لاله سحرخیزان که بود؟ بیوگرافی همسر اول ناصر محمدخانی

لاله سحرخیزان همسر اول و دائم ناصر محمدخانی بود که در سال ۱۳۸۱ در سن ۳۲ سالگی توسط شهلا جاهد به قتل رسید.

پرونده قتل همسر ناصر محمدخانی بازیکن سرشناس فوتبال یکی از پرونده‌های بسیار جنجالی است که با گذشت سال‌ها از قتل لاله سحرخیزان و اعدام شهلا جاهد هنوز بر سر زبان‌هاست.

بیوگرافی لاله سحرخیزان همسر اول ناصر محمدخانی

لاله سحرخیزان با نام اصلی فاطمه متولد سال ۱۳۴۸ یا ۱۳۴۹ در شهر شیراز بود. لاله سحرخیزان ساکن قطر بوده و در یکی از اردوهای تیم ملی سال ۶۵ در قطر با ناصرمحمدخانی آشنا شده است. این زوج در سال ۱۳۶۹ با یکدیگر ازدواج کردند. در آن زمان ناصر محمدخانی ۳۳ سال و لاله سحرخیزان ۲۰ ساله بود.

ثمره این ازدواج دو پسر به نام های علی و عرفان است.

آقای محمدخانی درباره همسر اولش لاله می گوید: نمی‌خواهم از زنم تعریف کنم اما به علی قسم زنم واقعا تک بود. چه از نظر رفتاری، چه از نظر مذهبی، چه از نظر برخورد. شما باید با همسران دوستانم در این مورد صحبت کنید از همسران درخشان، پیوس، کرمانی و حسین عبدی بپرسید، ما با هم رفت و آمد داشتیم.

نماز همسرم همواره به وقت بود. اذان که می‌گفت سجاده‌اش را انداخته بود و شروع به نماز خواندن می‌کرد. حتی همواره بین نماز‌هایش قرآن می‌خواند و هرگز این گونه نبود که بلافاصله بعد از تمام شدن یک نماز، نماز دیگرش را شروع کند. نمازش همواره ۴۵ دقیقه طول می‌کشید.

نحوه آشنایی و ازدواج

خانواده لاله سحرخیزان ورزشی بوده و در زمانی که تیم ملی به قطر رفت و آمد می‌کرد با ناصر محمدخانی آشنا شدند. ناصر محمدخانی در مصاحبه ای می‌گوید:زمانی که تیم ملی به قطر می‌رفت بچه‌های تیم ملی را به خانه‌شان دعوت می‌کردند و مهمانی می‌گرفتند. به همین ترتیب رفت و آمد ما بیشتر شد و من از این طریق با او آشنا شدم. اولین بار او به هتل ما آمده بود و برای من هدیه خریده بود. اولین بار آن‌جا او را دیدم.

لاله سحرخیزان چگونه کشته شد؟

هفدهم مهرماه سال ۱۳۸۱ بود که قتل همسر فوتبالیست معروف آن زمان به تیتر یک روزنامه‌ها تبدیل شد. لاله سحرخیزان در منزلش در میدان کتابی تهران به قتل رسیده بود. اما قاتل که بود؟ قاتل زنی به نام شهلا جاهد بود که پنهانی با ناصر محمدخانی رابطه داشت.

با کشف جسد لاله مشخص می‌شود او با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. ناصر محمدخانی در زمان وقوع جنایت ایران نبود و به همراه تیم پرسپولیس در اردوی آلمان به سر می‌برد. در نتیجه ماموران چند وقت بعد زنی را شناسایی کردند که حدس می‌زدند مظنون جنایت است.

به گزارش اعتماد، شهلا جاهد، همسر موقت ناصرمحمدخانی و دلبسته او، هنگامی که برای وصول یک چک به بانک می‌رود تا از حساب محمدخانی مبلغی را برداشت کند توسط کارآگاهان اداره آگاهی که از چند روز قبل حساب بانکی ناصر محمدخانی را ردگیری می‌کردند، دستگیر می‌شود.

این زن روز پیش از جنایت وقتی لاله و بچه‌هایش در خانه نبودند مثل دفعات قبلی برای سرکشی وارد خانه شده بوده و با بازگشت ناگهانی لاله و میهمانش در آنجا غافلگیر شده بود. شهلا با آشنایی‌ای که به خانه بزرگ و دوبلکس لاله و ناصر داشت، پشت پرده حریر فشرده اتاق پذیرایی و در فضای خالی کنار شوفاژ و کمد دکوری پنهان شده بود. این زن گفت شب پیش از جنایت همه رفتارها و گفتارهای لاله با مهرنوش و بچه‌هایش و حتی گفت‌وگوهای تلفنی لاله با مادرش را شنیده و همه را مو به مو به خاطر دارد. عجیب بود، همه ادعاهای شهلا با واقعیت منطبق بود حتی نوع لباسی که مهرنوش پوشیده بود را دقیق به تیم پلیس گفت. شهلا گفت که شب را همانجا خوابیده و صبح وقتی همه رفته‌اند حتی شنیده مهرنوش از لاله اجازه گرفته از لوازم آرایش وی استفاده کند و لاله نیز با دلخوری گفته این چه حرف‌هایی است، استفاده کن. سپس لاله در آهنی را نیز بسته و به اتاقش در طبقه دوبلکس رفته، ابتدا مجله خوانده سپس به پهلو و پشت به در اتاق خوابیده است.

در این لحظه بود که شهلا تصمیم به قتل می‌گیرد و ابتدا با چوب بیس‌بال به روی گوش سمت چپ وی می‌زند و این دقیقا موردی بود که در هیچ‌کجا به آن اشاره نشده و شهلا در صحنه قتل آن را نمایش داد که با عکس‌های جنازه مطابقت داشت. شهلا در بازسازی صحنه جنایت، نوع پنهان شدن، پاییدن لاله و قتل وی را اینگونه شرح داد:

وقتی گلاویز شدیم و لاله روی زمین افتاد روی شکمش نشستم، او تیغه چاقو را با دستانش گرفت هر کاری کردم نتوانستم چاقو را بیرون بکشم، گفت تو کی هستی؟!

گفتم معتادم و دزد!! گفت من گناه دارم، مادرم گناه دارد، بچه‌هایم در مدرسه‌اند، برو پول و طلا بردار و اینجا را ترک کن. بعد زنگ بزن پلیس، بیایند من را به بیمارستان ببرند، گفت، قول بده و من قول دادم و او چاقو را رها کرد!! شهلا در این صحنه با گریه بلندی مرتب می‌گفت: منو ببخش! منو ببخش! شهلا در ادامه گفت: بعد از اینکه چاقو را رها کرد من ضربات نهایی را زدم.

لاله سحرخیزان در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۸۱ فوت کرده است. با جستجویی ساده در سامانه بهشت زهرای تهران به تصویر زیر می‌رسیم.


در سامانه بهشت زهرا فاطمه سحرخیزان که نام پدرش هوشنگ است ۲۲ مهر ۱۳۸۱ دفن شده است. از مصاحبه‌های قدیمی می‌توان دریافت که نام پدر لاله سحرخیزان هوشنگ بوده و در اواخر دی ماه سال ۱۳۸۸ فوت کرده است. اگر سری به آرامستان‌های شیراز بزنیم متوجه خواهیم شد که نام او نیز هوشنگ نبوده و در شناسنامه رحمان می‌باشد.

عکسی در اینستاگرام وجود دارد که می گوید لاله سحرخیزان فرزند رحمان همسر ناصر محمد خانی است که در تاریخ ۱۷ مهر ۱۳۸۱ فوت کرده است.

تصویری که در ادامه مشاهده می‌کنید منصوب به لاله سحرخیزان در شاهچراغ شیراز است.

شهلا جاهد که بود؟

شهلا همسر موقت ناصر محمدخانی بود  که گفته می‌شود به واسطه معرفی یکی از فوتبالیست‌های سرشناس با یکدیگر آشنا شدند در سال ۱۳۸۱ به اتهام قتل لاله سحرخیزان، همسر دائم ناصر محمدخانی، به قصاص محکوم شده و در ۱۰ آذر سال ۱۳۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شد.

از همان روز نخست مدعی بود که هیچ‌کس را نکشته و تنها جرمش این است که «به تمام معنا عاشق ناصر» است.

تقریبا یک سال از قتل لاله گذشته بود که ناصر به ملاقات شهلا رفت و پس از آن دیدار، شهلا به قتل لاله اعتراف کرد.

بعد‌ها شهلا درباره آن دیدار مدعی شد: ناصر به من گفت یک ماه دیگر سالگرد لاله است و اگر تو قتل را گردن نگیری، آنها من را بازداشت می‌کنند.

بیشتر بخوانید: همه چیز درباره پرونده شهلا جاهد | نحوه قتل، فیلم بازسازی صحنه و اشعار شهلا برای ناصر

آن ملاقات کوتاه پرونده‌اش را در مسیری قرار داد که پایانش چوبه دار بود. شهلا در دادگاه گفت: «من به قتل اعتراف کردم ولی منظورم قتل فرزند خودم و ناصر بوده چون من یک بچه سقط کردم».

ابهامات متعددی در خصوص این پرونده وجود داشت که حکایت از وجود متهمان دیگری داشت. همچنین مواردی وجود داشت که با اقرار شهلا همخوانی نداشت. برای مثال شهلا نمی‌توانست آن ضربات چاقو را وارد کند.
انحلال دادسراها در آن سال‌ها، یکی دیگر از لطمه‌های واردشده به این پرونده بود.

دادگاه در خصوص رسیدگی به پرونده‌های پر سروصدا باید به دور از فشار افکارعمومی و جنجال ها عمل کند اما متاسفانه در روند رسیدگی به این پرونده ها شاهد آن هستیم که با هدف فروکش‌کردن هیجان جمعی و فشار افکار عمومی، رسیدگی بسیار سریع اتفاق می‌افتد.

فیلم‌های موجود نشان می‌دهد شهلا در نخستین جلسات دادگاه با فن بیانی قوی و اعتماد به نفسی مثال‌زدنی حتی قاضی را می‌خنداند و در بعضی موارد وی را وادار به پاسخگویی می‌کند. در ماه‌های آخر، شهلا بشدت به‌هم ریخته بود.

ظاهرا قولی که آقای محمدخانی به شهلا داده بود مبنی بر رضایت گرفتن از اولیای دم او را امیدوار کرده بود که آنها حتی پای چوبه دار ممکن است رضایت دهند.به همین خاطر وقتی آمد پای چوبه دار و باور کرد که خبری از رضایت نیست، فرو پاشید.

منزل لاله سحرخیزان در تهران

روزنامه شهروند در گزارشی به تاریخ ۲۴ تیر سال ۹۷ با انتشار این عکس از قتلگاه لاله سحرخیزان نوشت که این خانه در حال حاضر دفتر یک شرکت فروش یراق‌آلات است.

آبدارچی این شرکت به خبرنگار روزنامه شهروند می‌گوید: «چهار سالی می‌شود که این شرکت تاسیس شده است. صاحب این شرکت درست سه سال پس از جنایت این خانه را از ناصر محمدخانی خرید اما هیچ استفاده‌ای از این خانه نمی‌کرد. اینجا خالی بود.

اتفاقا این خانه را ارزان‌تر از قیمت اصلی‌اش خرید. چرا که گویا ناصر محمدخانی آن زمان اصرار داشت که خانه‌اش را هرچه زودتر بفروشد. برای همین با قیمت پایین هم راضی شده بود و صاحب شرکت اینجا را از او خریده بود. سال ٩١ بود که گویا می‌خواستند این ساختمان را بکوبند و از نو بسازند ولی مالکان این مجتمع راضی نشدند و قبول نکردند تا اینکه چهار سال پیش صاحب شرکت تصمیم گرفت این خانه را تبدیل به شرکت کند. یک ماه بعد از آن بود که من هم به عنوان آبدارچی وارد شرکت شدم و کارم را آغاز کردم. اوایل اصلا نمی‌دانستم اینجا محل جنایت بوده، بعدا از همسایه‌ها شنیدم.

تاثیر زیادی رویم نداشت. سعی می‌کردم اصلا به آن فکر نکنم. شاید دلیلش این باشد که من در اینجا کار می‌کنم و محل زندگی‌ام جای دیگری است. این اواخر هم به کل ماجرا را فراموش کرده‌ایم.»

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید