انواع جملات ناب مجری گری و متن دعوت از سخنران

با انواع جملات ناب مجری گری برای شروع برنامه و دعوت سخنران، ، گروه سرود، قاری و دکلمه خوان همراه ما باشید.

اگر به شغل مجری‌گری مشغولید یا اینکه علاقه به این مسیر دارید، حتما و حتما باید به جملات ناب مجری گری دسترسی داشته باشید که یا آن‌ها را اجرا کنید یا تمرینشان کنید.  در ادامه جملات ناب مجری گری برای سخنرانی مجریان در محافل، مجالس و برنامه‌های تلویزیونی را در این قسمت آماده کرده‌ایم.

در صورتی که می‌خواهید یک متن سلام برای شروع برنامه داشته باشید و اجرای باکیفیتی را ارائه نمایید، می‌توانید از متن سلام برای مجری گری استفاده نمایید. به‌منظور دعوت از مهمانان برنامه می‌توانید از متن مجری گری دعوت از سخنران استفاده فرمایید.

جملات ناب مجری گری

اشعار شروع مجری گری

بسم الله الرحمن الرحیم / هست کلید در گنج حکیم

فاتحۀ فکرت و ختم سخن / نام خدای است بر او ختم کن

پیش وجود همه آیندگان/ بیش بقای همه پایندگان

سابقه سالار جهان قِدم / مُرسله پیوند گلوی قلم

🎤🎤🎤

به نام آنکه هستی نام ازو یافت / فلک جنبش، زمین آرام ازو یافت

خدایی کافرینش در سجودش / گواهی مطلق آمد بر وجودش

جواهر بخش فکرتهای باریک / به روز آرندۀ شبهای تاریک

غم و شادی نگار و بیم و اُمّید / شب و روز آفرین و ماه و خورشید

🎤🎤🎤

ای جهان دیده بودِ خویش از تو / هیچ بودی نبوده پیش از تو

در بدایت، بدایتِ همه چیز / در نهایت، نهایتِ همه چیز

ای برآرندۀ سپهر بلند / انجم افروز و انجمن پیوند

آفرینندۀ خزانۀ جود / مبدع و آفریدگار وجود

🎤🎤🎤

به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خداوند نام و خداوند جای / خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیهان و گردون سپهر / فروزندۀ ماه و ناهید ومهر

🎤🎤🎤

به نام خداوند جان آفرین / حکیم سخن در زبان آفرین

خداوند بخشندۀ دستگیر / کریم خطا بخش پوزش پذیر

عزیزی که هر کز درش سر بتافت / به هر در که شد، هیچ عزت نیافت

سر پادشاهان گردنفراز / به درگاه او بر زمین نیاز

🎤🎤🎤

بهترین واژه در شروع کلام
نام حق باشدت به ذکر سلام
آن سلامی که اسم پاک خداست
پر انرژی؛ دری به فضل و عطاست

🎤🎤🎤

به نام سوره های پاک قرآن
به ذکر تک تک آیات رحمان
به استقبال گرم از روزه آییم
که لذت ها بریم از فیض یزدان

🎤🎤🎤

به نام خدا، خالق هر اثر
پدید آور وحی و شعر و هنر،
بگویم سپاس و درود و سلام
به فردوسی فاضل و خوش کلام

جملات شروع مجری گری

با نام خدا برای تان ضمن سلام

از حضرت حق طلب کنم فیض مدام

فیضی که شود شروع آن صبح ظهور

در خانه ی کعبه با تماشای امام

🎤🎤🎤

سلام و درود به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند

و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند

و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی…

🎤🎤🎤

به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم
به نام فرمانروای اقلیم هنر و سلام بر شما هنرمندان صاحب قلم
حضور سرشار از محبت و مودت شما را در مراسم ………. را ارج می نهیم و گرامی می‌داریم

🎤🎤🎤

به نام حضرت دوست که هر چه هست از اوست
و به شکر وجود ذی جود که قلب تپنده همه دوستی هاست…
دوستان، یاران سلام …

🎤🎤🎤

سلام حضرت باران
سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!
سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران

🎤🎤🎤

درود به لحظه‌ای که نگاهم در اولین نگاه عاشقانه‌ات گره خواهد خورد
آنگاه تمام دنیا لبخند خواهند زد
و پر از شکوفه هایی خواهد شد که روی دوستیمان پاشیده‌اند
و ما قدم بر زمینی خواهیم گذاشــــت
که به احترام اشکهامان خیس است

🎤🎤🎤

درود ای دلیل با تو بودن،
ای دلیل تازه بودن،
درود ای تمنای سرودن ها،
با توشروع بهترین ها با تو شوق پرواز،
با تو بی خیال روزهای هفته سال های نیامده قرن ها رفته،درود ای ترکیبی ازتمام ترانه های عاشقانه.
تو بالبخند بهاری به سراغ من می آیی واین پاییز دیگر سرد نیست، سخت نیست، تلخ نیست.
باتو هستم باتو… بی دلیل

درود

🎤🎤🎤

جملات ناب مجری گری میان برنامه

مولا امیر المومنین حضرت علی (ع) می‌فرمایند:
هر کس را به قدری که احترامت میکند ملاقات کن و نه بیشتر.یادمان باشد در مقابل این همه سختی، روزی خواهد رسید که ما نیز سوار بر موج پیشرفت به نقطه اوج هنر خود خواهیم رسید پس میگوییم پیشرفت واقعی در حوزه اجرا آنست که با صبرو تلاش کاری انجام دهی که مردم برنامه ات را دوست داشته باشند.
همواره به خوب بودن خود اطمینان داشته باشیم همین کافیست

در این قسمت برنامه…….

🎤🎤🎤

دو شکارچی دسته‌ای مرغابی وحشی در حال پرواز را دیدند. یکی از آنان تیری در تفنگ خود گذاشت و گفت: «اگر یک مرغابی بزنم، غذای خوبی می‌پزم و با هم می‌خوریم.»
شکارچی دیگر پرسید: «نکند از من انتظار داری مرغابی وحشی پخته بخورم؟ مرغابی وحشی باید روی آتش سرخ شود، در غیر این صورت لذیذ نخواهد شد!»
دو شکارچی مدتی با هم جر و بحث کردند که بهتر است مرغابی را بپزند یا کباب کنند. سرانجام به توافق رسیدند که نیمی از آن را بپزند و نیم دیگر مرغابی را کباب کنند.
اما در این بین مرغابیان وحشی منتظر پایان مشاجره آن دو نشدند و به پرواز خود ادامه داده بودند.

در این قسمت برنامه…….

🎤🎤🎤

امروز دلم میخواد باهاتون درد دل بکنم
نمیخوام از گرونی بگم
نمیخوام از پیچیدگی‌های زندگی ماشینی صحبت کنم
نمیخوام از رمز و راز ثروت چیزی بگم
میخوام بگم که همه چی رو میشه اسون گرفت
ما خدارو داریم
میتونیم همه چیزو به اون بسپریم
میخوام بگم قدیمی ها جوهره همه چیز رو گفتن
گر ایزد ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری

در این قسمت برنامه…….

🎤🎤🎤

روایت شده که روزی ابوبکر با رسول اکرم (ص) نشسته بود. مردی آمد و شروع کرد به وی ناسزا بگوید. ابوبکر از او روی برگرداند و توجهی نکرد، لیکن او ناسزاگفتن خود را شدت بخشید. ابوبکر خشمگین شد و دشنام های او را پاسخ داد. در این هنگام رسول گرامی (ص) برخاست و روانه شد. ابوبکر به دنبال ایشان رفت و گفت: یا رسول الله! چرا تا زمانی که آن مرد مرا دشنام می داد نشسته بودی و چون من پاسخ دادم، برخاستی؟

حضرت فرمود: ای ابوبکر! تا زمانی که تو پاسخ نمی دادی و سکوت کرده بودی، فرشته ای آمده بود و از جانب تو جواب او را می داد؛ چون تو خشمگین شدی، فرشته رفت و شیطان وارد شد. با آمدن شیطان، من از جای برخاستم.

در این قسمت برنامه…….

🎤🎤🎤

دو برادر قطعه زمینی از پدر به ارث بردند.ماه ها در مورد نحوه ی تقسیم آن بحث و گفت و گو کردند ولی به نتیجه ای نرسیدند.
آن ها سرانجام مشکل خود را با ریش سفید ده در میان گذاشتند و از او خواستند در تقسیم زمین به آنها کمک کند.
ریش سفید کمی تامل کرد و سپس گفت: شیر یا خط بندازید. هرکدام از شما که برنده شد زمین را او تقسیم خواهد کرد.
یکی از برادران گفت: این که شما می‌فرمایید راه حل نیست! ما دوباره به همان جای اول می‌رسیم.
ریش سفید لبخندی زد و گفت: نه! اینطور نیست؛ کسی که برنده ی شیر یا خط شود، زمین را تقسیم می‌کند و دیگری انتخاب می‌کند که کدام را می‌خواهد.

در ابتدا دعوت می‌کنیم از …………..

🎤🎤🎤

روزی ملانصرالدین از همسایه‌اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.»
چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما فوت کرد.»
همسایه گفت: «مگر دیگ هم می‌میرد» و جواب شنید: «چرا روزی که گفتم دیگ تو وضع حمل کرده نگفتی که دیگ وضع حمل نمی کند. دیگی که وضع حمل می کند حتما مردن هم دارد..»

در پایان تشکر می‌کنیم از……..

🎤🎤🎤

امام در بهشت زهرا، در جایی که هزاران شهید گلگون کفن انقلاب آرمیده بودند و در میان انبوه جمعیت سخنان مهمی ایراد فرمودند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پر جمعیت ترین اجتماعات تاریخ بود، غیر قانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح و خطوط آینده انقلاب و دولت اسلامی را ترسیم نمودند و نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم.»‌بدین ترتیب از ورود امام (ره) ده روز تاریخی که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و ۲۵۰۰ سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود.

با عرض تشکر از ………….

🎤🎤🎤

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند.
کریم خان گفت: این اشاره‌ های تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم.
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است! چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد!روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو؛ کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.

در این قسمت دعوت می‌کنیم از دکلمه خوان عزیزمان آقای……

با تشویق های گرم شما حضار و گرامیان

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید