یکی از کلماتی که دانش اموزان کلاس دوم باید جمله سازی با آن را را تمرین کنند “بی حوصله” است. بی حوصله در فرهنگ لغت فارسی به معنای کم حوصله، ناشکیبا، ناصبور بی صبر، بی طاقت است. در ادامه این مطلب از دیبامگ برای شما کلاس دومی ها ۷۰ نمونه جمله با کلمه ” بی حوصله” را نوشتیم تا بتوانید برای جمله سازی از انها به عنوان نمونه و الگو استفاده کنید.
پیشنهاد دیبامگ
جمله سازی با “بی حوصله”
- او از نگاه من بسیار بی حوصله به نظر میرسید.
- بچهها از طولانی بودن کلاس بی حوصله شده بودند.
- فیلمی که دیدیم بسیار جالب بود و هیچکس بی حوصله نشد.
- پدرم وقتی از سرکار می آید بسیار بی حوصله است.
- زمانی که مشکلات زیادی پیش میآید، او بی حوصله میشود.
- او از فعالیت های تکراری بی حوصله شده بود.
- حال و هوای جمع بسیار خوب بود، اما او هنوز بی حوصله بود.
- خواهرم وقتی بی حوصله است، دوست دارد تنها باشد.
- وقتی کسی خسته است، اغلب بی حوصله هم میشود.
- او در کلاس به دلیل طولانی شدن درس، بی حوصله شده بود.
- تکرار همیشگی همه چیز باعث بی حوصلگی میشود.
- من دوست ندارم وقتی بی حوصله هستم با کسی حرف بزنم.
- او همیشه در زنگ ریاضی بی حوصله است.
- مادر از اینکه با بی حوصلگی کارها را انجام دهم، ناراحت میشود.
- معلم میگوید؛ ورزش کردن بی حوصلگی را از بین میبرد.
- بچهها از انتظار طولانی برای اماده شدن ناهار بی حوصله شده بودند.
- وقتی کارها تکراری و پیچیده باشند، بی حوصله میشویم.
- او از فیلمهایی که خیلی طولانی هستند بی حوصله میشود.
- کارمندان از اینکه هر روز باید کارهای تکراری انجام دهند بی حوصله شده بودند.
- برادرم حتی اگر بی حوصله باشد، باز هم به باشگاه میرود.
- او از اینکه هر روز باید همان کارها را انجام دهد بی حوصله شده بود.
- کمبود چالش و تنوع باعث بی حوصلگی میشود.
- دانشآموزان ممکن است در کلاس وقتی زیاد میگذرد، بی حوصله شوند.
- وقتی کتاب خواندن برای مدت طولانی ادامه پیدا میکند، بعضی از کودکان ممکن است بی حوصله شوند.
- وقتی کسی بی حوصله است، ممکن است نتواند به خوبی تمرکز کند.
- داشتن وقت استراحت در زمان کلاس نیز میتواند از بی حوصلگی دانشآموزان جلوگیری کند.
- مادرم وقتی بی حوصله میشویم با ما بازی میکند.
- وقتی کلاسها خیلی خشک و بیروح باشند، دانشآموزان ممکن است بی حوصله شوند.
- من در تابستان های به دلیل بیکاری، بی حوصله میشوم.
- برادرم امروز بی حوصله است.
- شخص بی حوصله، سریع عصبانی میشود.
- برای اینکه بی حوصله نباشیم، بهتر است که در کارهای خانه به پدر و مادر خود کمک کنیم.
- برای اینکه بی حوصله نباشیم، میتوانیم کتاب بخوانیم.
- فرد بی حوصله، کسی است که حوصله انجام هیچکاری را ندارد.
- فرد بی حوصله، تنبل است.
- برای اینکه بی حوصله نشویم، باید زرنگ و بازیگوش باشیم.
- شخص بی حوصله، کارهایش را به خوبی انجام نمیدهد.
- همهی افراد، گاهی بی حوصله میشوند.
- وقتی که بی حوصله هستیم، باید چه کار کنیم؟
- وقتی که بی حوصله هستیم، بهتر است که یک سرگرمی جدید پیدا کنیم تا شاداب بشویم.
- من وقتی بی حوصله میشوم، با پدرم شطرنج بازی میکنم.
- گاهی که بی حوصله میشوم، کتاب میخوانم.
- برای اینکه بی حوصله نباشیم بهتر است که خواب مناسب و به موقعی داشته باشیم.
- فرد سحر خیز، کمتر بی حوصله میشود.
- من امروز بی حوصله هستم.
- امروز مدرسه مرا بسیار بی حوصله کرد.
- هوا ابری بود و من کمی بی حوصله به نظر میرسیدم.
- صبحها برخی اوقات، حتی برای صحبت کردن هم بی حوصله میشوم.
- دوستم امروز بی حوصله به نظر میرسید.
- خواهرم برای یاد دادن درس به من بی حوصله بود.
- مادرم امروز غذا درست نکرده بود چون بی حوصله بود.
- پدرم گفت من الان بی حوصله ام و میخواهم تنها بمانم.
- من برای رفع بی حوصله بودنم کمی بازی کردم.
- آدمها گاهی بی حوصله میشوند.
- بی حوصله بودن حس بسیار بدی است.
- من گاهی اوقات احساس بی حوصله بودن دارم.
- من بی حوصله بودم و جواب دوستم را ندادم.
- علی از من پرسید چرا بی حوصله ای؟
- برادرم برای صحبت کردن با من بی حوصله بود.
- ما از انتظار برای رسیدن اتوبوس بی حوصله شده بودیم.
- اگر همیشه بی حوصله باشیم، شانس داشتن لحظات خوب را از دست میدهیم.
- هر وقت مریش میشوم، بسیار بی حوصله هستم.
- من در مهمانی های شلوغ بی حوصله میشوم.
- علی تا قبل از دیدن دوستش بی حوصله بود.
- برای اینکه بی حوصله نشوم، همیشه کاری برای انجام دادن دارم.
- برای مبارزه با بی حوصلگی باید خود را مشغول کنید.
- او ادم های بی حوصله را دوست ندارد.
- هر وقت به پارک میرویم، امکان ندارد بی حوصله شوم.