در تاریخ اسلام، هیچ زندگیای به اندازه حضرت زهرا سرشار از نور و اندوه نیست. به مناسبت شهادت حضرت زهرا و فرارسیدن ایام فاطمیه لازم است که مجریان برنامه ها و سخنرانان برای شروع از متن ها و دکلمه های زیبا با محتوای شهادت حضرت زهرا، سخنرانی خود را آغاز کنند. مقدمه ی زیبا و تاثیرگذار بی شک مخاطب را را برای همراهی ترغیب میکتد. به همین دلیل ما در این بخش از دیبامگ متن، دکلمه، شعر و دلنوشته هایی را با موضوع شهادت حضرت زهرا برای شما قرار داده ایم. این متون زیبا میتوانند به عنوان پایهای برای سخنرانیها و مراسمهای مذهبی در مورد شخصیت و مقام حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مورد استفاده قرار گیرند.
دکلمه شهادت حضرت زهرا
فاطمه جان، تو نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد.
تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.
غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.يا زهرا (س) در ايام شهادتت دلهايمان را به سوي بقيع پر داده ايم…
دکلمه بلند با موضوع شهادت حضرت زهرا مخصوص مجری گری
سلام بر بانویی که قامتش در هم شکست، اما روحش کوهصفت ایستاد، بانویی که در دل شبهای مدینه با دلی پر از رنج، نجوای عشق و ایمان سر داد. حضرت فاطمه، آن گوهر ناب که خلوص و پاکی را از مادر به ارث برده بود، در کوتاهترین عمر، بلندترین درسهای انسانیت و دیانت را به جهانیان آموخت.
او، یاسی در باغ پیامبر، که از معنای عدالت به تنگ آمد و تلخی غربت را چشید. با دلی آکنده از عشق به خالق، در آغوش آسمانیاش آرام گرفت. فاطمه، بانویی که تمام هستیاش را در مسیر حق ایثار کرد، چنان درخشید که هرگز نمیتوان به زوال آن اندیشید.
ایام فاطمیه، فصلی ست برای تأمل در خاموشی او که پرطنینترین ندای حقطلبی شد. فاطمه (س) با دل شکسته و قامتی رنجور، ایستاد و در دل تاریکترین شبها، فانوس هدایت بود. او که با دستهای مهرورش، دانههای ایمان را در دلها کاشت، امروز درختهای سبزش هنوز سایهبان عاشقان حقیقت است.
داستان بانوی بینظیر اسلام، داستان کممانند شجاعت و مهربانی است. دخت پیامبر، در بستر بیماری و بیمهری، شمع وجودش را قربانی عشق و ایمان کرد. اما حضورش، همچنان در جانها زنده است و روحش در هر ذکری، در هر نمازی پژواک مییابد.
حضرت زهرا، دریایی از معرفت بود که با تمام دلبستگیهای دنیوی وداع کرد، تا پردهنشین حقیقت مطلق شود. ایام فاطمیه یادآور مهر مادریاش و بخشش بیپایان است که قامت تاریخ را از خاکستر ظلم پاک میکند. او که آیینه تمامنمای خوشبختی معنوی بود، قواعدی آفرید که جاودانی شد.
با مرور مصائب و صبوریاش، در مییابیم که حقیقت تا چه اندازه عزیز و گرانبها است و چگونه برای همیشه در رگهای عشق و ایمان جریان مییابد. نام فاطمه (س) در میان ماست؛ بانوی ملکوتی که زمینیان در ذکر هر نماز با او سخن میگویند.
او که مادر ابراهیمیان و پاسبان عشق و وفاست، میماند و بر ظلم زوال نمیزند. او که بر عهدش حتی در سختترین لحظهها وفادار ماند، الگوی زنان و مردان این سرزمینهاست تا راهش را ادامه دهند و در مسیر روشنایی گام بردارند.
بیشتر بخوانید: ۱۵ متن احساسی و دلنوشته حضرت فاطمه زهرا (س) [خلاصه و کوتاه]

دکلمه کوتاه با موضوع شهادت حضرت زهرا برای سخنرانی
بسم اللهالرحمنالرحیم
در گلستان معطر بندگی، گلی از تبار پیامبر به شهادت رسید. فاطمه (س)، بانوی بیهمتای اسلام، در راه حقیقت جانفشانی کرد. او که محبت پدر را به دوش کشیده بود، زخمهای دلش را در سجاده عبادت مرهم میگذاشت و پیوسته با گلهای فریاد عدالت، به سوی محبوبش سفر کرد.
ای فاطمه، تو نور زمین و آسمان هستی.
در روزهای سخت و تاریک زندگی، تو با صبر و استقامت خود، نشان دادی که چگونه میتوان در برابر ظلم ایستاد. شهادت تو، نه تنها پایان زندگیات، بلکه آغاز یک راه روشن برای پیروان حق است.
ای یاس کبود پیامبر، ای بانوی استقامت، تو بودی که در بستر مهربانی و عشق، برای همگان قصه مساوات را نگاشتی و در مدرسه شهادت، درس آزادگی را به ما آموختی. نام تو همیشه در قلبهای ما زنده و جاوید است.
یاد تو، در دلهای ما همیشه زنده خواهد ماند و درسهای تو، چراغی روشن برای نسلهای آینده است. بیایید امروز، با یاد تو، عزم خود را برای ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از حق جزم کنیم.
متن ادبی کوتاه برای شهادت حضزت زهرا
با نام خدا و به عشق تو یا زهرا آغاز میکنیم کلام را
زهرا، ای بانوی پاکدامن، غم عشق و اندوه مادرانهات چون کوهی بر فراز مدینه سایه افکند. تو که با دستهای مهربانت آیندهای روشن برای اسلام نقش زدی، از ظلم زمینیان رنجها کشیدی و همچون شهابی روشن در آسمان حق درخشیدی.
ای شهیدهی خاموشی و فریاد، ای بانوی سرافراز مدینه، با دل داغدیده و چشمانی مشتاق به سوی معبود شتافتی. نام تو اینک آوایی است که در همه جا طنینانداز شده و شور بندگی و استقامت را به همراه دارد.
ایستاده در کنج تاریخ، فاطمه (س) با دل شکسته، اما سربلند، همچون ستارهای در آسمان معرفت میدرخشد. برای او که عمری با عشق و صمیمیت زیست، شهادت، آغاز راهی شد که هرگز به پایان نخواهد رسید.
وقتی دلها در سوگ او به تپش میافتد، نسیم فضل و کمال او بر همه جا جاری میشود. در ایام فاطمیه، راز دلهای ما با یاد صبر و شکیبایی او، تازه میشود. او که قلبش خانه امن فرشتگان بود، همواره به ما میآموزد که عشق و ایمان، هیچگاه خاموش نمیشوند.
ای که مادر امامان ما بودی، ما را ببخش که در غم تو نتوانستیم چون کوه بایستیم. درد تو در دل تاریخ نقش خیال بسته و اندوهت در دل عاشقان رسوخ کرده است. شعله عشق تو همواره در قلب ما فروزان است.

متن مجری گری کوتاه به مناسبت شهادت حضرت فاطمه
در این روزهای جانسوز فاطمیه، به یاد بانوی بهشتی، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)، که دردانه رسول بود و نور دیدگانش، دکلمهای از عشق و صبر و مقاومت را تقدیم میکنیم.
فاطمه جان، سنگها بر سوگ تو ندبه میخوانند؛ در غروبی که شاخه هات را شکسته بودند. امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بیحدیث حضور او، خاموش است… علی، شبانه یاس میکارد! شبانه، داغ دلش را به خاک میگوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.
دوباره بغض حسن با حسین میگیرد.
و جای خالیِ مادر به خانه میپیچد
کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟
دلنوشته زیبا درباره شهادت حضرت فاطمه
فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می کشید و در کوچه های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور میشد. سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یکتنه حقیقت را خاموش نکند.
افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه های شرحه شرحه بتول که در نیمه شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می افکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی الله علیه و آله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر میرفت و چشمانِ حقیقت ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.
شعر نو مخصوص مجری ها به مناسبت ایام فاطمیه
زهرا، ای یاس کبود مزار عشق
ای شکوفهی پرپر مدینه در بادهای غربت
شبهای تاریک دل مدینه
پراز عطر توست، بوی گریههای شبانهات
ای تفسیر صبر و استقامت،
در قلبت هزاران درد نهفته بود
دیوار و در، شاهدان خاموش
از رنجهای تو و سکوت پر از رازت
ای مادر آب و آیینه و نور
چگونه تاب آوردی در برابر ظلم؟
آسمان با تو گریست،
زمین داغدار قدمهای مهربانت شد
بانوی دو جهان، تو که رازهای عشق را میدانستی
کسی نفهمید عمق دردهای نهان در چشمانت
در سوگ تو، نور امید خاموش شد
اما یاد تو، همواره در دلها جاریست
ای یار و یاور علی، ای فریاد حق
با رفتن تو، غریبانهتر شد کوچههای مدینه
ای فاطمه، ای بانوی بیهمتا
روشن کن دلهای ما را در ایام فاطمیه
تا بیاموزیم از عشقت،
راه رهایی و آزادگی را
************
ای بانوی صبر و ایثار،
در کوچههای تاریک مدینه
فریادی بیصدا داشتی
چشمانت، راز هزاران شب خاموش
قصهگوی رنجهایت بود
و لبخندت، تصویری از بهشت
چگونه زمین تو را گواهی میدهد؟
وقتی که قلبها برایت تپیدن گرفتند
از غم و عشق و درد
تو که عشق را در زمین کاشتی
درختی از معرفت
در سایهات به بار نشست
آسمان، همیشه در حسرت بود
از عمق صبری که تو داشتی
و در دلت عشق را پروراندی
************

در دل تنهایی، زنی ایستاده است
که بار دردهای جهان را
در دل پیجیده است
ای مادر آب و آینه،
در کوچههای تاریک شهر
قدمهایت هنوز حکایتگر عاشقی است
سکوتت، صدای فریاد بود
در کوچه پس کوچههای دلها
و اشکت، بارش عشق
زنان زمان از تو آموختند
که ایستادگی را با عشق
میتوان به نمایش گذاشت
علمدار شبهای مدینه بودی
و در غوغای بیپایان،
روشنی راه بودی
************
در دل شب، بانویی با نوری در دل
گام برمیدارد
تا افقهای بینهایت اشک
یاس ها در کوچهها پژمردهاند
از سکوت موحشی که تاب نمیآورد
در برابر ظلم و بیداد
ای همدم تنهایی علی،
که عشق را به دوش کشیدی
و بیپروا، فریاد حق سردادی
در عصری تاریک،
تو چون مشعلی در باد
به سوی جاودانگی میشتابی
چگونه زمین تو را تاب آورد؟
وقتی که خورشید را در آغوش میفشردی
و ستارهای درخشید در شبهای مدینه