون ای دل ای دل امون ای دل ای دل

همه درد و همه درمان حسین است
میان خیمه ها سامان حسین است

دلم تنگ ودلم تنگه حسین جان
همه دین و همه ایمان حسین است

بحق مادرت زهرا حسین جان
بگیر دستهای ما را توبه احسان

گرفتارم گرفتارم گرفتار
امید ما تویی دراین شب تار

پناه اورده ام درروضه هایت
بگیر دستم بحق دخترانت

بحق آن گل شش ماهه آقا
بحق آن گل سه ساله آقا

بحق آن جوانت علی اکبر
بکن تورو سفیدم روز محشر

حسین جانم حسین جانم حسین جان

*****

درد من عشق است درمانم حسین
دین من عشق است ایمانم حسین

با الفبای جنون بر دفترم
مینویسم عشق میخوانم حسین

آمدم من بردرت ای جانه جان
تو بحق دخترت ما را مران

آمدم با اشک و با چشمان تر
جان اصغر اشکهایم را بخر

آمدم با قلب خسته سوی تو
جان اکبر کربلا ما را ببر

*****

با اشک دیده اومدم
اگرچه نوکری بدم

تورا به جان مادرت
مکن ازاین خونه ردم

از کوچیکی تابه حالا
گدای این خونه منم

تموم دلخوشیم اینه
برای توسینه زنم

حسین من.حسین من تموم افتخاره من
عشق تو اعتباره من

با نگاهت که وا میشه
هرگره ای زکاره من

اگر تو را رها کنم
بگو کجا برم حسین

نمیشوم نمیشوم
ز درگهت جدا حسین

حسین من.حسین من

*****

اومدم تنهای تنها.من همون تنهاترینم
اومدم تواین غریبی.زیرسایتون بشینم

اومده دوباره اونکه.بیقراروسربه زیره
همه حاجتش همینه.پای پرچمت بمیره

اومدم باآه وگریه.این قشنگ ترین سلامه
همه ی داروندارم.اشک روی گونه هامه

ازخودم گلایه دارم.منوازخودم جداکن
روم سیاهه یابن زهرا.توبرای من دعاکن

نکنه توالتهابه. روسیاهی هابمونم.
امروزم بگذره ومن.ازرفیقام جابمونم

دله من هوات وکرده.من هواموازتومیخوام
اومدم بگم که امروز.کربلاموازتومیخوام

*****

یاحسین درمانده و غریبم
روزگاریست که غم شده نصیبم

تویی دستگیر و کشتی نجاتم
حسین حسین برس به دادم

وقتی از تو میخونم آرومم
تو روضه هات ازغمه تو میخونم

دلم تو روضه هات جلا میگیره
روح و روانم که صفا میگیره

تورا بحق علی اکبرت
نزار دلم بی کربلا بمیره

تورا بحق سه ساله دخترت
جواب نکنی منو از پشت درت

هرجایی که شادی اومدم سراغم
هرجایی که غمی نشست توجانم

تو شادی و تو هر غمی حسین جان
صدا زدم تورا به حق احسان

موقع جون دادن نکن رهامون
غیر تو یاری نداریم حسین جان

*****

أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ
سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ،

أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ،
سلام بر آن کشته مظلوم،

أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَهِ،
سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ،
سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،

أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان،
سلام بر آن دفن شدگان بدون کفن،

*****

کار چوب و سنگ و تیر و نیزه و خنجر نبود
چهره اش در علقمه بعد از ابوفاضل شکست

ذوالجناح آهسته آقا را لب مقتل گذاشت
دید وقتی دنده اش را نیزه ناغافل شکست

داشت با چشمان خود میگفت زینب جان نیا
گوشه‌ی ابروی او را چکمه‌ی قاتل شکست

سینه ی شاه دو عالم قیمتش عرش خداست
دشمن او عرش را با قیمتی نازل شکست

*****

زمزمه قبل زیارت عاشورا

خدارو شکر، نفسی داریم و توفیقی داریم یه شب جمعه دیگه هم زیارت عاشورا بخوانیم . اعتقاد ما هم بر اینه هر شب باید دعوت نامه از طرف حضرت فاطمه سلام الله علیها بیاد. بی بی جان ممنونتیم ، امام زمان ممنونتیم، تنها کاری که میتونیم بکنیم ، کم ترین کاری که میتونیم بکنیم و جواب این محبت امام زمان رو بدیم ، اینه که اول مجلسمون بگیم یا صاحب الزمان

زمن مخواه متاعی که در بساطم نیست (یه چیزی از ما نخواه که ما طاقتشو نداریم)
غم فراغ تو قلبی صبور میخواهد

شود که قاصد تو آید و بگوید که
تو را امام زمان به حضور میخواهد

بیا که منتظران را دگر قراری نیست
چرا زمانه مرا از تو دور میخواهد

دلی شکسته صدایی گرفته چشمی خون
وصال یار فقط جنس جور میخواهد

رسیدن به امام زمان هزینه داره ، چه زیبا فرمود : بهشت را به بها میدهند ، نه به بهانه . میخوای به آقات برسی باید شرایطش رو داشته باشی ، باید وسایلش رو داشته باشی.

خوش به حال کسی که خود امام زمان میآد به سراغش ، حواست باشه ، دقت کن ، اگه امام زمانمون صدامون کرد ، تعلل نکنیم ، اگر و شاید و اما نگیم. کربلا مصداق بارز این داستانه . عبیدالله حر جوفی ِ- امام و سر راه کربلا دید ، امام بهش گفت : بیا من رو یاری کن ، هی دست دست کرد ، میدونی جواب امام رو چی داد؟ ای برات بمیرم آقا ، گفت : آقا من خودم کار دارم اما اسبم مال تو ، بعضی ها نوشتند گفت : شمشیرم برا شما. آقا یه نگاه معنی داری کرد ، گفت : عبیدالله ، من اسب میخوام چیکار؟ میخواستم دست خودت رو بگیرم ، برو  کربلایی شدن کار هر کسی نیست ، فقط یه حرفی حضرت بهش زد ، من هلاک این جمله ام ، حضرت بهش گفت : برو فقط یه جایی برو صدای غریبی من به گوشت نرسه ، یه جایی برو من گفتم ، هل من ناصر ینصرنی… حالا هرجا نشستی بگو حسین جان . . .

امشب شبه کیه؟ قربون اون دختر سه ساله برم،که همه ی اینهارو با هم داشت،اینها رو با هم داشت که به وصال یارش رسید. از این بالاترش رو هم رقیه داشت، فقط دل شکسته و دل خون نداشت،این خانم جونشم کف دست گرفته بود. چقدر این دو بیت قشنگه،عاشقانه گوش بده

در یافتن تو در به در میمیرم
میتونی به امام زمانت این جوری بگی؟

در یافتن تو در به در میمیرم
یا بر سر کوی یا گذر میمیرم

*****

چقدر شبیه علی شد دم آخر…

 فَلَمَّا أَحَسَّ الْإِمَامُ بِالضَّرْبِ لَمْ یَتَأَوَّهْ وَ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ وَ وَقَعَ عَلَى وَجْهِه…

وقتی، امیرالمؤمنین علیه‌السلام ضربه خورد کمی تحمل کرد، اما ناگهان با صورت بر زمین افتاد.

قَائِلًا «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ»

و در همان حال فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ»

امّا کربلا …

وقتی در اثر جراحات توقفی کرد تا استراحت کند، …صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام علیه‌السلام زد،

فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ.

در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با طرف راست صورت مبارکش، بر زمین افتاد.

و هُوَ یَقولُ: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ»

و در همان حال فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَی مِلَّهِ رَسُولِ اللَّهِ»

هوا ز جور مخالف،چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گـردید

بلند مرتبـه شاهی ز صدر زین افــتاد
اگــر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد…

*****

باید برای روضه‌ی جسمت ، زجان گذشت…

وقتی که پیکر پاک و مطهر حضرت‌ معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد، «موسی بن خزرج» که بزرگ طایفه «اشعریون» و میزبان آن حضرت در قم بود، سقف و سایبانی از «بوریا» بر سر قبر مطهر آن حضرت برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام جواد علیه‌السلام وارد قم گردید و قبّه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.

اما کربلا…

وقتی که بنی اسد بر بالای آن پیکر مطهر حاضر شدند، رو به هم کردند و گفتند:

قَد غَیّرتْ مَعالِمَهُ الشّمسُ و التّرابُ

آفتاب و خاک، وضعش را بهم ریخته است.

السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای سر مجروح کلیسا دیده

با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده

تک بیتی و دوبینی قبل زیارت عاشورا

حسین! غصه نخور مادرت کنارت هست
عزیز فاطمه راحت بخواب در گودال …

*****

داشت با چشمان خود میگفت زینب جان نیا
گوشه‌ی ابروی او را چکمه‌ی قاتل شکست…

*****

السلام ای بدن بی سر گرما دیده
السلام ای سر مجروح کلیسا دیده

با چه وضعی ته گودال کشاندند تورا
ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده

زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها
سر بریدند و گرفتند تو را نادیده

ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد
بر سر پیرهنت فاطمه دعوا دیده

*****

 تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود
ناموس دوست ها! نگران کشته شد حسین

*****

قرار بود که آقا فقط شهید شود
بنا نبود شناسایی اش بعید شود

*****

برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت

ساحل گریست، کشتیِ بی‌ناخدا رسید ..

*****

دوباره روضہ آخر خدا بہ خیر ڪند
دوباره داغ برادر خدا بہ خیر ڪند

دوباره بارش سنگ و دوباره پیشانے
حدیث تیر مڪرر خدا بہ خیر ڪند

*****

از دور دید، شمر کجا پا گذاشته
اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد

خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد

*****

عصا و سنگ‌ و سه شعبه، خدا قبول کند!
به هر طریق که می‌شد، ثواب می‌کردند…

*****

پدر را در گلیمی از کنار منبر آوردند
پسر را درحصیری غرق خون و بی سر آوردند

علی را کوفیان کشتند درمحراب و بعد از آن
برای کشتن فرزند او ،صد لشگر آوردند

مناجات قبل زیارت عاشورا

هزار مرتبه گر سر برند از بدنم
خدا نیاورد آن دم کـه از تـو دل بکنم

تمام عمر سخن از تـو گفته ام چـه شود؟
کـه وقت مرگ بود نامت آخرین سخنم

گریستم بـه تـو، یک عمر و از تـو می‌خواهم
در آخرین نفسم باز بر تـو گریه کنم

در آشیانه ی تن با تـو بوده ام مانوس
مباد بی تـو از این آشیانه پر بزنم

سری کـه خاک تـو نبوَد بـه دورش اندازم
دلی کـه بر تـو نسوزد در آتشش فکنم

بـه خاک کربلا سجدهِ کرده ام عمری
کـه بوی تربت پاک تـو خیزد از کفنم

بـه چشم مـن نگهی کن کـه وقت جان دادن
تـو را نگه کنم و جان برآید از بدنم

*****

من و این روضه ها الحمدلله
من و یاد شما الحمدلله

من و ماه محرم زنده بودن
بود حُسن عطا الحمدلله

نبودم، حق مرا سینه زنت کرد
شدم اهل بکا الحمدلله

من از دامان پاک مادر خود
تو را گشتم گدا الحمدلله

من از هیئت هزاران خیر دیدم
شدم حاجت روا الحمدلله

سیاهی عزایت نور محض است
که گشته رزق ما الحمدلله

رسد روزی که در سجده بگویم
رسیدم کربلا الحمدلله؟

*****

غمخوارِ کربلا غم عالم نمی‌خورد
دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد

هرکس که خورد نان تو جایی نمی‌رود
هرکس که خورد داغِ تو را غم نمی‌خورد

شأنِ دو چشمِ خیسِ عزادار عرشی است
این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد

آنکه به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است
غمهای روزِ حشر مسلم نمی‌خورد

آنکس که جای بستر بیماری ، از غمت
آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد

من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز
هرچند طعنه نوکرتان کم نمی‌خورد

من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت
این سینه باز داغِ محرم نمی‌خورد

*****

من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
خدا هر آن‌چه کند از تو ام جدا نکند

صفای دل توئی و دل زهر چه داشت صفا
صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند

جواب ناله دل‌های خسته بر لب تو است
که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند

هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او
که زنده ماند و جان در رهت فدا نکند

رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر
تو را به قطره اشکی ز خود رضا نکند

رهایی همه عالم بود به دست کسی
که هر چه بر سرش آید تو را رها نکند

کشیدم از دو جهان آستین که دولت عشق
مرا به جز در این آستان گدا نکند

کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود
چگونه از کرم خود نگه به ما نکند

گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم
بمیرم و نروم کربلا خدا نکند

تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی
به جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند

هزار مرتبه میثم اگر رود سردار
به جز علی و به جز آل را ثنا نکند

*****

از چشم‌ گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش

فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش

ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الا به دعوتش

عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین
صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش!

تا زنده ای به هرنفسی یا حسین‌ بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش

یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش

آنکس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش

صدبار قهر کردم و دنبالم آمده
ماندم دگر چکار کنم از خجالت

خون حسین قاطی کرببلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش

جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند
فابک علی الحسین! شکستند حرمتش

*****

شکر حق روز و شبم با روضه ات سَر میشود
چشم های من فقط با نام تو تَر میشود

قیمتی داده به من این کیمیای مِهر تو
خاک هم زیر قدم هایت چُنان زَر میشود

خوانده ام آقا ثواب زائران کربلا
همتراز با نود حج پیمبر میشود

هر کسی که جان دهد پای بساط روضه ات
چون شهیدان پیکرش پاک و مطهّر میشود

لحظه ی مرگم سرم را روی زانویت بگیر
خار در آغوش گل باشد معطّر میشود

حرف گل آمد گریز روضه ام اینگونه شد
گل اگر بی آب باشد زود پرپر میشود

مادری خیمه به خیمه در پی یک قطره آب
در دل صحرا روان مانند هاجر میشود

اسمعیلم پا مکش برخاک اینجا کربلاست
حال و روزت از عطش هر لحظه بدتر میشود

نه غذایی خورده ام نه آب که شیرت دهم
خنج بر سینه مزن شرمنده مادر میشود

کودک لب تشنه ام اینگونه بی تابی نکن
میرسد سقّا گلوی خشک تو تَر میشود

عاقبت این تیر های حرمله شَر میشود
مقصد تیر سه شعبه حلق اصغر میشود

*****

در میان جمعم اما باز غربت می کشم
جرم من این ست که بار محبت می کشم

من همین در کنج عزلت آخرش می بینمت
دودمان هجر را بعدش به عزلت می کشم

من به جرم عاشقى هر شب ملامت می شوم
من به جرم عاشقى هر شب ملالت می کشم

با محبت می کشى و با محبت می کشى
هر چه دارم می کشم از این محبت می کشم

هم میایم پیش تو هم پیش تو می آورم
هم عبادت می کنم هم به عبادت می کشم

هر چه ام، دارم درِ این خانه خدمت می کنم
هر که ام، دارم درِ این خانه زحمت می کشم

گریه کن های تو آقایند، آقاى منند
خاک پاشان را به دیده عین تربت می کشم

یک دلى بشکن ز من تا گریه سیرى کنم
ورنه بعد روضه ات تا صبح حسرت می کشم

آبرویم را بگیر و گریه هایم را نگیر…
گریه ام وقتى نمی گیرد خجالت می کشم

سمت روضه آمدن طى طریقت کردن است
وقت مردن هم خودم را سمت هیئت می کشم

تا که من یک روز در هفته بیایم پیش تو
جان زهرا مادرت شش روز منت می کشم

بچه هایم را بگیر و بچه هایت را بده
با تو دور بچه هاى خویش را خط…

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید