متن ادبی، دلنوشته و دکلمه ولادت امام علی (ع) برای اجرا و سخنرانی

با مجموعه ای از متن ادبی ولادت حضرت علی، دکلمه ولادت امام علی، دلنوشته در وصف امیرالمومنین و کلیپ تصویری دکلمه برای ولادت حضرت علی همراه ما باشید.

دکلمه ولادت امام علی

امام علی نه تنها به خاطر شجاعت و دلاوری اش در میدان جنگ مشهور است، بلکه به عنوان یک عالم و دانشمند بزرگ نیز شناخته می شود. او همواره بر عدالت، صداقت و خدمت به مردم تأکید داشت و در طول زندگی اش نمونه ای از انسانیت و فداکاری را به نمایش گذاشت. داستان زندگی او الهام بخش بسیاری از مسلمانان و آزادگان جهان است.

در این مطلب از دیبامگ مجموعه ای زیبا و متنوع از دکلمه ولادت امام علی (ع) با مضامین دلنشین و احساسی برای عاشقان ایشان را مطالعه خواهید کرد. امیدواریم مورد توجهتان واقع شود.

دکلمه زیبا ولادت امام علی

دکلمه زیبا ولادت امام علی
دکلمه زیبا ولادت امام علی

به طواف آمده بودی و خداوند، آرامش را در قدم زدنت به تصویر کشیده بود.

طوافت، به حریر می‏ مانست که نسیم در آن پیچیده باشد.

تو آن روز، به ساره، آسیه و مریم بیشتر شباهت داشتی. طواف می‏کردی و قدم ‏هایت می‏رفت که سنگین بشود. اول به روی خودت نمی‏آوردی؛ اما با پاهایت که انگار در تپه‏ای شنی فرو می‏رفتند، چه می‏ توانستی بکنی؟

چه کسی فکرش را می‏کرد که تقدیر، تو را به این سمت کشانده است؟ ماجرای بی‏ سابقه تو، در فهم مردم کوچه و بازار نمی ‏گنجید. نگرانی‏ ات را این سو و آن سو می‏کردی ؛ تا شاید بتوانی از ازدحام نگاه ‏ها، در امان بمانی.

کافی بود تنهایی ‏ات را به پرده کعبه بیاویزی و بی‏ آنکه تصورش را بکنی، به جذبه دیوار شکافته برسی.

حالا شبیه مریم شده بودی؛ قدیسه‏ای که ناله ‏های ناگزیرش را نه در سایه درخت خرما، بلکه در امن‏ ترین خانه آفرینش حبس کرده بود.

***

هیچ کس نمی داند آغاز اقیانوس از کجاست و پایانش تا کجا؟

آغاز تو را اما همه دیدند که در دست های زنی، از پس دیوارهای کعبه بیرون آمدی و لبخند زدی؛ دیوارهایی که پیش پای خورشید شکاف برداشت، تا روزگار معصوم عدالت آغاز شود؛ تا آفتاب، قدم بر خاک بگذارد.

شکاف های تاریخ، چه عجیب اند!

تاریخ، شکاف های مقدس خود را از یاد نخواهد برد؛ چه آنجا که عصای معجزه، دریا را شکافت، چه آنجا که یُمن قدوم نوزاد بلندبالایی، دیوارهای بیت العتیق را و چه آنجا که سال های بعد، همان مولود معصوم، درهیئت سجده ای مهربان، با لب های پرهیز رمضان، با فرق شکافته، خطبه رستگاری خواند و محراب خونین را به لرزه افکند.

***

 

حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد
روشن از نور رخش، ارض و سما، کون و مکان شد
خانه زاد حق ولادت یافت اندر خانه‌ی حق
حق به مرکز جا گرفت، باطل گریزان از میان شد

***

بشکن به غریو شادی؛ سکوت سرد زمان را!
بشکن، دف بیاور، دف! که فصل سبز سماع آمد!
فصل عشق بازی با سرود سبز مولا علیه السلام!
مردی می‌آید؛ مردی که تنها «جوانمرد» گیتی در چکامه تاریخ است!

مردی که با تمام شکوهِ خداوندی، اسب وحشی زمان را لگام خواهد زد!

مردی که هیچ «خندقی» جلودارش نیست و هیچ «خیبری» تابِ بازوان ستبرش را ندارد! مردی که هیچ «عَمرو و مَرحبی» مقابلش قد علم نخواهد کرد؛ مگر هم آغوش خاک شود! مردی که ابرهای تیره را به بال اسب‌های وحشی باد، گره خواهد زد تا مناظر آسمان را کسی با نگاه تیره نپوشاند!

مردی که تمام افسانه‌ها و اساطیر را به نگاه تیزبین «ذوالفقار» خواهد سپرد!

مردی که مترسک‌های شرّ و بدبختی را از ذهن زنان و کودکان بی گناه، خواهد زدود!

مردی که «حکومت اسلامی» را در زمین و آسمان جار خواهد زد و زمین، برای اولین بار، مزه «عدالت» را خواهد چشید!

مردی که میدان جنگ، برایش مصلّی و دارالخلافه، برایش میدان مبارزه با نفسْ خواهد بود و فرشتگان، با غریو «و العادیات»، برایش سرود فتح، خواهند خواند!کعبه بود و سرود سبز ولایت که غریو «یا علی» را همراهی می‌کرد!

کعبه بود و «نوزادی» که تمام ستارگان را به میهمانی ولادتش فرا خوانده بود و عطر بهشت، از تراکم فرشته‌ها، فضای کعبه را فرا گرفته بود.

کعبه بود و خیل فرشتگانی که با گلاب‌های بهشت، مولود زیبای فاطمه، بنت اسد علیهاالسلام را شستشو می‌دادند. کعبه بود و میزبانیِ بی‌نظیری که هیچ‌گاه سابقه نداشت! کعبه بود و نور سبز امامت!

تمام اهالی آسمان و ملکوت خداوند، برای عرض «تهنیت» فرود می‌آمدند و دسته دسته، پرچمی از نور را همراهی می‌کردند که بر آن، اسامی مبارک و القاب حضرت مولا نوشته شده بود:

یا عَلیّ المرتضی، یا امیرَ المُؤمِنین، یا وارِثَ المُرسَلین، یا سَیِّدِ الوَصیِین، یا حُجَةَ ربِّ العالَمین، یا قآئِدَ الْغُرِّ المُحَجِّلینَ، یا آیَة الکُبری و النبأ العظیم…

و تمامی فرشتگان، مسرور از این لحظات نورانی، برق نگاه کودکانه‌اش را به تماشا ایستاده بودند.

در نگاه کودکانه‌اش، برقی دیده می‌شد، از جنس آسمان؛ از جنس اِنّی اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون! نگاهی که ماشاءاللّه و تَبارَکَ‌اللّه (جلّ جَلاله) از آن می‌تراوید!

نگاهی که حتی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به تسبیح خداوند، وا می‌داشت!

نگاهی که حتی صدیقه کبری، فاطمه زهرا علیهاالسلام را به آرامش می‌خواند!

نگاهی که یتیمان کوفه به آن عادت کرده بودند! نگاهی که پیرمرد نابینای خرابه‌نشین، از احساس آن لذّت می‌برد! نگاهی که مالک اشتر رحمه الله را به خلسه‌های عارفانه می‌سپرد!

نگاهی که تمام معارف الهی را در جام صبرِ امام حسن علیه السلام می‌ریخت!

نگاهی که مایه صبر زینب علیهاالسلام و باعث شجاعت اباعبداللّه علیه السلام بود!

… و نگاهی که مفهوم مهربانی بود و مصداق بهشتِ «دارالسلام»؛ و این برق محبت، حتی در میدان جنگ هم از نگاه حضرت مولا علیه السلام محو نمی‌شد.

عطر «امامت»، تمام فضای آسمان و زمین را معطّر کرده بود و این را تمامی گل‌ها و پروانه‌ها، حتی تمام لاله‌های صحرایی، احساس می‌کردند! عطری که از «کعبه» تا «نجف»، پروانگان عاشق را مست رایحه خود می‌کند و سحرگاهان، از مسجد کوفه به مشام جان می‌رسد!

مولاجان! حیدر کرّار! با تمام ارادت، تو را می‌خوانیم: اَلسَّلامُ عَلَی اَلشَّجَرَةِ اَلنَّبَوِیَةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهاشِمیةِ الْمُضیئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُبُوِّةِ الْمُؤنِقَةِ بِالْأَمامَةِ: درود بر تو ای شجره طیبه نبوت و گُلبنِ آل‌هاشم، که با نور پرثمر و درخشان نبوّت و گل و ریحان‌های امامت، آراسته شده‌ای…

اَلسلامُ عَلیک و عَلی اَهلِ بَیتِکَ الطَّیِبینَ الطَّاهرینْ. درود بر تو و بر اهل بیت پاک و پاکیزه تو باد!

سیدعلی‌اصغر موسوی

***

تا صورت پیوند جهان بود، علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود

شاهی که ولی بود و وصی بود، علی بود
سلطان سخا و کرم و جود، علی بود

هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داوود، علی بود

هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود، علی بود

مسجود ملائک که شد آدم، ز علی شد
آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود

هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود

آن لَحمُکَ لحمی بشنو تا که بدانی
آن یار که او نفس نبی بود، علی بود

***

ولادت حضرت على(ع) یکى از زیباترین فصل‏هاى کتاب آفرینش است که نشان دهنده مقام والا و پرتوى از عظمت آن امام هُمام مى باشد.

در شب ولادت ایشان، زمین غرق نور و معنویت بود و از آسمان نیز باران فضل و رحمت مى بارید.

ابوطالب که از شادى در پوست خود نمى گنجید، فریاد مى زد: اى مردم! دوست خدا در خانه خدا متولد شد.» رسول اکرم(ص) نیز در این رابطه فرمودند:

به دنیا آمدن حضرت على(ع) همانند تولد حضرت مسیح(ع)، مهم و معجزه آساست و خداوند على(ع) را از نور من آفرید و ما هر دو از یک نور هستیم.

آرى تولد حضرت مسیح(ع) معجزه‏اى بزرگ بود و حضرت مریم در آن هنگام از خانه خدا (بیت المقدس) خارج شد ولى فاطمه بنت اسد(س) به درون خانه خدا فرا خوانده شد و مهمان مائده‏هاى آسمانى گشت تا زیباترین تولد تاریخ بشریت، به نام مبارک حضرت على(ع) ثبت شود.

***

محو روی قمرم شب میلاد علی
با قمر همسفرم شب میلاد علی
من به شوق رخ یار مثل گلهای بهار
کعبه را می نگرم شب میلاد علی
او گل عرش نشین من به صد شور و یقین
سوی گل رهسپرم شب میلاد علی
کعبه لبریز عطاست دل من غرق صفاست
مست عطر سحرم شب میلاد علی
عکس خورشید ولا جوشش آب بقا
آمده در نظرم شب میلاد علی
فاطمه بنت اسد غنچه اش می شکفد
ره بدانسو ببرم شب میلاد علی
در برش کودک حق جلوه ی صبح و فلق
صبح را منتظرم شب میلاد علی
کعبه آغوش گشود آسمان نغمه سرود
آمد از گل خبرم شب میلاد علی
اسدالله رسید در شبم ماه رسید
داده حق بال و پرم شب میلاد علی
عاشقی شور گرفت مکه هم نور گرفت
سایه آمد به سرم شب میلاد علی
شد روان آب بقا در گلستان ولا
سبزتر از شجرم شب میلاد علی
مثل آیینه ی عشق مثل گنجینه ی عشق
غرق در سیم و زرم شب میلاد علی
مادری خنده زنان پسری عطر فشان
محو روی پسرم شب میلاد علی
“یاسر” از باور گل به رخ دفتر گل
می چکد شعر ترم شب میلاد علی

***

دکلمه ادبی در وصف امام علی(ع)

دکلمه ادبی در وصف امام علی(ع)
دکلمه ادبی در وصف امام علی(ع)

در مخزن لایموت دردانه علیست
در کون ومکان امیر فرزانه علیست

در کعبه طلوع کرد تا برهمه کس
معلوم شود که صاحب خانه علیست

***

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می‌کرد؛ میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت.

مولا! ولادت تو، آفتابی‌ترین روز تاریخ بود که روشنایی روز را خجل کرد.
حجرالاسود، بر دست‌های تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت.

صفا و مروه به نظاره‌ات نشستند، تا این که همانند آفتاب، از درون کعبه سرزدی. آن‌گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست.

ای آشنای نخلستان‌ها و ای همدم چاه! ای درد و آشنای کوچه پس کوچه‌های کوفه! سکوت تو، بلندترین فریاد در تاریخ بود که در پژواک خویش، طنین مردی را داشت که ردپای مظلومیتش هنوز در بستر تاریخ جاری است.

ای نبأ عظیم و ای صراط مستقیم و ای لبریز از شجاعت و سخاوت! ذوالفقارت، برترین و گویاترین حدیث مردانگی است.

ای کامل کننده دین احمد و ای سنگ صبور محمّد صلی الله علیه و آله و سلم! تکرار نام تو، بیابان‌های خشک ظلم و تبعیض را به سبزترین باغ‌های عدالت، پیوند می‌زند.
کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو می‌افتند و قیام می‌کنند.

ای فراتر از عشق زمین! همه شاعران، دیوان خود را با نام تو آغاز می‌کند.
امیر مهربانی! تو آمدی و ناخدای کشتی نجات بشریت در عصر دلمردگی و جهالت شدی.

یک آسمان بلاغت و یک کهکشان فصاحت! تو فاتح دل‌های عاشقان و التیام زخم‌های ضعیفان و مرهم دل‌های غریبانی تو آبروی انسانیتی!
ای سراسر و بخشش و عدالت! دستمان گیر که محتاج سر کوی توایم!

***

ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است
جان من، جانان من، روح و روان من علی لست
تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است

***

عطر «امامت»، تمام فضای آسمان و زمین را معطّر کرده بود و این را تمامی گل‌ها و پروانه‌ها، حتی تمام لاله‌های صحرایی، احساس می‌کردند! عطری که از «کعبه» تا «نجف»، پروانگان عاشق را مست رایحه خود می‌کند و سحرگاهان، از مسجد کوفه به مشام جان می‌رسد!
مولاجان! حیدر کرّار! با تمام ارادت، تو را می‌خوانیم: اَلسَّلامُ عَلَی اَلشَّجَرَةِ اَلنَّبَوِیَةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهاشِمیةِ الْمُضیئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُبُوِّةِ الْمُؤنِقَةِ بِالْأَمامَةِ: درود بر تو ای شجره طیبه نبوت و گُلبنِ آل‌هاشم، که با نور پرثمر و درخشان نبوّت و گل و ریحان‌های امامت، آراسته شده‌ای…
اَلسلامُ عَلیک و عَلی اَهلِ بَیتِکَ الطَّیِبینَ الطَّاهرینْ. درود بر تو و بر اهل بیت پاک و پاکیزه تو باد!

***

در بیابان طلب یک العطش گوی تو خضر
در حریم قدس یک پروانه ات روح الامین

موجه ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم
رشته ای از تار و پود جامه ات حبل المتین

بهترین خلق بعد از بهترین انبیا
ابن عم مصطفی داماد خیرالمرسلین

نقطه ی بسم اللهی فرقان موجودات را
در سواد توست علم اولین و آخرین

چون لباس کعبه بر اندام بت، زیبنده نیست
جز تو بر شخص دگر نام امیرالمؤمنین

***

متن دکلمه ولادت امام علی برای سخنرانی

متن دکلمه ولادت امام علی برای سخنرانی
متن دکلمه ولادت امام علی برای سخنرانی

حال دل حور و ملک گردیده عالی/آمد به دنیا حضرت مولی الموالی

ذکر محبین/نور و تبارک/میلاد مولا/بادا مبارک

بر کلّ مخلوقان ولی آمد به دنیا/نجل ابوطالب علی آمد به دنیا

بادا مبارک مقدم مولود کعبه…

***

بر شوره‌زار قلب‌ها باران می‌آید
بر درد‌های بی‌دوا درمان می‌آید

دستان پشت پرده‌ خلق است حیدر
روزی‌رسان عالم امکان می‌آید

چشم زمین روشن به روی صاحبش شد
شأن نزول سوره‌ انسان می‌آید

قبل از نبی کعبه بغل کرده علی را
بر جسم سرد کعبه حالا جان می‌آید

هم باطن یاسین و هم امّ‌الکتاب است
آیات مدح اوست در قرآن می‌آید

«ما خاک پای بچه‌های بوترابیم»
خیلی به نوکرهاش این عنوان می‌آید

باقی نمی‌ماند گناهی و سیاهی
پای ضریحش غصه‌ها پایان می‌آید

هم هوش و هم دل می‌برد ایوان طلایش
عاقل از ایوان نجف حیران می‌آید

او وعده داده، دلخوشی من همین است
در لحظه‌ جان‌دادنم جانان می‌آید

***

امشب در میخانه، حق است که کوبیدن
لعل لب ساقی را حیف است نبوسیدن

گر مستم و هوشیارم، گر خوابم و بیدارم
کارم همه شب این است بر گرد تو گردیدن

ای شیر نجف حیدر وی شاه شعف حیدر
خوب است ز دست تو یک بادیه نوشیدن

ای پیر معارج تو وی باب حوائج تو
خوب است چنان باده در خم تو جوشیدن

ای کوه معانی تو ای بانگ ترانی تو
ای پیر و جوانی تو ای عمق پرستیدن

تو کیستی ای مولا سقا و اباالسقا
استاد ابوفاضل در آب ننوشیدن

چون بر لب آب افتاد زینب چو رباب افتاد
شد رخت اسارت را آماده ی پوشیدن

***

در حریم کعبه شاه انس و جان آمد پدید
آنچه مقصود دو عالم بود، آن آمد پدید

کعبه خود قلب جهان است و ز غیب ذات خویش
سرّ غیب الغیب در قلب جهان آمد پدید

پیش از آن کاید فرود «ایّاک نعبد، نستعین»
از درون کعبه وجه مستعان آمد پدید

***

خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران
که تو را آفرید.
از تو در شگفت هم نمی‌توانم بود
که دیدن بزرگی‌ات را، چشم کوچک من بسنده نیست:
مور، چه می‌داند که بر دیواره‌ی اهرام می‌گذرد
یا بر خشتی خام.
تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می‌تواند ساخت
و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی‌تواند داشت

پایی را به فراغت بر مریّخ، هِشته‌ای
و زلالِ چشمان را با خون آفتاب، آغشته
ستارگان را با سرانگشتان، از سرِ طیبَت، می‌شکنی
و در جیب جبریل می‌نهی
و یا به فرشتگان دیگر می‌دهی
به همان آسودگی که نان توشه‌ی جوین افطار را به سحر می‌شکستی
یا، در آوردگاه،
به شکستن بندگان بت، کمر می‌بستی

چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده‌ای
در کنار تنور پیرزنی جای می‌گیری
و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم
و در بازارِ تنگِ کوفه…؟

***

امروز کعبه را شرف و مرتبت فزود
کانجا بزرگ آیت دادار، رخ نمود

زین پیشتر نداشت چنین حرمتی حرم
شد مولد علی و از آن حرمتش فزود

مهر علی است هادی حق دوستان پاک
بر کعبه می برند اگر روز و شب سجود

***

کلیپ دکلمه تصویری در وصف مولا علی (ع)

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید