فرهنگ مازندرانی دارای هویت شادی گستر و مشوق به دوری از اندوه است که آن را هرچه بیشتر در خاورمیانه از فرهنگهای بزرگی چون عربی متمایز میسازد.
فرهنگ مردمان طبرستان و گیلان فرهنگی پشت به دریاست چنانچه تمام شهرهای ساحلی این مناطق شهرهایی نوساخت هستند و شهرهای قدیمی و کهن از دریا و ساحل فاصله دارند. در این فرهنگ هیچ قصه، افسانه یا ترانهای راجعبه دریا وجود ندارد و اگر چیزی هم باشد، جدید است.
دانش آموزان گرامی شما از این مقاله میتوانید قسمتهایی را جدا کرده و تحت عنوان فرهنگ بومی مازندران برای درس آزاد پایه ششم استفاده نمایید.
فرهنگ بومی مازندران
آداب و رسوم استان مازندران
عيد نوروز در مازندران:
هنگام تحويل سال افراد خانواده دور سفره هفت سين كه با ظرافت و سليقه خانم خانه چيده شده مي نشينند و در حاليكه پدر خانواده دعاي تحويل مي خواند منتظر سال نو مي شوند. در گذشته كه امكانات ارتباطي مانند راديو و تلويزيون نبود با تيراندازي يا گفتن اذان سال جديد را به همه اعلام مي داشتند.
بعد از اين كه سال نو شد كسي كه به عنوان مادرمه انتخاب شده با مجمعي كه در آن قرآن ، آيينه، آب ، سبزه و شاخه هاي سبز جوان قرار دارد وارد خانه مي شود چهارگوشه اتاق ها را آب مي پاشد قرآن را كنار سفره هفت سين مي گذارد و شاخه هاي سبز ( درخت آلوچه) را به اين نيت كه سال سرسبز و خوش و خرمي براي خانواده باشد، جلوي در اتاق آويزان يا روي طاقچه اتاق مي گذارد. دراين روز مادر خانه، غذاي عيد، سبزي پلو با مرغ يا گوشت درست مي كند.
علاوه بر آن غذايي به عنوان خيرات براي اموات مي پزند و بين مردم پخش مي كنند . در غروب شب اول سال به اين اعتقاد كه چراغ خانه آنها هميشه روشن و نوراني باشد، به سر در خانه ها شمع يا شعله آتش آويزان مي كنند.
جشن نوروز ماه:
مردم مازندران در اواسط مرداد ماه جشني به نام نوروز ماه دارند وقتي كه اولين محصول برنج زودرس رسيد بعد از جمع آوري و درو با همان برنج غذا درست مي كنند و درخارج از روستا جشن پايان كار مي گيرند. اين مراسم درست مانند سيزده به در است و اعتقاد دارند كه اين روز را حتما” بايد بيرون از روستا به سر برد در واقع اين جشن يك نوع سپاسگزاري به درگاه خداوند است.
مراسم تيرماه سيزده: (روز آرش كمانگير مازني)
از ديگر مراسم سنتي و رسمي مازندران تيرماه سيزده است كه در ۱۳ آبان هر سال برگزار مي شود. البته روايات مختلف در مورد تيرماه سيزده وجود دارد.
۱۳ آبان روز فدا شدن قهرمان مازندراني آرش براي حفظ تماميت ارضي ايران است.
مي گويند كه شب تولد حضرت علي ( ع) است.
مي گويند پيروزي كاوه بر ضحاك و جشن مهرگان است.
در اين شب همه خانواده كنار هم جمع مي شوند و تا پاسي از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه هاي بزرگ ترها سپري مي كنند جوانان هم با در دست داشتن تركه اي بلند كه كيسه اي به انتهاي آن بسته شده است. همراه كودكان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و كوبيدن چوب به درخانه ها و لال بازي از صاحب خانه تقاضاي هديه مي كنند به آنها پول ، ميوه، شيريني داده مي شود. هنگامي كه لال به همراه گروه خود در كوچه ها شروع به حركت مي كند اين اشعار را مي خواند:
لال بيمو، لال بيمو، پارسال و پيرار بيمو، چل بزن ديگه بزن، لال انه لالك انه، پيسه گنده خوانه ، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالك انه، پاربورده امسال انه ، لال آمده ، لال آمده، پارسال و امسال امده، چرخ نخ ريسي را حركت بده، به ديگ بزرم، لال آيد، لال كوچك مي آيد، كسي كه شيريني پيس كنده مي خواهد مي آيد ، سال و ماه ارزان نمي شود، لال بزرگ رسوا نمي شود، لال مي آيد، لال كوچك مي آيد ، پارسال رفته امسال مي آيد.
آيين سنتي ۲۶ عيد ماه:
آيين ويژه سنتي ۲۶ عيد ماه طبري هر سال در تاريخ ۲۸ تيرماه شمسي در بيشتر روستاهاي استان برگزار مي شود. در روستاي امامزاده حسن سوادكوه اين مراسم با آداب خاصي انجام مي شود اين رسم به جشن مردگان نيز معروف است. بر اساس سنت رايج و باورهاي مردم در زمان هاي قديم فريدون پادشاه پيشدادي به خونخواهي پدرش جمشيد شاه حاك پادشاه را سرنگون مي كند مردم خبر اين پيروزي را در شب با آتش زدن بوته ها به يكديگر اطلاع مي دهند. و فرداي آن روز با برپايي جشن و مسابقه كشتي اين پيروزي را گرامي مي دارند.
امروزه نيز اهالي روستاهاي اطراف همگي به امامزاده حسن مي آيند و علاوه بر خيرات كردن براي اموات خود و روشن كردن شمع روي مزارها، تماشاگر مسابقه كشتي سنتي لوچو مي شوند. در اين روز كشتي گيران سوادكوه در اين محوطه گرد مي آيند و به مصاف هم مي روند. در مناطق جلگه اي جشن مردگان در آرامگاه ها برگزار مي شود.
مراسم ورف چال ( برف + چاله = برف در چاه ريختن )
يكي از مراسم قابل توجه در ارتباط با آب در روستاي اسك واقع در جاده هزار مراسم ورف چال است. اين مراسم در يكي از روزهاي جمعه در فاصله اول تا پانزده ارديبهشت ماه كه آخرين برف هاي زمستاني در حال ذوب شدن است. انجام مي شود. تاريخ اجراي اين مراسم قبلا” از طرف بزرگان محل به اطلاع عموم رسانده مي شود.
در اين روز كليه مردان محل جهت انجام مراسم ورف چال واقع در دامنه كوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذاي ظهرو بساط ميوه و چاي از روستا خارج شده و امور روستا در اين روز در دست زن هاي محل است كه با اجتماع درمساجد و نقاط ديگر به اجراي برنامه هايي مانند عروس و داماد شاه وزير بازي و … سرگرم هستند.
از ورود هر مردي به داخل روستا جلوگيري مي شود در صورتي كه مردي به تذكرات و اخطار آنها توجهي نكند و داخل روستا شود به شدت با چوب به وسيله زن هاي محل تنبيه مي گردد. مردان روستا پس از رسيدن به محل ورف چال كه از دوران گذشته چاهي درآنجا براي جمع آوري برف به وسيله شخصي به نام سيد حسن ولي حفر شده و مقبره او نيز در روستاي نياك محل زيارت اهالي منطقه است اقدام به جدا كردن قطعات برف از كوه مي كنند و هر كس به توانايي خود مقداري از قطعات آخرين برف زمستاني را به داخل چاه مي ريزد. پس از پرشدن چاه از برف و پوشانيدن در چاه مردان به صرف ناهار و چاي و ميوه در اطراف چاه مي پردازند و نماز به جامي آورند . سپس همگي به روستا باز مي گردند.
اين مراسم ريشه در مبارزه با كم آبي براي مسافران و دام ها در فصل تابستان دارد با توجه به اين كه منطقه مورد بحث در گذشته يكي از مناطق دامداري محسوب مي شد، دامدارها براي تامين آب مورد نياز دام ها در فصل تابستان كه برف هاي روي كوه آب مي شد اقدام به ذخيره برف در اين چاه مي كردند تا درموقع كم آبي، آب مورد نياز دام ها را فراهم كنند. امروزه منطقه مورد بحث اهميت كذشته خود را از نظر پرورش دام از دست داده ولي اين سنت قديمي همچنان در بين اهالي محل ادامه دارد.
شب يلدا: ( يلدا به معني تولد/ تولد مهر تولد ميترا)
شب اول زمستان را گت چله مي نامند در اين شب بنا به سنت ديرين همه افراد خانواده دور هم جمع مي شوند و با خوردن هندوانه ماست و ميوه و آجيل سرماي فصل زمستان را از خود دور مي كنند اعتقاد بر اين است كه با خوردن ماست يا هندوانه در شب يلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در اين شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چيزي مي گيرند اگر كسي آنها را نديد و نشناخت حتما” به آنچه نيت كرده اند خواهند رسيد.
مراسم ماه محرم:
كليه تكايا مساجد و خانه ها از چند روز پيش از ماه محرم سياه پوش مي شوند و از روز اول ماه محرم مراسم عزاداري آغاز مي شود مردم در دسته و هيات هاي زنجير زني و سينه زني به مساجد و تكايا مي روند و كساني كه نذر دارند نذورات خود را اعم از آش خرما، شربت، و غذا . . بين مردم پخش مي كنند.
در روستاي نوا از شهرستان آمل، مراسم نخل گرداني ، معمول است. از روز اول تا هفتم مردم به عزاداري مي پردازند و سعي دارند تا در اين روز كليه نذورات خود را ادا كنند در روز هفتم همه مردم به كنار نخلي مي روند و به آن سلام مي كنند اعتقاد بر اين است كه نخل تابوت امام حسين ( ع) است. در روز هشتم نخل را بيرون مي آورند و در محله ها مي گردانند . مردم نيز همراه نخل مي روند به اين مراسم اصطلاحا” نخل گرداني مي گويند. كساني كه نذر شير دارند در روز هشتم، نهم، دهم، همراه نخل گرداني شير بين مردم پخش مي كنند نخل ها را به در هر خانه كه مي برند صاحب خانه نذر خود مانند شربت، خرما، شير، دود كردن اسپند را به جا مي آورد اگر نذر قرباني داشته باشند قرباني مي كنند.
در روز نهم و دهم محرم همين مراسم صورت مي گيرد در شب دهم عاشورا،كه شام غربيان است نخل را دور محله مي گرداند و همه مردم پابرهنه و شمع به دست همراه نخل به امامزاده مي روند و تا صبح به سينه زني و عزاداري مي پردازند. تا چند سال پيش مراسم تعزيه خواني نيز در محرم برگزار مي شد. امروزه در روستاها كم و بيش تعزيه خوانده مي شود.
آداب ماه رمضان:
ماه رمضان به ماه مبارك نام برده مي شود چون ماه تهذيب نفس و اخلاق است و همه سعي دارند كه با اداي فرايض ديني و برپايي نماز جماعت از ثواب اين ماه بيشتر بهره مند شوند. در اين ماه صله رحم را به جاي آورده و به فقرا و محرومان و آشنايان افطاري مي دهند. در شب هاي قدر و احيا كه شب نزول قرآن است. درروضه خواني شهادت حضرت علي ( ع) شركت كرده به سوگواري مي پردازند زنان و مردان شب هاي قدر را احيا نگه مي دارند تا صبح بيدار مي مانند دعا مي خوانند و قرآن، بر سر مي گذارند.
مراسم باران خواهي:
يكي از مراسم رايج به هنگام خشك سالي مراسم باران خواهي است . به زبان محلي اين مراسم را شيلون يا شيلان مي نامند. به اين منظور ابتدا از اهالي محل مواد اوليه براي پخت شير و برنج و يا آش مورد نظر آن ها جمع آوري مي شود در روز معين اهالي در مكان مقدسي مانند مسجد، تكيه ، امامزاده و يا در اطراف درخت مقدس جمع مي شوند و پس از پخت آش به وسيله زن هاي محل، مراسم دعا وروضه خواني انجام مي شود و از خداوند طلب باران مي كنند. پس از صرف آش مراسم به پايان مي رسد. از ديگر عقايد مردم منطقه كه در اين زمينه به جا گذاشتند پايه منبر در آب و يا ريختن آب به روي فردي سيد است.
آفتاب خواهي:
اگر بارندگي زياد باشد براي اين باران بند بيايد نام هفت يا چهل كچل را بر كاغذ مي نويسند و آن را به بندي آويزان مي كنند تا باد بخورد و باران قطع شود يا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشيد مي كنند. در روستاي كرات كياسر شهرستان ساري، اگر باران ببارد و مانع فعاليت كشاورزي شود، زن هاي روستا به طور جمعي شعر زير را مي خوانند: باران كو، باران بي پايان كو، گندم كه زير خاكه، از تشنگي هلاكه، يا حضرت سليمان، روز آفتاب و شب باران در روستا ولويه كياسر ساري هنگامي كه باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد براي بند آمدن آن بچه هاي روستا قوطي هاي حلبي را به نخي مي بندند و دو سر نخ را مي گيرند و در كوچه هاي محل راه مي روند و دسته جمعي شعر زير را مي خوانند قوطي قوطي آفتاب كن، يك مشت برنج تو آب كن، ما بچه هاي گرگيم، از سرمايي بمرديم، يا قرا، يا كتاب فردا بشه آفتاب.
در روستاي كليج كلادودانگه در هنگام بارش زياد باران، بچه هاي محل لباس كهنه مي پوشند و با جارو و گل و لاي كوچه ها را به هم مي زنند و ميخ وانند بابروم بابروم ، امروز آفتاب فردا آفتاب پيرا ( پس فردا( آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچه ها مواد غذايي و يا شيريني مي دهند. در روستاي علي آباد دودانگه ، وقت بارش زياد باران اهالي محل پارچه اي را از امامزاده شاهزاده حسين مي ربايند پس از آفتابي شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه ديگر به امامزاده پس مي دهند.
گهواره بندي:
در بيشتر نقاط شهري و روستايي استان رسم بر اين است كه در دهمين روز تولد نوزاد عده اي از بستگان و آشنايان براي صرف ناهار دعوت شوند پس از صرف ناهار و چاي و شيريني مادر بزرگ و يا قابله كودك را در گهواره مي بندند در بعضي مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشداين وظيفه را مادر بزرگ طرف مادري به عهده مي گيرد سپس مدعوين پولي به عنوان هديه در گهواره طفل مي گذارند.
در بعضي از روستاهاي شهرستان نور پس از خوابانيدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادري نوزاد، روي گهواره گردو يا نبات مي شكنند و يا گهواره را چند بار به شدت تكان مي دهند اين كار به اين دليل انجام مي شود كه اگر در طول زندگي بين پدر و مادر نزاعي رخ داد گوش طفل به سر و صدا عادت كرده باشد.
مراسم ازدواج:
خواستگاري از دختر توسط اقوام نزديك داماد صورت مي گيرد. بعد از رضايت خانواده عروس فرداي آن شب غذا و شيريني تهيه ديده براي خانواده عروس مي فرستند. براي مراسم اره گيرون يا سهمان بله برون به خانه عروس مي روند و با دادن انگشتر به عروس در واقع او را براي پسر شان نشان مي كنند.
در همان شب بله برون ميزان شيربها ( زر) را نيز معين مي كنند بعد از اين مراسم دوران نامزدي آغاز مي شود كه معمولا” از ۶ ماه تا ۲ سال طول مي كشد. چند روز مانده به عروسي مقدمات آن را فراهم مي سازند. به خريد مي روند و براي عروس داماد پيراهن، پارچه، و … مي خرند. براي دعوت كردن مردم به عروسي زني را به عنوان خبر گير به خانه هاي مردم مي فرستند تا همگي را براي عروسي دعوت نمايد. يك روز قبل از جشن از خانه داماد تمام مخارج جشن عروسي از قبيل برنج، مرغ، گوشت، روغن به نام خرج بار، را بار اسب مي كنند و همراه چند گوسفند پاي كوبان به خانه عروس مي فرستند مردم نيز كمك هايي به نام سوري در مجمع هاي مسي گذاشته و روي ان را با پارچه هاي رنگي مي پوشانند و آن را بر سر گرفته به خانه داماد مي برند.
شب قبل از عروسي حنابندان مي گيرند. صبح روز حنابندان ، عروس و داماد جداگانه با جشن و پاي كوبي به حمام مي روند دلاك در حمام به عروس و داماد شربت و شيريني مي دهد و اسپند دود مي كند. سپس عروس و داماد جداگانه سوار بر اسب، همراه دوستان به خانه مي روند.
شب حنابندان عروس و داماد جداگانه در خانه خود، مراسم حنابندان را انجام مي دهند در خانه عروس، خواهر يا يكي از دوستان عروس حنا در دست عروس مي گذارد و در خانه داماد نيز دوستان داماد در دست او حنا مي گذارند. روز عروسي وعقدكنان خانواده عروس و داماد جداگانه ميهمانان ناهار مي دهند.
بعد از ظهر عروسي داماد به همراه فاميل و دوستان براي آوردن عروس به طرف خانه عروس راه مي افتد داماد از قبل اسبي را تزيين مي كند تا عروس را روي آن بنشاند وقتي به خانه عروس رسيدند خانواده عروس با نقل و شيريني و دود كردن اسپند به استقبال آنها مي رود پدر يا برادر عروس، ناني را به كمر عروس با شال سفيد يا سبز مي نشانند به اين نيت كه اولين فرزندشان پسر باشد و پير بچه ديگري آيينه به دست جلوي اسب عروس راه مي افتد.
در بين راه دوستان داماد با پاي كوبي و تير اندازي، در شادماني سهيم مي شوند گاهي نيز با گذاشتن مسابقه اسب دواني بر عروسي مي افزايند. وقتي كه به در خانه داماد رسيدند داماد از اسب پياده نارنج، انار، يا سيبي، را در دست مي گيرد و به سمت عروس پرت مي كند عروس بايد آن را بگيرد و سپس آن را با هم بخورند.
عروس ابتدا وارد خانه نمي شود مگر اينكه پدر داماد سكه اي يا يك راس گاو و يا زميني را به عنوان رونما يا پاناز به عروس بدهد. وقتي عروس وارد حياط خانه شد مادر و خواهرهاي داماد اسپند دود مي كنند و نقل و نبات و شيريني به همراهان مي دهند تمام مهمانان شام را در خانه داماد مي خورند وپس از خوردن شام آنجا را ترك مي كنند تنها زني به نام عروس مار همراه عروس مي ماند. صبح روز بعد از عروسي عروس بايد صبحانه را آماده كند و به خانواده داماد بدهد.
خانواده داماد نيز لباس، پول، پارچه اي را به عنوان خلعت به عروس مي دهند سه روز بعد از عروسي ، عروس و داماد به عنوان سلام به مادرزن، به خانه عروس مي روند كه به آن زن مار سلام مي گويند. جهاز عروس را يك روز قبل از عروسي به خانه داماد مي برند.
ادبیات بومی مازندران
ادبیات بومی مازندران را به دو دسته زبان و لهجه مازنی تقسیم کردهایم:
زبان
زبان مازَندَرانی (مازنی، مازرونی، تبری، طبری، گِلِکی) نام یکی از زبانهای ایرانی شمالغربی است که در گروه زبانهای کنارهٔ دریای خزر قرار دارد. این گروه شامل زبانهای زازاکی، گورانی، تالشی، گیلکی، مازندرانی، تاتی، هرزندی و سمنانی میباشد و از لحاظ تاریخی جزء شاخه شمالغربی زبانهای ایرانی بوده و در ارتباط با زبان پهلوی اشکانی میباشد. زبان مازندرانی از غرب با گویشوران گیلکی، از جنوب با گویشوران تاتی و از شرق و جنوب شرق با گویشوران ترکمنی و فارسی همجوار است و در درون خود دارای گونههایی است.
لهجه
بررسی کارشناسانه در جلگهها و سپس نواحی کوهستانی موجب شناسایی دوازده لهجه مختلف درمازندران شدهاست:
منطقه کردکوی: شامل هزار جریب شرقی، شاه کوه زیارت، بالاجاده، رادکان، گز شرقی و غربی و روستاهای غیر ترکمن نشین از زنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه.
منطقه بهشهر و نکا: شامل چهاردانگه هزارجریب از سورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگهای از گلوگاه، شاه کیله تا انتهای منطقه قره طغان و رودخانه نکارود.
منطقه ساری: شامل چهاردانگه از کیاسر تا کوهستانهای دودانگه، جلگههای مابین میان دورود و جلگههای مناطق غربی تجن رود تا جویبار.
منطقه قائمشهر: شامل مناطق کوهستانی فیروز کوه، سوادکوه و روستاهای جلگهای حد فاصل بین کیاکلا، جویبار و روستاهای کوهپایهای بیشه سر.
منطقه بابل: از مناطق کوهستانی چلاو آمل تا بندپی، امامزاده حسن در سمت غربی آلاشت و نواحی جلگههای حد فاصل فریدونکنار، بابلسر، بهنمیر، کیاکلا تا روستاهای کوهپایهای کهنه خط، گنج افروز و بابل کنار.
منطقه آمل: از کوهستانهای بندپی تا چلاو، لاریجانات، نمارستاق و کلارستاق آمل تا حوالی امامزاده هاشم و جلگههای دو سمت هراز، دشتسر و محمودآباد و کوهپایهها و جلگههای جاده چمستان، میان آمل و نور.
منطقه نور و نوشهر: شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم، کجور، محال ثلاث و جلگههای حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.
چالوس و تنکابن شرقی: شامل مناطق کلارباستانی، برخی از روستاهای کوهپایهای منطقه بیرون بشم ولنگا و نواحی جلگهای از آب چالوس و عباسآباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباسآباد.
تنکابن مرکزی: شامل لهجههای دوهزار و سه هزاری و خرمآبادی و گلیجانی و چالکش یعنی جلگههای حد فاصل آب نشتا تا آب شیرود.
منطقه علیآباد کتول: شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار و مناطقی چون کتول، پیچک محله، محمودآباد، فاضل آباد و جلگههای غیرترکمن نشین بلوک استارآباد قدیم.
منطقه قصران باستانی: شامل مناطق اوشان، فشم، شمشک، گاجره و روستاهای کوهپایهای توچال تا مناطق غربی رودخانه جاجرود.
منطقه دماوند: شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند، رودهن، بومهن تا فیروزکوه.
غذاهای بومی مازندران
استان مازندران یکی از بهترین مقصدها برای امتحان کردن غذاهای بومی و محلی متنوع است. غذاهای خوشمزه مازندرانی آنقدر خوشرنگ و لعاباند که حتی با دیدن عکس آنها در سایتها و شبکههای اجتماعی هم، دهانتان آب میافتد. در این بخش از معرفی فرهنگ بومی مازندران شما را به دنیای خوشمزه غذاهای محلی مازنی میبریم. خوشمزهترین و معروفترین غذاهای شمالی مواردیست که اینجا میخوانید.
کدو بره: ترکیبی از کدوسبز، گوجهفرنگی، تخممرغ، سیر، پیاز، سیبزمینی و ادویه.
کئی انار: غذایی مقوی برای افراد کمخون که از کدو حلوایی، انار، عدس، سیر، گردو، پیاز، لوبیا چیتی، روغن، زردچوبه تهیه میشود.
اکبر جوجه: غذای محبوب مسافران شمال؛ تهیهشده از جوجه، رب انار، زعفران، لیموترش، روغن مایع و ادویه.
خورش ناردون: غذایی اصیل و محبوب از گوشت اردک، انار، پیاز، رب انار، سیر، شکر.
اردک شکم پر: غذایی خوشمزه و پرطرفدار که از مرغ، پیاز، رب انار، رب گوجه، رب نارنج، ادویه، سبزی معطر تشکیل شده است.
خورش سیر انار: خورشی ترش و خوشمزه. مواد اولیه این خورش پودر موسیر، پودر سیر، ادویه، انار، رب انار، گوشت مرغ، پیاز، روغنزیتون، زعفران و گوشت بلدرچین (اختیاری).
باقلا وابیج: غذایی با باقلا، شوید خشک، تخممرغ، سیر، کره یا روغن، ادویه، دارچین (اختیاری).
بازی های بومی محلی مازندران
بازیهای بومی و محلی استان مازندران دارای قدمت و بااصالت هستند. بازیهایی که سبب شادی و شادمانی اهالی استان و شهرهای مازندران میشوند. در ادامه به شرح برخی از این بازیها میپردازیم:عنوان
چیلک مارکا: دو گروه تشکیل میشود. هر گروه یک چوب کوچک (چیلک) و یک چوب بزرگ (مارکا) دارد. چوب چیلک را روی گودال میگذارند و با چوب مارکا به آن ضربه میزنند. گروهی که چوبش مسافت بیشتری طی کند برنده است. بازنده باید به برنده کولی بدهد.
گودالی کوچک حفر میکنند و چوب چیلک را روی آن میگذارند. سپس با چوب مارکا به آن ضربه میزنند.
آغوزکا یا گردوبازی: تعدادی گردو را دو به دو روی هم میچینند. هر بازیکن با یک گردوی بزرگتر (تیره) به گردوها ضربه میزند. اگر گردوها با تیره بریزد، آن بازیکن موقتاً برنده میشود و بقیه باید به تیره او ضربه بزنند. اگر کسی نتواند به تیره ضربه بزند، صاحب همه گردوها میشود.
گردوها را دو به دو روی هم میچینند. هر بازیکن با تیره به گردوها ضربه میزند.
ریسمانبازی: یک نفر (بندباز) روی طناب راه میرود و حرکات نمایشی انجام میدهد. نفر دیگر (شیطانک) در پایین طناب با حرکات خندهدار تماشاچیان را سرگرم میکند. در پایان، شیطانک از مردم و صاحبخانه پول یا شیرینی میگیرد.
طنابی را بین دو نقطه بلند میکنند. بندباز روی طناب راه میرود و حرکات نمایشی انجام میدهد. شیطانک در پایین طناب حرکات خندهدار انجام میدهد.
کشتی لوچو: دو کشتیگیر باهم کشتی میگیرند. هدف، انداختن حریف به زمین است. قوانین این کشتی شامل موارد زیر است:
* ضربهزدن به سر حریف، گرفتن انگشتان دست، چنگ یا ضربهزدن به کتف و گوش خطا محسوب میشود. * کشتیگیران دو هفته باهم مسابقه میدهند. * برنده کسی است که بتواند همه حریفان را شکست دهد. * جایزه برنده یک راس گاو است. دو کشتیگیر در میدانی که پر از خاک است باهم کشتی میگیرند. هدف، انداختن حریف به زمین است.