دعای جوشن کبیر یکی از ادعیه بینظیری است که ۱۰۰۱ نام خداوند در آن وارد شده است. (برخی از محققین ۱۰۰۰ بیان کردهاند) حد و حصری برای اسما الهی وجود ندارد اما تنها در این دعاست که این همه نام به یکجا آورده شده است.
دعای جوشن کبیر از دعاهای بسیار مشهوری است که در فضیلت آن مطالب بسیاری در احادیث وارد شده است. این دعا از امام سجاد از پدرش از امام علی (علیهم سلام الله و صلواته)، از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده است.
محاسبه اسم الهی بر اساس ابجد اسم شما
ابجد کبیر کلمه " " برابر است با
در حدیثی که از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده این دعا را سری از اسرار خدای عزوجل بیان می فرماید که جبرئیل در روز جنگ اُحُد برای پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) این دعا را از طرف خدای متعال می آورد و عرض می کند:
«ای محمد! خدای تبارک و تعالی از همه چیز تو را سلام می رساند و تو را به تحیت و تعظیم مخصوص می گرداند و می فرماید: از بدن خود این جوشن را بیرون کن و دور ساز و در عوض آن این دعا را قرائت نما. پس هرگاه این دعا را بخوانی و آن را با خود نگاه داری؛ مثل زره بر بدن تو خواهد بود».
طبق تعبیری که در کتاب بحارالانوار آمده: «وَ مَنْ كَتَبَ فِي رَقِ غَزَالٍ أَوْ كَاغَذٍ وَ حَمَلَهُ كَانَ آمِناً مِنْ كُلِّ شَيْءٍ» این نتیجه به دست می آید که نوشتن این دعا روی پوست آهو و همراه نمودن با خود، شخص را از همه ضررها و بلایا ایمن می گرداند. همچنین در کتاب “مهج الدعوات” تعبیری هست که می فرماید: «هرکس که این دعا را بخواند یا آنرا همراه خود نگاه دارد؛ ثواب بسیاری برایش نوشته می شود».
از این نامهای مبارک خداوند میتوان در استخراج اسم اعظم یاری گرفت.
این اسماء الهی از وبسایت گلستان کشمیری برگرفته شده است.
۱۰۰۱ نام خداوند با معنی
شماره | اسماء الله | معنی | ابجد | خواص |
۱ | اللهُ | خداوند، پروردگار | ۶۶ | توحید ناب |
۲ | رحمٰنُ | بخشاینده، بخشنده | ۲۹۸ | رحمت و محبوب شدن |
۳ | رحیمُ | مهربان | ۲۵۸ | برآمدن حوایج دنیوی و اخروی و گشایش در امور |
۴ | کَریمُ | بخشنده، صاحب کرم و مروّت | ۲۷۰ | رزق و کفایت مقاصد |
۵ | مُقیمُ | پابرجا، همیشه ایستاده، ماندگار | ۱۹۰ | استدامت و ثبات قدم |
۶ | عَظیمُ | بزرگ | ۱۰۲۰ | شوکت ، بزرگی ، ترقّی مقام و مرتبه |
۷ | قَدیمُ | دیرینه، پیشین | ۱۵۴ | طول عمر و عافیت |
۸ | عَلیمُ | دانا | ۱۵۰ | معارف خفیّه، علم لدنی و فتوحات قلبیّه |
۹ | حَلیمُ | بردبار | ۸۸ | صبر و بردباری، فروکش کردن خشم |
۱۰ | حَکیمُ | دانشمند و صاحب حکمت | ۷۸ | آسان شدن دشواری ها و دانستن مجهولات |
۱۱ | سَیِّدَالسّٰادٰاتِ | آقای آقایان، سرور سروران | ۵۷۱ | سروری، رفعت و عزّت |
۱۲ | مُجیبَ الدَّعوٰاتِ | اجابت کننده دعاها | ۵۶۷ | استجابت دعا |
۱۳ | رٰافِعَ الدَّرَجٰاتِ | بالابرنده مقام و مرتبه ها | ۹۹۰ | ترقّی مادّی و معنوی |
۱۴ | وَلِیَّ الحَسَنٰاتِ | صاحب نیکویی ها | ۵۹۶ | توفیق به انجام کارهای خیر |
۱۵ | غٰافِرَ الْخَطیئٰاتِ | آمرزنده گناهان، آمرزنده خطاها | ۲۳۳۲ | بخشش گناهان سهوی و غیر عمدی |
۱۶ | مُعْطِیَ الْمَسْئَلاٰتِ | دهنده خواهشها، عطا کننده خواهشها، بخشنده حاجتها | ۶۹۲ | برآورده شدن حاجات |
۱۷ | قٰابِلَ التَّوْبٰاتِ | پذیرنده توبهها (بازگشتها) | ۹۷۳ | پشیمانی و برگشت از خطا و پذیرش آن از حضرت توّاب |
۱۸ | سٰامِعَ الاَصْوٰاتِ | شنونده آوازها (صداها) | ۷۰۰ | باز شدن گوش برزخی |
۱۹ | عٰالِمَ الْخَفیّٰاتِ | دانای رازها، دانای پنهانیها | ۱۲۶۳ | کشف رازها و امور پنهانی |
۲۰ | دٰافِعَ البَلیّٰاتِ | دفع کننده بلاها، برگرداننده گرفتاریها | ۶۲۹ | دفع بلاها و گرفتاریهای پی در پی |
۲۱ | خَیْرَ الْغٰافِرینَ | بهترین آمرزندگان | ۲۱۸۲ | بخشش عمومی گناهان |
۲۲ | خَیْرَ الْفٰاتِحینَ | بهترین گشایندگان | ۱۳۹۰ | گشایش مادی و معنوی |
۲۳ | خَیْرَ النّٰاصِرینَ | بهترین یاوران (یاری کنندگان) | ۱۲۴۲ | کمک کار در امور زندگی |
۲۴ | خَیْرَ الْحٰاکِمینَ | بهترین حاکمها (داورها) | ۹۷۰ | احقاق حق مظلوم |
۲۵ | خَیْرَ الرّٰازِقینَ | بهترین روزی دهندگان | ۱۲۰۹ | رزق حلال بسیار |
۲۶ | خَیْرَالوٰارِثینَ | بهترین وارثها (میراثبر) | ۱۶۰۸ | فرزند دار شدن |
۲۷ | خَیْرَالحٰامِدینَ | بهترین ستایندگان | ۹۵۴ | تحمید پروردگار |
۲۸ | خَیْرَالذّٰاکِرینَ | بهترین یادآورندگان (یادکنندگان) | ۱۸۲۲ | توفیق یاد حق در همه حال |
۲۹ | خَیْرَالمُنزِلینَ | بهترین فرودآورندگان (میزبانان) | ۱۰۲۸ | برکت در جایگاه و منزل |
۳۰ | خَیْرَالمُحْسِنینَ | بهترین احسان کنندگان (نیکوکاران) | ۱۰۵۹ | احسان بدون منّت |
۳۱ | مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَ الْجَمٰالُ | آن که برای اوست ارجمندی و زیبایی | ۳۴۹ | کسب عزّت قابل توجّه |
۳۲ | مَنْ لَهُ الْقُدْرَةُ وَ الْکَمٰالُ | آن که برای اوست توانایی و آراستگی | ۵۹۳ | کسب قدرت و کمال ممدوح |
۳۳ | مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ | آن که برای اوست فرمانروایی (والایی) | ۳۴۷ | لایق شدن رسیدن به منصب عالی و کسب خانه و زمین |
۳۴ | مَنْ هُوَ الْکَبیرُ الْمُتَعٰالُ | آن که بسیار بزرگ و فرازمند است (برتر) | ۹۳۶ | بزرگی و علوّ مقام معنوی |
۳۵ | یا مُنْشِیءُ السَّحٰابِ الثِّقٰالِ | ای برآرنده ابرهای بارنده، ای پدید آورنده ابرهای سنگین | ۱۱۵۵ | طلب باران |
۳۶ | مَنْ هُوَ شَدیدُ الْمِحٰالِ | آن که اوست سخت عذاب | ۲۲۹ | قدرت یافتن در برابر دشمن و در برابر بلایا |
۳۷ | مَنْ هُوَ سَریعُ الْحِسٰابِ | آن که اوست سریع در محاسبه | ۵۴۳ | تسریع احقاق حقوق از دست رفته |
۳۸ | مَن هُوَ شَدیدُ الْعِقٰابِ | آن که اوست کیفر سخت | ۶۲۳ | نزول کیفر و عقوبت بر دشمن و دادخواهی از دشمن |
۳۹ | مَنْ عِنْدهُ حُسْنُ الثَّوٰابِ | آن که نزد اوست پاداش نیکو | ۸۸۸ | آن که نزد اوست پاداش نیکو |
۴۰ | مَنْ عِنْدهُ اُمُّ الْکِتٰابِ | آن که نزد اوست دفتر کل ( اصل کتاب ) | ۷۲۵ | یافتن اشراف معنوی و ترمیم نامه اعمال آخرتی |
۴۱ | حَنّٰانُ | پُر مهر، بسیار بخشاینده | ۱۰۹ | لطافت روح |
۴۲ | مَنّٰانُ | پُر بخشش، بسیار منّت گذارنده | ۱۴۱ | پُر بخشش، بسیار منّت گذارنده |
۴۳ | دَیّٰانُ | جزا دهنده، پاداش دهنده | ۶۵ | توفیق به کارهای صواب، امداد گرفتن از غیب |
۴۴ | بُرْهٰانُ | حجت و دلیل روشن | ۲۵۸ | استجابت دعا و حصول مقصود، اثبات حق |
۴۵ | سُلْطٰانُ | فرمانروا، پادشاه | ۱۵۰ | فرمانروا، پادشاه |
۴۶ | رِضْوٰانُ | خشنودی | ۱۰۵۷ | رضایت حق از بنده |
۴۷ | غُفْرٰانُ | آمرزش، بخشنده گناهان | ۱۳۳۱ | محو خطیئات و پاک شدن گناهان |
۴۸ | سُبْحٰانُ | پاک و منزّه، منزّه از هر نقص و بدی | ۱۲۱ | تسبیح ذات حق و پاک دانستن او از هر آلایشی |
۴۹ | مُسْتَعٰانُ | یاری جسته شده، به یاری خواسته شده | ۶۲۱ | امداد گرفتن از خداوند در امور دنیوی و اخروی |
۵۰ | ذَالْمَنِّ وَ الْبَیٰانِ | صاحب منّت و بیان، دارای بخشش و نطق | ۱۹۰ | احسان و نیکی در گفتار |
۵۱ | مَنْ تَوٰاضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِه | آن که فروتنی میکنند همه چیز بر بزرگواریاش | ۳۱۷۲ | نرم شدن دلها، فروتنی در مقابل دیگران، کم شدن ترس در برابر ظالمان و ستمگران |
۵۲ | مَنْ اسْتَسْلَمَ کُلَّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ | آن که تسلیم است هر چیز بر تواناییاش (شکوهش) | ۱۷۸۰ | تسلیم شدن در برابر حق و مغلوب دشمن |
۵۳ | مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِه | آن که در برابر عزّتش همه چیز خوار است | ۱۶۹۲ | رام و ذلیل کردن زورگو و ظالم |
۵۴ | مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِه | آن که فروتن است هر چیز در برابر شکوهش (هیبتش) | ۲۳۷۲ | آن که فروتن است هر چیز در برابر شکوهش (هیبتش |
۵۵ | مَنْ انْقٰادَ کُلُّ شَیءٍ مِنْ خَشْیَتِه | آن که فرمان برد همه چیز از ترسش | ۱۶۱۱ | تسلیم شدن آدم بیپروا، ترس از حق |
۵۶ | مَنْ تَشَقَّقَتِ الجِبٰالُ مِنْ مَخٰافَتِه | آن که شکافته شد کوهها از ترسش (بیمش) | ۲۶۷۳ | در هم شکستن نفس امّاره، در هم شکستن گروه ظالمان و ستمگران |
۵۷ | مَنْ قٰامَتِ السَّمٰوٰاتُ بِاَمْرِه | آن که بر پاست آسمانها به امرش (فرمانش) | ۱۴۱۷ | تقویت اراده و استدامت در کارها و پایداری در منصب |
۵۸ | مَنْ اسْتَقَرَّتِ الاَرْضُونَ بِاِذْنِه | آن که پایدار است زمینها به دستورش | ۳۰۹۷ | حفظ زمین و زراعت از آفات |
۵۹ | مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِه | آن که تسبیح گوید رعد به ستایشش | ۵۳۴ | میل نفوس مضطرب به ذکر حق از خاصیت اسم محمود است. |
۶۰ | مَنْ لٰا یَعْتَدی عَلیٰ اَهْلِ مَمْلَکَتِه | آن که تجاوز نمیکند به اهل مملکتش | ۱۱۸۶ | تعدیل و مساوات به خلق، برای دفع شیطان و وساوس نفسانی |
۶۱ | غٰافِرَ الخَطٰایٰا | آمرزنده خطاها، بخشنده گناهان | ۱۹۳۳ | بخشش گناه صغیره و کبیره |
۶۲ | کٰاشِفَ الْبَلاٰیٰا | رفع کننده بلاها، برطرف کننده گرفتاریها | ۴۷۶ | نجات از مهالک و دفع غم و غصّه |
۶۳ | مُنْتَهَی الرَّجٰایٰا | نهایت امیدها | ۷۵۱ | اختتام کارها به صواب و خوشی |
۶۴ | مُجْزِلَ العَطٰایٰا | شایان کننده عطاها، فراوان بخشنده | ۲۰۲ | طلب ازدیاد فضل و نعم الهی |
۶۵ | وٰاهِبَ الهَدٰایٰا | بخشنده هدایا | ۶۶ | ازدیاد مواهب عادی و معنوی، دفع فقر |
۶۶ | رٰازِقَ الْبَرٰایٰا | روزی دهنده خلق (آفریدگان) | ۵۵۳ | رزق خود و خانواده، برکت در معاش و توسعه در امور معنوی و مادی |
۶۷ | قٰاضِیَ الْمَنٰایٰا | برآرنده آرزوها | ۱۰۴۴ | حصول مقاصد و رفع حیرانی |
۶۸ | سٰامِعَ الشَّکٰایٰا | شنوای شکایتها، شنونده گلهها | ۵۳۴ | استجابت شکوهها، برآورده شدن حاجات از گذشته |
۶۹ | بٰاعِثَ الْبَرٰایٰا | زنده کن مردم، برانگیزنده خلایق (آفریدگان) | ۸۱۸ | شکوفایی استعداد، عاقبت اخروی |
۷۰ | مُطْلِقَ الْاُسٰاریٰ | آزاد کننده اسیران | ۴۸۲ | نجات از اسارت اهل دنیا، آزادی محبوس |
۷۱ | ذَالْحَمْدِ وَ الثَّنٰاءِ | صاحب ستایش و سپاس | ۱۳۷۲ | تحمید خداوند، تجلّی نعمت و افزایش آن |
۷۲ | ذَالْفَخْرِ وَ الْبَهٰاءِ | صاحب افتخار و خرّمی | ۱۶۵۷ | افتخار یابی به ترفیع مقامات، فتح و گشایش امور |
۷۳ | ذَالْمَجْدِ وَ السَّنٰاءِ | صاحب بزرگواری و والایی (فروغ) | ۹۲۷ | رفعت درجات دنیوی و اخروی |
۷۴ | ذَالْعَهْدِ وَ الْوَفٰاءِ | صاحب عهد و وفا، صاحب پیمان و نگهداری وفا | ۹۳۵ | استیفای وفای به عهد |
۷۵ | ذَالْعَفْوِ وَ الرِّضٰاءِ | صاحب گذشت و خشنودی | ۱۹۲۶ | راضی شدن با گذشت کردن از خطاکار |
۷۶ | ذَالْمَنِّ وَ الْعَطٰاءِ [صٰاحِبَ الْمَنِّ وَ الْعَطٰاء] | صاحب منت و بخشش | ۹۳۹ | متصف شدن به بخشش ذاتی |
۷۷ | ذَالْفَصْلِ وَ الْقَضٰاءِ | دارای تمییز حق از باطل و داوری | ۱۸۷۰ | تمییز و تشخیص مرغوب از نامرغوب |
۷۸ | ذَالْعِزِّ وَ الْبَقٰاءِ | صاحب ارجمندی و پایداری | ۹۴۹ | طول عمر با شرافت،عزّت و سربلندی |
۷۹ | ذَالْجُودِ وَ السَّخٰاءِ | صاحب بخشش و جوانمردی | ۱۴۴۳ | متخلّق شدن به کرم و جود |
۸۰ | ذَالْاٰلاٰءِ وَ النَّعْمٰاءِ | صاحب نعمتهای معنوی و مادی | ۹۶۲ | جذب نعمتهای مادی و معنوی |
۸۱ | مٰانِعُ | بازدارنده از بدی، جلوگیری کننده | ۱۶۱ | رفع ناسازگاری (زوجین) دفع موانع دنیوی و اخروی |
۸۲ | دٰافِعُ | بازگرداننده، دورکننده بدیها | ۱۵۵ | دفع ضرر |
۸۳ | رٰافِعُ | بلند آواز کننده، بالا برنده | ۳۵۱ | عزّت و توانگری، رفعت مقام |
۸۴ | صٰانِعُ | سازنده، آفریننده | ۲۱۱ | استوار ماندن صنایع و خلق اشیاء |
۸۵ | نٰافِعُ | سودبخش (رساننده)، سودمند | ۲۰۱ | منفعت مالی و توانگری |
۸۶ | سٰامِعُ | شنونده، شنوا | ۱۷۱ | استجابت دعا و بازشدن گوش برزخی |
۸۷ | جٰامِعُ | فراهم کننده، گردآورنده | ۱۱۴ | جمع دوستان، دفع تفرقه زن و مرد |
۸۸ | شٰافِعُ | شفاعت کننده | ۴۵۱ | فراهم شدن اسباب قبولی، مورد شفاعت واقع شدن |
۸۹ | وٰاسِعُ | گشاینده، پهناور | ۱۳۷ | رزق، زیادی عمر، قانع شدن و سهولت روزی |
۹۰ | مُوسِعُ | وسعت بخش، گشایش دهنده، گسترانده | ۱۷۶ | سعه صدر، گشایش امور، فتح باب |
۹۱ | صٰانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ | سازنده تمام موجودات، سازنده هرچه ساخته شده | ۵۱۷ | ابداع صنعت و بنیاد نمودن کارخانه |
۹۲ | خٰالِقَ کُلِّ مَخْلُوقٍ | آفریننده (سازنده) تمام آفریدهها | ۱۵۵ | فرزند دار شدن، تولید نسل و بهره بری و تکثیر دام |
۹۳ | رٰازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ | روزی دهنده هر روزی خور | ۷۱۱ | دفع فقر و تنگدستی و گشایش روزی |
۹۴ | مٰالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ | صاحب هر بنده | ۲۷۷ | تربیت نفوس و تکمیل عبودیّت |
۹۵ | کٰاشِفَ کُلِّ مَکْرُوبٍ | بردارنده تمام گرفتاریها، برطرف کننده هر غم و اندوه | ۷۱۹ | دفع امواج بلا و مصیبت |
۹۶ | فٰارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ | گشایش دهنده هر اندوهگین | ۴۶۵ | رفع همّ و غم |
۹۷ | رٰاحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ | آمرزنده هر آمرزیده شده، ترحم کننده هر مهرجو | ۵۹۳ | ترحم به مظلوم و مستضعف، رفع ذلّت |
۹۸ | نٰاصِرَ کُلِّ مَخْذُولٍ | یاری کننده سرافکنده، یاور هر بیکس | ۱۷۶۷ | کمک و یاری برای از دست دادهها،پیروزمند از ورطه گرفتاری |
۹۹ | سٰاتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ | پوشاننده هر عیب (نادرست) | ۸۳۹ | پرده پوشی عیوب، حفظ آبرو |
۱۰۰ | مَلْجَأ کُلِّ مَطْرُودٍ | پناه هر رانده شده (گریختگان) | ۳۸۳ | پناه دهنده رانده شدگان،رفع مسکنت و بی کسی |
۱۰۱ | عُدَّتی عِنْدَ شِدَّتی | ذخیرهام (لوازم زندگیم) در سختیام | ۱۳۲۲ | نیرو گرفتن و قوّت قلب، پیروزی در تنگناها و حوادث |
۱۰۲ | رَجٰائی عِنْدَ مُصیبَتی | امیدم در گرفتاریام | ۹۰۰ | گشایش اهل مصیبت |
۱۰۳ | مُونِسی عِنْدَ وَحْشَتی | همدمم در ترسیدنم | ۱۰۱۴ | دفع ترس و خوف ، رفع و جبران بی کسی |
۱۰۴ | صٰاحِبی عِنْدَ غُرْبَتی | یارم (هم صحبتم) در دوری از وطنم | ۱۸۴۷ | همدم در غریبی، رفع غربت |
۱۰۵ | وَلِیّی عِنْدَ نِعْمَتی | سرپرستم در بهرهوریام | ۷۵۰ | تشکّر از ولیّ نعمت حقیقی، صاحب نعمت و ثروت شدن |
۱۰۶ | غِیٰاثی عِنْدَ کُرْبَتی | فریادرسم در غمزدگی (گرفتاریام) | ۲۲۷۷ | برطرف شدن گرفتاری مادّی |
۱۰۷ | دَلیلی عِنْدَ حِیْرَتی | رهنمایم در سرگردانیم | ۸۳۶ | یافتن استاد و راهنما، هدایت یافتن و رفع جهل |
۱۰۸ | غَنٰائی عِنْدَ افْتِقٰاری | داراییام در تهیدستی (نداریام) | ۱۹۸۷ | رفع درویشی و فقر |
۱۰۹ | مَلْجأی عِنْدَ اضْطِرٰاری | پناهگاهم در ناچاریام (پریشانیام) | ۱۴۲۹ | آرامش در هنگام پریشانی، رفع اضطراب و استرس |
۱۱۰ | مُعینی عِنْدَ مَفْزَعی | کمک کارم در هراسم، پشتیبانم در پریشان حالیام | ۵۱۱ | نجات از دلهره و ترس و تقویت روح |
۱۱۱ | عَلّٰامَ الْغُیُوبِ | بسیار دانای نهانیها | ۱۱۹۰ | آگاه شدن به غیب و دانایی به مجهولات |
۱۱۲ | غَفّٰارَ الذُّنُوبِ | آمرزنده (بخشنده ) گناهان | ۲۰۷۰ | بخشش گناهان صغیره و کبیره |
۱۱۳ | سَتّٰارَ العُیُوبِ | پرده پوش ( پوشاننده ) عیبهاپرده پوش ( پوشاننده ) عیبها | ۷۸۰ | حجاب و حفظ آبرو، مستور بودن از نگاه دشمنان |
۱۱۴ | کٰاشِفَ الْکُرُوبِ | برطرف کننده غمزدگیها (گرفتاریها) | ۶۶۰ | رفع مشکلات خانوادگی و رفع مشکلاتی که به راحتی حل نمیشود |
۱۱۵ | مُقَلِبَ الْقُلُوبِ | زیر و رو کن (دگرگون کننده) دلها | ۳۴۱ | تبدیل صفات و تبدیل به حال نیکو |
۱۱۶ | طَبیبَ الْقُلُوبِ | پزشک (طبیب) دلها | ۱۹۲ | مداوای جسم و نفس، شفای امراض نفسانی |
۱۱۷ | مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ | روشنی بخش دلها | ۴۶۵ | انرژی یافتن قلب، روشنایی دل |
۱۱۸ | اَنیسَ الْقُلُوبِ | مونس (همدم) دلها | ۲۹۰ | یافتن همراز و رهایی از تنهایی |
۱۱۹ | مُفَرِّجَ الْهُمُومِ | گشاینده غمها | ۴۴۵ | اختتام سختیها، پایان یافتن گرفتاریها |
۱۲۰ | مُنَفِسَ الْغُمُومِ | برطرف کننده غمها، رهاننده اندوه | ۱۱۴۷ | راه گشایی و یافتن روزنه، رهایی و آزادی فکر از همّ و غم |
۱۲۱ | جَلیلُ | والا، بزرگوار و محترم | ۷۳ | هیبت و وقار، عزیز شدن نزد خدا و خلق |
۱۲۲ | جَمیلُ | زیبا، خوشگل | ۸۳ | ملاقات با انسانهای پاک نهاد و دفع نقش مستهجن، زیبایی باطن |
۱۲۳ | وَکیلُ | کارگزار، نماینده، اختیاردار | ۶۶ | توکّل قلبی، کفایت مهمّات، دفع اضطرار |
۱۲۴ | کَفیلُ | سرپرست، عهدهدار | ۱۴۰ | رزق، پیدا کردن سرپرست |
۱۲۵ | دَلیلُ | راهنما، راهنمایی کننده | ۷۴ | پیدا شدن اسباب برای رسیدن به مقصود |
۱۲۶ | قَبیلُ | پذیرنده، پیش خوانده، ضامن | ۱۴۲ | در معرض خوبان قرار گرفتن |
۱۲۷ | مُدیلُ | چرخاننده، بسیار راهنمایی کننده، گرداننده | ۸۴ | چرخش بی دردسر زندگی |
۱۲۸ | مُنیلُ | به مقصود رساننده، بهرهمند کننده | ۱۳۰ | دست یابی به اهداف |
۱۲۹ | مُقیلُ | درگذرنده، نادیده گیرنده | ۱۸۰ | پشت پا زدن به کارهای ناپسند |
۱۳۰ | مُحیلُ | جابجا کننده، چاره کننده | ۸۸ | چاره سازی امور، تحوّل کارها به نحو احسن |
۱۳۱ | دَلیلَ الْمُتَحَیِّرینَ | راهنمای سرگردانها | ۸۲۳ | تبدیل شک به یقین |
۱۳۲ | غَیٰاثَ الْمُسْتَغیثینَ | دادرس استغاثه کنندهها | ۳۶۱۲ | استغاثه ملهوف و محزون |
۱۳۳ | صَریخَ الْمُسْتَصْرِخینَ | دادرس شیون کنندگان (دادرس خواهان) | ۲۳۸۱ | اجابت دعای مادران جوان مرده و یتیمان بی باعث و مالباختگان |
۱۳۴ | جٰارَ الْمُسْتَجیرینَ | پناه پناهجویان | ۱۰۰۸ | برای مسکن و خانه |
۱۳۵ | اَمٰانَ اْلخٰائِفینَ | آرامش و ایمنی ترسویان (ترسندگان) | ۸۶۵ | رفع تزلزل و دلهره و اضطراب |
۱۳۶ | عَوْنَ الْمُؤمِنینَ | یاور (کمک) مؤمنان | ۳۵۳ | توفیق کمک به عموم |
۱۳۷ | رٰاحِمَ الْمَسٰاکینَ | مهرورز بر گدایان مهربانی کننده بر بیچارگان | ۴۶۱ | رفع درویشی و فقر |
۱۳۸ | مَلْجَأ الْعٰاصینَ | پناهگاه گنه کاران | ۳۲۶ | توفیق حال و دعا برای گناهکاران در اماکن متبرکه |
۱۳۹ | غٰافِرَ الْمُذْنِبینَ | آمرزنده گنهکاران | ۲۱۶۴ | رهایی از جهنّم |
۱۴۰ | مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ | اجابت کننده دعای پریشانها، پاسخ دهنده درخواست ناچاران | ۱۲۸۰ | اجابت دعای ناچاران و بیچارگان |
۱۴۱ | ذَالْجُودِ وَ الْاِحْسٰانِ | صاحب بخشش و نیکویی | ۹۰۲ | صاحب بخشش و نیکویی |
۱۴۲ | ذَالْفَضْلِ وَ الْاِمْتِنٰانِ | صاحب برتری و منّت پذیری | ۲۲۲۱ | روزی بی منّت |
۱۴۳ | ذَالْأمْنِ وَ الْأمٰانِ | صاحب امن و امان | ۹۵۲ | امنیّت و سلامتی |
۱۴۴ | ذَالْقُدْسِ وَ السُّبْحٰانِ | صاحب پاکیزگی و پاکی | ۱۰۵۴ | طهارت ظاهری و باطنی |
۱۴۵ | ذَالْحِکْمَةِ وَ الْبَیٰانِ | صاحب حکمت (کلام موافق حق و راستی) سخن آشکار و فصیح | ۹۰۴ | صواب در نطق و مصالح امور |
۱۴۶ | ذَالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوٰانِ | صاحب مهر و رضایت دارای بخشش و خشنودی | ۲۰۷۹ | جلب قلوب |
۱۴۷ | ذَالْحِجَّةِ وَ الْبُرْهٰانِ | صاحب راهنما (نمودار) و دلیل قاطع | ۱۰۴۳ | پویایی عقل و رهایی از تخیّلات |
۱۴۸ | ذَالعَظَمَةِ وَ السُّلْطاٰنِ | صاحب بزرگواری و فرمانروایی | ۱۹۳۴ | ترفیع و مقام، استحکام در فرمانروایی |
۱۴۹ | ذَالْرَّافَةِ وَ الْمُسْتَعٰانِ | صاحب مهر و استعانت، دارای مهربانی و پشتیبانی | ۱۷۶۷ | کمک و مهربانی به اطرافیان |
۱۵۰ | ذَالْعَفْوِ وَ الغُفْرٰانِ | صاحب آمرزش و آمرزندگی | ۲۲۵۶ | حبط سیئات و محو کارهای زشت |
۱۵۱ | مَنْ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیءٍ | اوست پروردگار (پرورنده) هر چیز | ۴۸۳ | تنظیم و ترتیب امور، ذکر مبتدیان |
۱۵۲ | مَنْ هُوَ اِلٰهُ کُلِّ شَیءٍ | اوست معبود (خدای) هر چیز | ۴۹۷ | عبودیّت و تقرّب |
۱۵۳ | مَنْ هِوَ خٰالِقُ کُلِّ شَیءٍ | اوست آفریننده هر چیز | ۱۱۹۲ | ابداع بدون شراکت |
۱۵۴ | مَنْ هُوَ صٰانِعُ کُلِّ شَیءٍ | اوست سازنده هر چیز | ۶۷۳ | ساختن و پی ریزی امور مادّی |
۱۵۵ | مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَیءٍ | اوست پیش از هر چیز | ۵۹۴ | اعتماد بر گذشته خویش به خدا |
۱۵۶ | مَنْ هُوَ بَعْدُ کُلِّ شَیءٍ | اوست پس از هر چیز | ۵۳۸ | اعتماد بر آینده خویش به خدا |
۱۵۷ | مَنْ هُوَ فَوْقَ کُلِّ شَیءٍ | اوست بالای هرچیز | ۶۴۸ | ترقّی در معنویّات |
۱۵۸ | مَنْ هُوَ عٰالِمٌ بِکُلِّ شَیءٍ | اوست دانای هر چیز | ۶۰۵ | ازدیاد علم و درایت و دانش |
۱۵۹ | مَنْ هُوَ قٰادِرٌ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ | اوست توانا بر هر چیز | ۸۷۷ | پیشرفت با توانمندی |
۱۶۰ | مَنْ هُوَ یَبْقیٰ وَ یَفْنیٰ کُلِّ شَیءٍ | تنها اوست که میماند و همه چیز فانی میشود | ۷۳۹ | فنا و بقاء بالله |
۱۶۱ | مُؤمِنُ | ایمن کننده، امان دهنده | ۱۳۶ | دفع شرّ جن و انس و وسواس |
۱۶۲ | مُهَیْمِنُ | نگهبان، گواه | ۱۴۵ | صفای باطن و اطلاع بر اسرار |
۱۶۳ | مُکَوِّنُ | بود کننده، به وجود (پدید) آورنده | ۱۶۶ | پایه ریزی امور به خیر |
۱۶۴ | مُلَقِّنُ | تلقین کننده، زود دریابنده | ۲۲۰ | اجازه صاحب نَفس |
۱۶۵ | مُبَیِّنُ | آشکار کننده | ۱۰۲ | ظهور حقایق، واضح شدن خفایا |
۱۶۶ | مُهَوِّنُ | آسان کننده، آرامش دهنده | ۱۰۱ | تسهیل امور |
۱۶۷ | مُمَکِّنُ | امکان دهنده، پابرجا دارنده | ۱۵۰ | پابرجایی امور، رسیدن به جایگاه مطلوب |
۱۶۸ | مُزَیِّنُ | آرایش دهنده، آراسته کننده | ۱۰۷ | تجلیّه صفات |
۱۶۹ | مُعْلِنُ | اعلان کننده، ظاهر کننده | ۱۹۰ | آگاهی و الهام یافتن، یافتن و ظهور امور خفیّه |
۱۷۰ | مُقَسِّمُ | پخش کننده، تقسیم کننده | ۲۴۰ | توفیقات تقسیمات ارزاق مادّی و معنوی، رسیدن به کمال عدل و دادخواهی |
۱۷۱ | مَنْ هُوَ فی مُلْکِه مُقیمٌ | کسی که در ملک خود اقامت دارد، کسی که فرمانروائیاش ماندگار است | ۴۷۶ | عدم زوال دارایی، حفظ دولت و شکوه و دارایی |
۱۷۲ | مَنْ هُوَ فی سُلْطاٰنِه قَدیمٌ | کسی که در سلطنت خود دیرینه است آن که در قدرتش دیرینه است | ۵۰۰ | ابقای ولایت و حکومت |
۱۷۳ | مَنْ هُوَ فی جَلاٰلِه عَظیمٌ | کسی که در بزرگواریاش بزرگ است | ۱۲۸۰ | عزّت و عظمت یافتن و دست یابی به حشمت و جلالت |
۱۷۴ | مَنْ هُوَ عَلیٰ عِبٰادِه رَحیمٌ | کسی که بر بندگانش مهربان است | ۵۵۱ | مهربان شدن به خلق، طلب رحمت الهی |
۱۷۵ | مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ | کسی که بر هر چیزی دانا است | ۶۱۳ | راه پیدا کردن به علوم، تجلّی علم و امور خفیّه |
۱۷۶ | مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصاٰهُ حَلیمٌ | آن که به هر که نافرمانیش کند بردبار است | ۴۴۷ | بردباری در مقابل نافرمانان، حلم |
۱۷۷ | مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجٰاهُ کَریمٌ | آن که او به هر که امیدش کند بخشنده است | ۶۷۲ | رغبت به کرامت حق تعالی |
۱۷۸ | مَنْ هُوَ فی صُنْعِه حَکیمٌ | آن که در آفرینشش دانشمند و صاحب حکمت است | ۴۸۴ | کار مستند و پی ریزی امور بدون خسارت |
۱۷۹ | مَنْ هُوَ فی حِکْمَتِه لَطیفٌ | کسی که در حکمتش باریکبین است | ۷۹۳ | اندیشه و دقّت در برنامه ریزیها، فهم امور دقیق |
۱۸۰ | مَنْ هُوَ فی لُطْفِه قَدیمٌ | کسی که در مهربانیاش دیرینه است | ۴۶۹ | در معرض همیشگی عنایت قرار گرفتن |
۱۸۱ | مَنْ لٰا یُرْجیٰ اِلّٰا فَضْلُهُ | کسی که امید نشود جز به افزون بخشی او | ۱۲۹۱ | درآمد افزون و کارگشایی |
۱۸۲ | مَنْ لاٰ یُسْئَلُ اِلّٰا عَفْوُهُ | آن که درخواست نشود جز گذشت او | ۴۱۵ | گذشت و ترحّم، طلب عفو و بخشش از خداوند |
۱۸۳ | مَنْ لاٰ یُنْظَرُ اِلّٰا بِرُّهُ | کسی که انتظاری نبرند جز به احسان او، آنکه چشم داشت نشود جز نیکی او | ۱۵۲۰ | احسان خاصّ حق، رفع درخواست و استغنای از خلق |
۱۸۴ | مَنْ لاٰ یُخٰافُ اِلّٰا عَدْلُهُ | کسی که نترسند جز از عدل او | ۹۵۳ | تعدیل امور، رفع تلوّن |
۱۸۵ | مَنْ لاٰ یَدُومُ اِلّٰا مُلْکُهُ | کسی که پایدار نیست جز فرمانروایی او | ۳۰۸ | ابقای ملکیّت و ثبات مال و جاه |
۱۸۶ | مَنْ لاٰ سُلْطاٰنُ اِلّا سُلْطٰانُهُ | کسی که قدرت (سلطهای) نیست جز قدرت او | ۴۵۸ | قدرت ظاهری |
۱۸۷ | مَنْ وَسَعَتْ کَلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ | کسی که فراگرفته هر چیز را بخشش و احسان او | ۱۶۳۹ | گشایش قلبی و روحی |
۱۸۸ | مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ | کسی که پیشی گرفته بخشش و احسانش بر خشم او | ۳۱۱۲ | اکتساب رحمت خاص، رفع غضب الهی |
۱۸۹ | مَنْ اَحٰاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمُهُ | کسی که فراگرفته هر چیز را دانش او | ۵۲۶ | تسلّط و آگاهی بر امور |
۱۹۰ | مَنْ لَیْسَ اَحَدٌ مِثْلَهُ | کسی که احدی مانندش نیست | ۷۷۸ | وحدت و تنزیه |
۱۹۱ | فٰارِجَ الْهَمِّ | گشاینده اندوه، شاد کننده دلهای اندوهناک | ۳۶۰ | برطرف شدن اندوه فرزندان و وابستگان نزدیک |
۱۹۲ | کٰاشِفَ الْغَمِّ | برطرف کننده غصّه | ۱۴۷۲ | دفع غم دنیوی |
۱۹۳ | غٰافِرَ الذَّنْبِ | آمرزنده گناه | ۲۰۶۴ | آمرزش در ایّام خاص مانند شب قدر |
۱۹۴ | قٰابِلَ التَّوْبِ | پذیرنده بازگشت | ۵۷۲ | پذیرش بازگشت کنندگان، امید به بخشش گناه |
۱۹۵ | خٰالِقَ الْخَلْقِ | آفریننده آفریده | ۱۴۹۲ | اداره کردن و تربیت و تکثیر اولاد |
۱۹۶ | صٰادِقَ الْوَعْدِ | راست نوید | ۳۰۶ | راستی در وعده و صدق، رسیدن به درستی نویدها |
۱۹۷ | مَوْفِیَ الْعَهْدِ | وفا کننده به پیمان | ۲۴۶ | تعهّد به حقوق |
۱۹۸ | عٰالِمَ السِّرِ | دانای نهان (راز) | ۴۳۲ | کشف و اطّلاع بر اسرار |
۱۹۹ | فٰالِقَ الْحَبِّ | شکافنده دانه | ۲۵۲ | کشاورزی، کاشت و غرس |
۲۰۰ | رٰازِقَ الْاَنٰامِ | روزی ده مردم (مخلوقات) | ۴۳۱ | رزق کم زحمت |
۲۰۱ | عَلِیُّ | والا، بلند مرتبه | ۱۱۰ | صاحب آبرو شدن، بلندی قدر و منزلت |
۲۰۲ | وَفِیُّ | وفا کننده (به عهد) | ۹۶ | صاحب وفای به عهد شدن، پایداری در تعهدات |
۲۰۳ | غَنِیُّ | دارا، بینیاز | ۱۰۶۰ | کثرت رزق، رفع فقر، نجات از قرض مندی، جلب ثروت |
۲۰۴ | مَلِیُّ | توانا، توانگر | ۸۰ | توانایی دل، جلب ثروت |
۲۰۵ | حَفِیُّ | بسیار دانا، نوازش کننده | ۹۸ | ازدیاد نوازش گری نسبت به ارحام |
۲۰۶ | رَضِیُّ | پسندیده، خشنود | ۱۰۱۰ | کسب صفت رضا |
۲۰۷ | زَکِیُّ | پاکیزه و نیکو | ۳۷ | صفای فکر |
۲۰۸ | بَدِیُّ | بنا گذارنده، آفریننده | ۱۶ | شروع به کارهای مهم |
۲۰۹ | قَوِیُّ | نیرومند، نیرومند و توانا | ۱۱۶ | توانایی و قوّت، دفع دشمن |
۲۱۰ | وَلِیُّ | دوستدار، سرپرست | ۴۶ | جذب دوستی صاحبان ولایت |
۲۱۱ | مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ | آن که آشکار گردانید زیبایی را | ۱۳۱۰ | زیبا شدن فرزند، نیکو شدن جمال، بروز زیباییها |
۲۱۲ | مَنْ سَتَرَ الْقَبیحَ | آن که بپوشد زشتی را | ۹۰۱ | حفظ آبرو |
۲۱۳ | مَنْ لَمْ یُؤاخِذْ بِالْجَریرَةِ | آن که بازخواست نمیکند به گناه | ۱۹۲۸ | درخواست چشم پوشی |
۲۱۴ | مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ | آن که ندرد (پاره نمیکند پرده کسی را) | ۱۲۸۶ | آبرو داری |
۲۱۵ | عَظیمَ الْعَفْوِ | بزرگ گذشت | ۱۲۰۷ | بسیار عفو شدن گناهان کبیره |
۲۱۶ | حَسَنَ التَّجٰاوُزِ | خوش درگذرنده، نیکو گذشت | ۵۶۶ | گذشت از خطای زیردستان |
۲۱۷ | ٰاسِعَ الْمَغْفِرَةِ | فراوان (پهناور) آمرزش | ۱۴۹۳ | نظر بلند به عنایات و رحمت حق |
۲۱۸ | بٰاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ | گشاینده هر دو دست به بخشش و احسان | ۴۶۳ | گشایش در امور |
۲۱۹ | صٰاحِبَ کُلِّ نَجویٰ | همراه هر راز، ملازم هر رازگویی | ۲۲۰ | سرّ نگهداری و حفظ راز |
۲۲۰ | مُنْتَهیٰ کُلِّ شَکْویٰ | نهایت هر شکایت (گلایه) | ۸۹۱ | رسیدن به حاجت و مقصود و برآورده شدن حاجت دردمندان |
۲۲۱ | ذَالنِّعْمَةِ السّٰابِغَةِ | صاحب نعمت فراوان(سرشار) | ۱۹۹۶ | تشکّر از نعمات الهی |
۲۲۲ | ذَالْرَّحْمَةِ الْوٰاسِعَةِ | صاحب بخشش و احسان بیپایان (پهناور) | ۱۱۵۸ | در کشتی فضل خدا قرار گرفتن |
۲۲۳ | ذَالمِنَّةِ السّٰابِقَةِ | صاحب منّت پیشین | ۱۰۲۶ | مهربانی به مخلوقات |
۲۲۴ | ذَالْحِکْمَةِ البٰالِغَةِ | صاحب حکمت رسا، صاحب حکمت بیانتها | ۱۸۷۴ | رسیدن به تشخیص و مصالح به حق |
۲۲۵ | ذَالْقُدْرَةِ الْکٰامِلَةِ | صاحب نیروی کامل، دارای توانایی بیعیب و نقص | ۱۱۶۸ | کسب قدرت بی عیب |
۲۲۶ | ذَالْحُجَّةِ الْقٰاطِعَةِ | صاحب دلیل قاطع (برّنده) | ۹۶۴ | قوی شدن در مباحث علمی و قاطعیت در حکم |
۲۲۷ | ذَالْکَرٰامَةِ الظّٰاهِرَةِ | دارای بزرگی آشکار (هویدا) | ۲۱۴۰ | خرق عادت |
۲۲۸ | ذَالْعِزَّةِ الدّٰائِمَةِ | صاحب عزّت (ارجمندی) همیشگی | ۹۰۴ | حفظ همیشگی آبرو |
۲۲۹ | ذَالْقُوَّةِ الْمَتینَةِ | صاحب توان استوار، دارای نیروی محکم | ۱۳۷۸ | قوی شدن اراده |
۲۳۰ | ذَالْعَظَمَةِ الْمَنیعَةِ | صاحب بزرگی استوار و بلند | ۱۹۵۳ | صعود به مقامات |
۲۳۱ | بَدیعَ الْسَّمٰوٰاتِ | پدیدآورنده (آفریننده) آسمانها | ۶۲۴ | شروع کارهای بلند |
۲۳۲ | ٰجاعِلَ الظُّلُمٰاتِ | قرار دهنده تاریکیها | ۱۵.۶ | پرهیز از کدورات |
۲۳۳ | رٰاحِمَ الْعَبَرٰاتِ | ترحّم کنند به اشکهای روان | ۹۵۳ | رقّت قلب |
۲۳۴ | مُقیلَ الْعَثَرٰاتِ | نادیده گیرنده لغزشها | ۱۳۸۲ | محو شدن ذنوب |
۲۳۵ | سٰاتِرَ الْعَوْرٰاتِ | پوشاننده جاهایی که باید پوشیده باشد | ۱۳۶۹ | حفظ آبرو |
۲۳۶ | مُحْیِیَ الْاَمْوٰاتِ | زنده کننده مردهها | ۵۴۷ | احیای نفوس مرده |
۲۳۷ | مُنْزِلَ الآیٰاتِ | فرود آورنده نشانههای روشن | ۵۷۰ | ایمان و یقین |
۲۳۸ | مُضْعِفَ الْحَسَنٰاتِ ر | افزون کننده نیکیها | ۱۵۴۰ | ازدیاد ثواب و پاداش |
۲۳۹ | مٰاحِیَ السَّیِّئٰاتِ | نابود کننده (از بین برنده) گناهان | ۵۶۲ | نابود کننده اعمال زشت، نابودی اخلاق مذمومه |
۲۴۰ | شَدیدَ النِّقَمٰاتِ | سخت انتقام کش، سخت گیرندهٔ کیفرهای بد | ۹۴۰ | زجر و عذاب بر دشمن خونخوار، دفع ظالم |
۲۴۱ | مُصَوِّرُ | نگارنده، صورتگر | ۳۳۶ | فرزند دار شدن و دیدن تصویرهای حقیقی |
۲۴۲ | مُقَدِّرُ | اندازه گیر، اندازه بخش | ۳۴۴ | حکمت و حسابگری |
۲۴۳ | مُدَبِّرُ | تدبیر کننده | ۲۴۶ | مدیریت و تدبیر امور |
۲۴۴ | مُطَهِّرُ | پاکیزه، پاک کننده | ۲۵۴ | رفع انجاس و زوال نجاسات |
۲۴۵ | مُنَوِّرُ | روشنی بخش، روشن کننده | ۲۹۶ | جهت نورانیّت و صفای باطن |
۲۴۶ | مُیَسِّرُ | هموار و آسان کننده | ۳۱۰ | سهل الامور شدن خواستهها |
۲۴۷ | مُبَشِّرُ | مژده بخش، نوید دهنده | ۵۴۲ | رحمت و ظهور تجلیّات خاص |
۲۴۸ | مُنْذِرُ | ترساننده، بیم دهنده | ۹۹۰ | رفع بی حیایی |
۲۴۹ | مُقَدِّمُ | پیشی گیرنده، پیش فرستنده | ۱۸۴ | به صواب شدن کارهای بعد |
۲۵۰ | مُؤَخِّرُ | عقب انداز، به پایان رساننده | ۸۴۶ | طول عمر و اجابت دعا |
۲۵۱ | رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرٰامِ | پروردگار خانه محترم (کعبه) | ۹۲۵ | زیارت خانهٔ خدا |
۲۵۲ | رَبَّ الشَّهْرِ الْحَرٰامِ | پروردگار ماه محترم (الحرام) | ۱۰۱۸ | رفع خصومت و استفاده از ماهها |
۲۵۳ | رَبَّ الْبَلَدِ الْحَرٰامِ | پروردگار شهر محترم(مکه) | ۵۴۹ | امنیّت در شهر و روستا |
۲۵۴ | رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقٰامِ | پروردگار رکن و مقام | ۷۲۱ | تسلیم و یافتن مقامات |
۲۵۵ | رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرٰامِ | پروردگار مشعر محترم | ۱۱۲۳ | توفیق درک و فهم امور |
۲۵۶ | رَبَّ الْمَسْجِدَ الْحَرٰامِ | پروردگار مسجد محترم | ۶۲۰ | توفیق اماکن متبرّکه |
۲۵۷ | رَبَّ الْحَلِّ وَ الْحَرٰامِ | پروردگار حلال و حرام | ۵۵۷ | کسب علم شریعت |
۲۵۸ | رَبَّ النِّورِ وَ الظَّلاٰمِ | پروردگار روشنی و تاریکی | ۱۳۹۷ | برای تمییز نور از ظلمت و تشخیص حق از باطل |
۲۵۹ | رَبَّ التَّحِیَّةِ وَ السَّلاٰمِ | پروردگار تحیّت و درود | ۸۲۴ | سلامتی و تحیّت |
۲۶۰ | رَبَّ الْقُدْرَةِ فِی الْاَنٰامِ | پروردگار نیرو در بشر | ۷۵۵ | قوّت جسمانی، تقویت جسم و روح |
۲۶۱ | اَحْکَمِ الْحٰاکِمینَ | بزرگ حکم فرمایان، داورترین داوران | ۲۴۰ | دادرسی حقوق مظلوم |
۲۶۲ | اَعْدَلَ العٰادِلینَ | دادگرترین دادگران، عادلتر عادلان | ۳۰۱ | تحقق دادگری |
۲۶۳ | اَصْدَقَ الصّٰادِقینَ | راستگوترین راستگویان | ۴۸۱ | زبان صدق و راستگویی |
۲۶۴ | اَطْهَرَ الطّٰاهِرینَ | پاکتر پاکان، پاکیزهترین پاکیزگان | ۵۲۱ | طهارت روح، تزکیه روح |
۲۶۵ | اَحْسَنَ الْخٰالِقینَ | نیکوتر(خوبتر) آفرینندگان | ۹۴۱ | حسن ظنّ به خالق، نیکو شدن طفل |
۲۶۶ | اَسْرَعَ الْحٰاسِبینَ | سریعتر حسابگران، زودرسترین حسابگران | ۴۹۳ | تسریع در حسابرسی متجاوزین |
۲۶۷ | اَسْمَعَ السّٰامِعینَ | شنواترین شنوایان (شنوندگان) | ۴۳۳ | شنوایی و اجابت حاجت |
۲۶۸ | اَبْصَرَ النّٰاظِرینَ | بیناترین بینایان | ۱۵۳۵ | باز شدن چشم برزخی، روشنایی ذهن و بصیرت یافتن |
۲۶۹ | اَشْفَعَ الشّٰافِعینَ | شفیعترین شفاعت کنندگان | ۹۹۳ | آماده کردن اسباب به خیر، تسهیل امور |
۲۷۰ | اَکْرَمَ الْاَکْرَمینَ | گرامیدارترین گرامیداران | ۶۱۳ | بلندی مرتبه و کرامت نفس |
۲۷۱ | عِمٰادَ مَنْ لٰا عِمٰادَ لَهُ | پشتوانه آن که پشتوانهای برای او نیست | ۳۸۶ | توکّل |
۲۷۲ | سَنَدَ مَنْ لاٰ سَنَدَ لَهُ | تکیه گاه آن که تکیه گاهی برای او نیست | ۳۸۴ | رفع موانع |
۲۷۳ | ذُخْرَ مَنْ لٰا ذُخْرَ لَهُ | ذخیره کسی که ذخیره ندارد، اندوخته آن که اندوختهای برای او نیست | ۳۱۵۶ | چاره فقر و نداری |
۲۷۴ | حِرْزَ مَنْ لٰا حِرْزَ لَهُ | پناهگاه آن که پناهگاهی برای او نیست | ۵۸۶ | حفظ از بلاها |
۲۷۵ | غِیٰاثَ مَنْ لٰا غِیٰاثَ لَهُ | دادرس آن که دادرسی ندارد، فریادرس آن که فریادرسی برای او نیست | ۳۱۷۸ | طلب فریادرس در مشکلات |
۲۷۶ | فَخْرَ مَنْ لاٰ فَخْرَ لَهُ | افتخار آن که افتخاری ندارد، بالیدن آن که بالیدنی برای او نیست | ۱۹۱۶ | ترفیع مقام |
۲۷۷ | عِزَّ مَنْ لاٰ عِزَّ لَهُ | عزّت آن که عزّتی ندارد، ارجمندی آن که ارجمندی برای او نیست | ۳۱۰ | کسب عزّت |
۲۷۸ | مُعینَ مَنْ لاٰ مُعینَ لَهُ | کمک آن که کمکی ندارد، یاری کننده آن که یاری کنندهای برای او نیست | ۴۹۶ | کمک در حوادث تلخ |
۲۷۹ | اَنیسَ مَنْ لاٰ اَنیسَ لَهُ | هم صحبت آن که هم صحبتی برای او نیست | ۳۹۸ | انس به حق و مصاحب مأنوس |
۲۸۰ | اَمٰانَ مَنْ لاٰ اَمٰانَ لَهُ | ایمنی آن که ایمنی ندارد | ۳۴۰ | امنیّت و حفظ از بلاها |
۲۸۱ | عٰاصِمُ | نگهدار، نگهدارنده | ۲۱۰ | محفوظ بودن و تحت حرز الهی قرار گرفتن |
۲۸۲ | قٰائِمُ | پابرجا، ایستاده | ۱۵۱ | تقویت اراده |
۲۸۳ | دٰائِمُ | جاوید، باقی، پایدار | ۵۵ | عدم تلوّن و تزلزل |
۲۸۴ | رٰاحِمُ | مهرورز، مهربان | ۲۴۹ | خوش دلی و نیک طینتی، رأفت و مهربانی |
۲۸۵ | سٰالِمُ | بیعیب، تندرست | ۱۳۱ | صحّت جسم و روح؛ ایمنی از آفت و بلا |
۲۸۶ | حٰاکِمُ | فرمان دهنده، داور | ۸۹ | تسلّط بر نفس، تسلّط بر امور |
۲۸۷ | عٰالِمُ | دانا، دانشمند | ۱۴۱ | افزایش علم و آگاهی |
۲۸۸ | قٰاسِمُ | پخش کننده، قسمت کننده | ۲۰۱ | توفیق به یافتن خوش اقبالی و قسمت |
۲۸۹ | قٰابِضُ | گیرنده، تنگ کننده | ۹۰۳ | در هم شکستن خصم و سرکوبی دشمن، تعدیل افزایش سرور |
۲۹۰ | بٰاسِطُ | گشاینده، گشایش دهنده | ۷۲ | وسعت رزق، گشایش در امور، خوش دلی، تعدیل افزایش قبض |
۲۹۱ | عٰاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ | نگهدار هر که نگهداری از او جوید، نگهدارنده گناه آن که طلب حفاظت از گناه از او کند | ۹۵۷ | حفظ زن و فرزند |
۲۹۲ | رٰاحِمَ مَنِ اسْتَرْحَمَهُ | مهربان به هر که از او مهر خواهد | ۱۰۵۳ | دل رحمی و نیک سیرت بودن |
۲۹۳ | غٰافِرَ مَنِ اسْتَغْفِرَهُ | آمرزنده هر که از او آمرزش جوید | ۳۱۱۷ | مناسب شبهای قدر |
۲۹۴ | نٰاصِرَ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ | یاری کننده هر که از او یاری طلبد | ۱۲۳۷ | طلب نصرت در زندگی |
۲۹۵ | حٰافِظَ مَنِ اسْتَحْفَظَهُ | نگهدار هر که از او نگهداری خواهد | ۲۵۳۳ | حفظ و ایمنی خود و خانواده |
۲۹۶ | مُکِرَمَ مَنِ اسْتَکْرَمَهُ | گرامی دارنده آن که از او طلب گرامیداشت کند | ۱۱۱۶ | جهت رفعت و عزّت و عدم خواری |
۲۹۷ | مُرْشِدَ مَنِ اسْتَرْشَدَهُ | راهنمای آن که از او طلب راهنمایی کند | ۱۶۰۴ | طلب استاد حقیقی |
۲۹۸ | صَریخَ مَنْ اسْتَصْرَخَهُ | دادرس آن که از او طلب دادرسی کند | ۲۳۴۶ | فرج خواهی زندانی و اسیر |
۲۹۹ | مُعینَ مَنْ اسْتَعٰانَهُ | کمک هر که از او کمک جوید، پشتیبان آن که از او طلب پشتیبانی کند | ۸۴۷ | طلب یاری و کمک خواهی، قوّت پیرمرد و پیرزن که کسی را ندارند |
۳۰۰ | مُغیثَ مَنْ اسْتَغٰاثَهُ | فریادرس آن که از اوطلب فریادرسی کند | ۳۶۰۷ | نجات از درماندگیهای زندگی |
۳۰۱ | عَزیزاً لاٰ یُضٰامُ | عزیزی که به او ستم نشود، ارجمندی که خوار گریده نمیشود | ۹۷۷ | عزّت دائمی و رفعت مقام |
۳۰۲ | لَطیفاً لاٰ یُرٰامُ | لطیفی که چشم انداز نگردد، مهربانی که فراگرفته نمیشود | ۳۱۲ | لطافت نفس |
۳۰۳ | قَیُّوماً لاٰ یَنٰامُ | پایندهای که خواب ندارد | ۲۸۹ | دوام نفس به نورانیّت |
۳۰۴ | دٰائِماً لاٰ یَفُوتُ | همیشگیای که از دست نرود، پایندهای که نابود نشود | ۵۸۳ | باقی ماندن نعمتها و عدم زوال آن |
۳۰۵ | حَیاً لاٰ یَمُوتُ | زندهای که هرگز نمیرد (از بین نمیرود) | ۵۰۶ | جهت زنده ماندن قلب ظاهری و باطنی |
۳۰۶ | مَلِکاً لاٰ یَزُولُ | سلطانی که زوال ندارد، فرمان روایی که از بین نرود | ۱۷۵ | پایداری ملکات نفسانی ممدوح |
۳۰۷ | بٰاقِیاً لاٰ یَفْنیٰ | ماندگاری که فانی نشود، پایداری که نابود نمیشود | ۲۹۵ | بقای نفس رحمانی |
۳۰۸ | عٰالِماً لاٰ یَجْهَلُ | دانایی که نادان (نمیشود) | ۲۲۱ | تقویت حافظه |
۳۰۹ | صَمَداً لاٰ یُطْعَمُ | بینیازی که خوراک نخواهد، بینیازی که غذا خورانده نمیشود | ۲۹۵ | ریاضت جوع |
۳۱۰ | قَوِیّاً لاٰ یَضْعُفُ | توانایی که سست نمیشود، نیرومندی که ناتوان نمیگردد | ۱۱۰۸ | تقویت اراده، تقویت قوا |
۳۱۱ | اَحَدُ | یگانه، یک | ۱۳ | انقطاع از خلق و کثرت، جلای قلب، توحید ذاتی |
۳۱۲ | وٰاحِدُ | یکی، یکتا | ۱۹ | انس، صحّت مرض، دفع وحشت و توّهمات |
۳۱۳ | شٰاهِدُ | حاضر، گواه | ۳۱۰ | تصدیق گواه درستکار |
۳۱۴ | مٰاجِدُ | بزرگوار، پُر آوازکننده | ۴۸ | سلوک، گشایش باطنی، بیرون رفتن از طبیعت، شهرت و آبرو |
۳۱۵ | حٰامِدُ | ستوده کننده، ستاینده | ۵۳ | تحمید و ستایش حق |
۳۱۶ | رٰاشِدُ | راهنما | ۵۰۵ | استاد و پیر راه |
۳۱۷ | بٰاعِثُ | برانگیزنده، فرستنده | ۵۷۳ | کارهای بنیادی |
۳۱۸ | وٰارِثُ | ارث برنده، میراثبر | ۷۰۷ | بقای ذریّه، حفظ جنین از سقط شدن، ایمنی از وحشت |
۳۱۹ | ضٰارُّ | زیان بخش | ۱۰۰۱ | نجات از خواری و دفع مضرّات، آسیب رساندن به دشمن |
۳۲۰ | نٰافِعُ | سودبخش، سودمند، سود رسان | ۲۰۱ | منفعت مالی و توانگری، حفظ منافع |
۳۲۱ | اَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظیمٍ | بزرگتر از هر بزرگی | ۲۱۷۱ | طیّ منازل معنوی، دست یابی به چیزهای بزرگ، عظمت و عزّت و توانگری |
۳۲۲ | اَکْرَمَ مِنْ کُلِّ کَریمٍ | جوان مردتر از هر بخشنده | ۶۷۱ | مکرّم شدن نفس، متّصف شدن به صفت بخشش |
۳۲۳ | اَرْحَمَ مِنْ کُلِّ رَحیمٍ | مهربانتر از هر مهربان | ۶۴۷ | مهربانی خاص به بندگان، عطوفت و رأفت خلق |
۳۲۴ | اَعْلَمَ مِنْ کُلِّ عَلیمٍ | داناتر از هر دانا | ۴۳۱ | افزایش علوم |
۳۲۵ | اَحْکَمَ مِنْ کُلِّ حَکیمٍ | دانشمندتر از هر دانشمند | ۲۸۷ | دقّت عقلی و فکری |
۳۲۶ | اَقْدَمَ مِنْ کُلِّ قَدیمٍ | دیرینهتر (جلوتر) از هر دیرینهای | ۴۳۹ | ماندن با حقیقت نفس |
۳۲۷ | اَکْبَرَ مِنْ کُلِّ کَبیرٍ | بزرگتر از هر بزرگ | ۵۹۵ | ترقّی به درجات بالاتر، فرمانروایی و بزرگی |
۳۲۸ | اَلْطَفَ مِنْ کُلِّ لَطیفٍ | مهربان (دلسوزتر) از هر دل سوز | ۳۸۹ | لطیف شدن نفس، طلب ترحّم الهی |
۳۲۹ | اَجَلَّ مِنْ کُلِّ جَلیلٍ | والاتر از هر والا، برجستهتر از هر برجسته | ۲۴۷ | ترفیع مقامات |
۳۳۰ | اَعَزَّ مِنْ کُلِّ عَزیزٍ | گرانمایهتر از هر گرانمایه، ارجمندتر از هر ارجمندی | ۳۱۲ | تحت پوشش عزّت دو دنیا قرار گرفتن |
۳۳۱ | کَریمَ الصَّفْحِ | بخشنده با گذشت | ۴۷۹ | توفیق گذشت از زیردستان |
۳۳۲ | عظیم المنّ | بزرگ با منّت | ۱۱۴۱ | ازدیاد الطاف و نعمتهای روزمره، افزایش برکت |
۳۳۳ | کَثیرَ الْخَیْرِ | بسیار با خیر، پر ز نیکی | ۱۵۷۱ | ترغیب به نیکی و نیکوکاری |
۳۳۴ | قَدیمَ الْفَضْلِ | دیرینه افزون بخش | ۱۰۹۵ | ابقای فضل و لطف |
۳۳۵ | دٰائِمَ اللُطْفِ | همیشه مهربان | ۲۰۵ | نوازش و مهربانی نسبت به زیردستان |
۳۳۶ | لَطیفَ الصُّنْعِ | دقیق در صنعت، خوش قالب در صنعت | ۳۷۰ | آرایش و آراستن کارهای خوب |
۳۳۷ | مُنَفِّسَ الْکَرْبِ | رفع کننده گرفتاریها، زداینده غم و اندوه | ۴۸۳ | دفع همّ و غم |
۳۳۸ | کٰاشِفَ الضُرِّ | برطرف کننده زیانها (ضررها) | ۱۴۳۲ | رفع ضررهای دور و نزدیک |
۳۳۹ | مٰالِکَ الْمُلْکِ | صاحب فرمانروایی | ۲۱۲ | حاکمیّت و فرمانروایی، ازدیاد خدم و حشم |
۳۴۰ | قٰاضِیَ الْحَقِ | داوری کننده از روی حق و راستی | ۱۰۵۰ | عدالت ورزیدن و به حق رسیدن |
۳۴۱ | مَنْ هُوَ فی عَهْدِه وَفِیٌّ | آن که در پیمانش وفا کننده است | ۳۷۱ | عدم شکستن تعهدات |
۳۴۲ | مَنْ هُوَ فی وَفٰائِه قَویٌّ | آن که در وفایش نیرومند است | ۴۰۹ | وفا داری به تعهدات الهی |
۳۴۳ | مَنْ هُوَ فی قُوَّتِه عَلِیٌّ | آن که در نیروی خود بلند مقام (والا) است | ۸۱۲ | توفیق توانایی خاص، توانمندی در عزّت یافتن |
۳۴۴ | مَنْ هُوَ فی عُلُوِّه قَریبٌ | آن که در والاییاش نزدیک است | ۶۱۴ | به مقام مقرّبین رسیدن، ترفیع مقام و ترقّی کردن |
۳۴۵ | مَنْ هُوَ فی قُرْبِه لَطیفٌ | آن که در نزدیکیاش مهربان است | ۶۲۷ | نزدیک شدن به صفات جمالی |
۳۴۶ | مَنْ هُوَ فی لُطْفِه شَریفٌ | آن که در دلسوزیاش گرامی است | ۹۰۵ | ارج نهادن و دلسوزی نسبت به خلق |
۳۴۷ | مَنْ هُوَ فی شَرَفِه عَزیزٌ | آن که در گرامیاش ارجمند است | ۸۷۰ | اشراف به کارهای عزّت آور، ترفیع عزّت و جلالت |
۳۴۸ | مَنْ هُوَ فی عِزِّه عَظیمٌ | آن که در ارجمندیاش بزرگ است | ۱۲۹۳ | رسیدن به بزرگی ممدوح، عظمت یافتن |
۳۴۹ | مَنْ هُوَ فی عَظَمَتِه مَجیدٌ | آن که در بزرگیاش بلند پایه است | ۱۶۶۳ | حفظ و بقای عزّت و آبرو |
۳۵۰ | مَنْ هُوَ فی مَجْدِه حَمیدٌ | آن که در بزرگواریاش ستوده است | ۳۰۵ | مورد ستایش قرار گرفتن |
۳۵۱ | کٰافی | کفایت کننده، بسنده | ۱۱۱ | کفایت مهمّات و دفع شرّ اعداء |
۳۵۲ | شٰافی | بهبود کننده، تندرستی بخش | ۳۹۱ | دفع سموم و شفای امراض ظاهری و باطنی، صحّت تندرستی |
۳۵۳ | وٰافی | وفادار، تمام و کامل | ۹۷ | رسیدن به وعدههای الهی، وفاداری در تعهدات |
۳۵۴ | مُعٰافی | عفو کننده، بهبودی دهنده | ۲۰۱ | سلامت و عافیت، معفوّ شدن از صاحب قدرت |
۳۵۵ | هٰادی | راهنما، هدایت کننده | ۲۰ | استاد راه ، پیدا شدن راهنما و نجات از گمراهی، هدایت علمی و فکری |
۳۵۶ | دٰاعی | دعوت کننده، خواننده به سوی خود | ۸۵ | تبلیغ حقایق دین، دعوت به سوی حق |
۳۵۷ | قٰاضی | قضاوت کننده، برآورنده حاجت | ۹۱۱ | قضاوت به حق، دادرسیها |
۳۵۸ | رٰاضی | خشنود شونده | ۱۰۱۱ | رسیدن به مقام رضا |
۳۵۹ | عٰالی | بلند مرتبه، والا، برفراز | ۱۱۱ | علوّ درجات معنوی، ترقّی و ترفیع مقام |
۳۶۰ | بٰاقی | پاینده، ماندگار | ۱۱۳ | طول عمر، بقای اولاد، استحکام امور و عمل مقبول |
۳۶۱ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ خٰاضِعٌ لَهُ | آن که هر چیز فروتن است بر وی | ۱۹۵۶ | خضوع ظاهری و باطنی، انکسار قلبی |
۳۶۲ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ خٰاشِعٌ لَهُ | کسی که هرچیز فرمانبردار است بر وی | ۱۴۵۶ | خشوع نفس |
۳۶۳ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ کٰائِنٌ لَهُ | آن که هر چیز بودنی است بر وی | ۵۶۶ | تملیک اخص |
۳۶۴ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ مَوْجُودٌ بِه | آن که هر چیزی هست با او | ۵۱۶ | ارتباط خفی، تصرفات غیبی |
۳۶۵ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ مُنیبٌ اِلَیْهِ | آن که هر چیزی بازگشت کننده است به سوی وی | ۵۹۸ | تفویض امور و واگذاری کارها |
۳۶۶ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ خٰائِفٌ مِنْهُ | کسی که هر چیزی ترسان است از وی | ۱۲۳۶ | خوف و خشیت از حق |
۳۶۷ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ قٰائِمٌ بِه | آن که همه چیز پایدار به اوست | ۶۰۸ | اعتماد و تکیه بر حق، استواری در امور |
۳۶۸ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ صٰائِرٌ اِلَیْه | آن که هرچیزی گردنده است به سوی او | ۷۹۷ | بازگشت از مسافرتها،توکّل در سفر |
۳۶۹ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِه | کسی که هر چیزی تسبیح میگوید به ستایش وی | ۵۸۹ | تسبیحات قبل از طلوع شمس و قبل از غروب |
۳۷۰ | مَنْ کُلُّ شَیءٍ هٰالِکٌ اِلّا وَجْهَهُ | آن که هر چیزی هلاک شونده است جز ذات وی | ۵۵۷ | فنای فی الله و محو شدن در خدا |
۳۷۱ | مَنْ لاٰ مَفَرَّ اِلاّ اِلَیْهِ | آن که نیست گریزگاه جز به سوی او | ۵۱۹ | بازگشت فرزند به والدین، بازگشت عبد به مولا |
۳۷۲ | مَنْ لاٰ مَفْزَعَ اِلّا اِلَیْه | آن که نیست پناهگاهی جز به سویش | ۳۹۶ | به دست آوردن تکیه گاه حقیقی |
۳۷۳ | مَنْ لاٰ مَقْصَدَ اِلّا اِلَیهِ | کسی که نیست مقصد (آهنگی) جز به سویش | ۴۳۳ | رسیدن به مقاصد معنوی |
۳۷۴ | مَنْ لاٰ مَنْجٰا مِنْهُ اِلّا اِلَیْهِ | آن که نیست جای رهایی جز به سوی او | ۳۸۸ | نجات از دریای موّاج دنیا |
۳۷۵ | مَنْ لاٰ یُرْغَبُ اِلّاٰ اِلَیْهِ | کسی که اشتیاق (میل) نشود جز به سویش | ۱۴۱۱ | میل به معانی و ملکوت |
۳۷۶ | مَنْ لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ قُوَّةَ اِلّا بِه | آن که نیست جنبشی و نه نیرویی جز به یاری او | ۳۵۲ | ازدیاد قوای ظاهری و باطنی |
۳۷۷ | مَنْ لاٰ یُسْتَعٰانُ اِلّاٰ بِه | آن که کمک خواسته نشود جز به او | ۷۵۱ | استعانت در رفع صفات رذیله |
۳۷۸ | مَنْ لاٰ یُتَوَکِّلُ اِلّاٰ عَلَیْهِ | کسی که توکّل (تکیه و اعتماد) نشود جز بر او | ۷۳۴ | ازدیاد صفت توکّل |
۳۷۹ | مَنْ لاٰ یُرْجیٰ اِلّاٰ هُوَ | آن که امیدی نیست جز به او | ۳۸۷ | زیاد شدن امید به حق، ترک امید از غیر حق |
۳۸۰ | مَنْ لاٰ یُعْبَدُ اِلّاٰ هُوَ | کسی که پرستش نشود جز او | ۲۵۰ | عبودیت و بندگی محض و دفع شرک خفی |
۳۸۱ | خَیْرَ الْمَرْهُوبینَ | بهترین ترسناک، بهترین ترسیده شدگان | ۱۱۵۴ | تعدیل خوف افراد ترسو |
۳۸۲ | خَیْرَ الْمَرْغُوبینَ | بهترین میل شدگان (رغبت خیز) | ۲۱۴۹ | میل و رغبت به مناجات و دعا، رفع ناامیدی از حق |
۳۸۳ | خَیْرَ الْمَطْلُوبینَ | بهترین خواسته (جویا) شدگان | ۹۸۸ | طلب مطلوب |
۳۸۴ | خَیْرَ الْمَسْئُولینَ | بهترین درخواست شده | ۱۰۳۸ | مراجعات به حق و صواب، اجابت دعوات |
۳۸۵ | خَیْرَ الْمَقْصُودینَ | بهترین قصد شدگان | ۱۱۴۱ | رسیدن به حوایج و مقاصد |
۳۸۶ | خَیْرَ الْمَذْکُورینَ | بهترین یاد شدگان | ۱۸۶۷ | ابقای ذکر در دل |
۳۸۷ | خَیْرَ الْمَشْکُورینَ | بهترین شکرگزاری شده (ستوده شدگان) | ۱۴۶۷ | متذکّر شدن در سپاسگزاری از حق، ازدیاد نعمت |
۳۸۸ | خَیْرَ الْمَحْبُوبینَ | بهترین دوست داشته شدگان | ۹۵۹ | جذب معبود و معشوق، در محبّت الهی |
۳۸۹ | خَیْرَ الْمَدْعُوّینَ | بهترین خوانده شدگان | ۱۰۲۱ | دعا و ثنا و زیارت، اجابت دعا |
۳۹۰ | خَیْرَ المُسْتَأنِسینَ | خَیْرَ المُسْتَأنِسینَ | ۱۵۱۲ | نزدیکی به مونس خوب |
۳۹۱ | غٰافِرُ | آمرزنده، بخشاینده گناه | ۱۲۸۱ | محو شدن گناهان |
۳۹۲ | سٰاتِرُ | پرده پوش، پوشاننده | ۶۶۱ | کسب صفت حیا و حفظ آبرو |
۳۹۳ | قٰادِرُ | توانا، نیرومند | ۳۰۵ | انرژی گرفتن برای بندگی، دفع بدها و غلبه بر دشمن |
۳۹۴ | قٰاهِرُ | قهرکننده، غلبه کننده | ۳۰۶ | بیرون رفتن دوستی دنیا، غلبه بر دشمن |
۳۹۵ | فٰاطِرُ | آفریننده، شکافنده | ۲۹۰ | پیشرفت مهمّات |
۳۹۶ | کٰاسِرُ | شکننده، خورد کننده | ۲۸۱ | دفع دشمنی، کوفتن بت نفس و انکسار قلبی |
۳۹۷ | جٰابِرُ | تلافی کننده، بست و بندکننده | ۲۰۶ | مداوا و نرم کننده اعمال گذشته، جبران مافات |
۳۹۸ | ذٰاکِرُ | یاد کننده، به یاد آورنده | ۹۲۱ | ازدیاد یاد حق در نفس |
۳۹۹ | نٰاظِرُ | نظاره کننده، بیننده | ۱۱۵۱ | مراقبه |
۴۰۰ | نٰاصِرُ | یاور، یاری کننده | ۳۴۱ | غالب شدن بر دشمن و شیاطین |
۴۰۱ | مَنْ خَلَقَ فَسَوّیٰ | آن که آفرید و تسویه کرد (نیکو بیاراست) | ۹۷۶ | فرزند سالم و صالح |
۴۰۲ | مَنْ قَدَّرَ فَهَدیٰ | کسی که اندازه داد پس راهنمایی کرد | ۴۹۳ | حسابگری به جا |
۴۰۳ | مَنْ یَکْشِفُ الْبَلْویٰ | کسی که برطرف کند بلا (گرفتاری) را | ۵۷۹ | دفع بلیّه و همّ و غم |
۴۰۴ | مَنْ یَسْمَعُ النَّجْویٰ | کسی که میشنود گفتگوی زیرگوشی (راز) را | ۳۷۰ | محرم اسرار شدن و فهم دقایق |
۴۰۵ | مَنْ یُنْقِذُ الْغَرْقیٰ | کسی که نجات میدهد غرق شدگان را | ۲۲۹۱ | نجات از غرق شدن |
۴۰۶ | مَنْ یُنْجِی الْهَلْکیٰ | کسی که میرهاند هلاک شدگان را | ۲۵۹ | نجات گرفتاران دنیا |
۴۰۷ | مَنْ یَشْفِی الْمَرْضیٰ | کسی که بهبود بخشد بیماران را | ۱۵۷۱ | شفای امراض |
۴۰۸ | مَنْ اَضْحَکَ وَ اَبْکیٰ | آن که میخنداند و میگریاند | ۹۵۸ | تعدیل غم و شادی |
۴۰۹ | مَنْ اَمٰاتَ وَ اَحْییٰ | آن که میمیراند و زنده میکند | ۵۶۷ | مردن نفس و زنده شدن دل |
۴۱۰ | مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَکَرَ وَ الْاُنْثیٰ | آن که آفرید دو جفت از مرد و زن (نر و ماده) را | ۲۴۷۶ | پیوند و همبستگی همسران و پیدا کردن همسر |
۴۱۱ | مَنْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ سَبیلُهُ | کسی که در خشکی و دریا راه اوست (داده) | ۷۶۷ | برای راه درست برگزیدن راننده و ناخدا، راه یابی صحیح |
۴۱۲ | مَنْ فِی الْاٰفٰاقِ اٰیٰاتُهُ | کسی که در کرانهها نشانههای اوست | ۸۱۰ | یقین و سیر در آفاق |
۴۱۳ | مَنْ فِی الْاٰیٰاتِ بُرْهٰانُهُ | آن که در نشانهها دلیل اوست | ۸۸۶ | دلایل عقلی برای ازدیاد تفکّر |
۴۱۴ | مَنْ فِی الْمَمٰاتِ قُدْرَتُهُ | آن که در مردن قدرت نمایی کرده، آن که در مرگ نیروی اوست | ۱۴۰۱ | طلب کمک از خدا هنگام مردن |
۴۱۵ | مَنْ فِی الْقُبُورِ عِبْرَتُهُ | آن که در گورها پند گرفتن اوست | ۱۱۹۶ | یقین و عبرت و ایمان به مرگ |
۴۱۶ | مَنْ فِی الْقِیٰامَةِ مُلْکُهُ | آن که در قیامت سلطنت (فرمانروایی) او است | ۴۶۲ | ظهور پادشاهی نفس بعد از مردن نفس امّاره |
۴۱۷ | مَنْ فِی الْحِسٰابِ هَیْبَتُهُ | آن که در حساب کشیدن شکوه اوست | ۷۰۴ | محاسبه |
۴۱۸ | مَنْ فِی الْمیزٰانِ قَضٰاؤُهُ | آن که در سنجش (اعمال) حکم اوست | ۱۲۳۱ | عدالت |
۴۱۹ | مَنْ فِی الْجَنَةِ ثَوٰابُهُ | آن که در بهشت پاداش نیک اوست | ۷۸۳ | ترغیب به اعمال مستحبّی |
۴۲۰ | مَنْ فِی النّٰارِ عِقٰابُهُ | آن که در آتش مجازات (کیفر) اوست | ۶۴۰ | ترس از عقاب الهی |
۴۲۱ | مَنْ اِلَیْهِ یَهْرَبُ الْخٰائِفُونَ | آن که ترسندگان به سوی او میگریزند | ۱۱۳۱ | دفع دشمن و بدخواه |
۴۲۲ | مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ | آن که به سوی او پناهنده شوند گنه کاران | ۱۱۸۲ | امید برای خطاکاران به عفو |
۴۲۳ | مَنْ اِلَیْهِ یَقْصَدُ الْمُنیبُونَ | آن که به سوی او قصد کنند بازگشت کنندگان (توبه کاران) | ۵۲۹ | توبه و انابه |
۴۲۴ | مَنْ اِلَیْهِ یَرْغَبُ الزّٰاهِدُونَ | آن که به سوی او میل (رغبت) کنند پارسایان | ۱۴۵۲ | بی میلی به دنیا |
۴۲۵ | مَنْ اِلَیْهِ یَلْجَأ الْمُتَحَیِّرُونَ | آن که به سوی او پناه برند سرگردانان | ۹۲۵ | دفع تفرقه و پریشانی |
۴۲۶ | مَنْ بِه یَسْتَأنِسُ الْمُریدُونَ | آن که به او خو گیرند اراده کنندگان | ۱۰۱۹ | صدق مرید به مراد، ارادت به حق |
۴۲۷ | مَنْ بِه یَفْتَخِرُ الْمُحِبُّونَ | آن که به او افتخار کنند دوستداران | ۱۵۲۴ | جذب معشوق، دست یابی به قلّههای افتخار و سربلندی |
۴۲۸ | مَنْ فی عَفْوِه یَطْمَعُ الْخٰاطِئوُنَ | آن که در بخشش او طمع ورزند خطاکاران | ۱۱۶۲ | امید به بخشش خدا |
۴۲۹ | مَنْ اِلَیْهِ یَسْکُنُ الْمُوقِنُونَ | آن که به سوی او ارام شوند یقین کنندگان | ۵۵۹ | یقین و طمأنینه |
۴۳۰ | مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلوُنَ | آن که بر او توکّل کنند توکّل کنندگان | ۱۱۸۵ | ازدیاد توکّل |
۴۳۱ | حَبیبُ | دوست و معشوق | ۲۲ | ازدیاد محبّت و عشق |
۴۳۲ | طَبیبُ | طبیب | ۲۳ | درمان نفس و عشق |
۴۳۳ | قَریبُ | نزدیک | ۳۱۲ | مقرّب شدن، آسان شدن دشواریها |
۴۳۴ | رَقیبُ | نگهبان | ۳۱۲ | تحفّظ نفس از هجوم جنود جهل |
۴۳۵ | حَسیبُ | حساب دارنده، حسابگر | ۸۰ | نجات از چیزهایی که میترسد، کفایت مؤنه |
۴۳۶ | مُهیبُ | سهمناک، ترس و بیم دهنده | ۵۷ | از عذاب الهی ترسیدن، صاحب هیبت شدن، یادآوری عظمت و هیبت الهی |
۴۳۷ | مُثیبُ | ثواب دهنده، پاداش دهنده | ۵۵۲ | توفیق عبادات و زیارات و مستحبّات، قبولی اعمال خیر |
۴۳۸ | مُجیبُ | اجابت کننده، پاسخ دهنده | ۵۵ | استجابت دعا، برآمدن حاجات، گشوده شدن کارهای |
۴۳۹ | خَبیرُ | آگاه، دانا | ۸۱۲ | اطلاع بر ضمایر و اسرار قلوب، اطلاع از خواص اشیاء |
۴۴۰ | بَصیرُ | بینا | ۳۰۲ | بینایی ظاهری و باطنی، دفع قساوت قلب |
۴۴۱ | اَقْرَبُ مِنْ کُلِّ قَریبٍ | نزدیکتر از هر نزدیک | ۷۵۵ | قرب به ساحت حضرت محبوب |
۴۴۲ | اَحَبُّ مِنْ کُلِّ حَبیبٍ | دوستتر از هر دوست | ۱۷۳ | توجّه معشوق به عاشق، ازدیاد محبّت الهی |
۴۴۳ | اَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ | بیناتر از هر بینا | ۷۳۵ | بینایی ظاهر و دل، آگاهی در مورد مسائل |
۴۴۴ | اَخْبَرَ مِنْ کِلِّ خَبیرٍ | آگاهتر از هر آگاه | ۱۷۵۵ | علم ضمیر، آگاهی از مجهولات |
۴۴۵ | اَشْرَفَ مِنْ کِلِّ شَریفٍ | شریفتر از هر شریف | ۱۳۱۱ | شرافت نفس، شرافت و بزرگی یافتن |
۴۴۶ | اَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفیعٍ | بلندتر از هر بلند، والاتر از هر والا | ۸۵۱ | ترفیع مقام |
۴۴۷ | اَقویٰ مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ | نیرومندتر از هر نیرومند | ۳۷۳ | قوی شدن جسم و روح، قدرت پیدا کردن |
۴۴۸ | اَغْنیٰ مِنْ کُلِّ غَنیٍ | توانگرتر از هر توانگر | ۲۲۶۱ | بی نیازی از خلق |
۴۴۹ | اَجْوَدُ مِنْ کِلِّ جَوٰادٍ | بخشندهتر از هر بخشنده | ۱۶۸ | رفع بخل، ازدیاد بخشش وجود |
۴۵۰ | اَرْأفُ مِنْ کُلِّ رَؤفٍ | مهرورزتر از هر مهربان | ۷۰۳ | دل رحمی، خوش رأفتی و صفای باطن |
۴۵۱ | غٰالِباً غَیْرَ مَغْلُوبٍ | پیروزمندی که شکست نمیخورد | ۳۲۲۲ | غلبه بر دشمن |
۴۵۲ | صٰانِعاً غَیْرَ مَصْنُوعٍ | سازندهای که ساخته نشده | ۱۶۷۸ | ساخت و ساز بدون آفت، ابداع صنایع |
۴۵۳ | خٰالِقاً غَیْرَ مَخْلُوقٍ | آفرینندهای که آفریده نشده | ۲۷۱۸ | ازدیاد اندیشه توحیدی |
۴۵۴ | مٰالِکاً غَیْرَ مَمْلُوکٍ | دارایی که در ملک دیگری نیست | ۱۴۳۸ | نابودی دشمن |
۴۵۵ | قٰاهِراً غَیْرَ مَقْهُورٍ | شکننده کامها که چیره ناپذیر است | ۱۸۶۸ | نابودی دشمن و غلبه بر دشمن |
۴۵۶ | رٰافِعاً غَیْرَ مَرْفُوعٍ | بالا برندهای که بالا برده نمیشود | ۱۹۵۸ | ترقّی درجات بدون عوارض |
۴۵۷ | حٰافِظاً غَیْرَ مَحْفُوظٍ | نگهدارندهای که نگهداری نمیشود | ۳۲۳۴ | حفظ قلب از جواسیس شیطانی |
۴۵۸ | نٰاصِراً غَیْرَ مَنْصُورٍ | یاری کنندهای که یاری نمیشود | ۱۹۳۸ | کمک در سلوک، ترقّی در سلوک |
۴۵۹ | شٰاهِداً غَیْرَ غٰائِبٍ | گواه ناپنهان، آشکاری که پنهان نمیشود | ۲۵۲۵ | مراقبه |
۴۶۰ | قَریباً غَیْرَ بَعیدٍ | نزدیکی که دور نمیشود | ۱۶۰۹ | ازدیاد قرب معنوی |
۴۶۱ | نَورَ النُّورِ | روشنی روشنایی | ۵۴۳ | صفای باطن |
۴۶۲ | مُنَوِّرَ النُّورِ | روشنی دهنده (روشنی بخش) روشنایی | ۵۸۳ | ازدیاد توجّهات حضرت حق |
۴۶۳ | خٰالِقَ النُّورِ | آفریننده روشنایی | ۱۰۱۸ | ملبّس شدن به لباس نورانیّت |
۴۶۴ | مُدَبِّرَ النُّورِ | اداره کننده روشنایی | ۵۳۳ | تحت سیطره انوار ائمه قرار گرفتن |
۴۶۵ | مُقَدِّرَ النُّورِ | اندازه بخش روشنایی | ۶۳۱ | تجلیّه صفات |
۴۶۶ | نُورَ کُلِّ نُورٍ | روشنی هر روشنایی | ۵۶۲ | فزونی توفیق |
۴۶۷ | نُوراً قَبْلَ کُلِّ نُورٍ | روشنایی پیش از هر روشنایی | ۶۹۵ | توجّهات الهی قبل از بلوغ |
۴۶۸ | نُوراً بَعْدَ کُلِّ نُورٍ | روشنایی پس از هر روشنایی | ۶۳۹ | توجّهات الهی بعد از بلوغ |
۴۶۹ | نِوراً فَوْقَ کُلَّ نُورٍ | روشنایی بالای هر روشنایی | ۷۴۹ | طی کردن موفقیت آمیز مراحل سلوک |
۴۷۰ | نُوراً لَیْسَ کَمِثْلِه نُورٌ | روشنایی که همانندش روشنایی نیست | ۱۲.۸ | تجلیّات جمالی |
۴۷۱ | مَنْ عَطٰائُهُ شَریفٌ | آن که بخششش شرافتمندانه است | ۷۶۶ | کرامت و بخشش بی اندازه |
۴۷۲ | مَنْ فِعلُهُ لَطیفٌ | آن که کارش دقیق (با مهربانی) است | ۴۰۴ | دقّت در انجام کارها |
۴۷۳ | مَنْ لُطْفَهُ مُقیمٌ | آن که دلسوزیاش پایدار است | ۴۰۴ | پایندگی لطف و رحمت، طلب رحمت از حق |
۴۷۴ | مَنْ اِحْسٰانُهُ قَدیمٌ | مَنْ اِحْسٰانُهُ قَدیمٌ | ۳۶۹ | عدم زوال نعمت |
۴۷۵ | مَنْ قَوْلُهُ حَقٌ | آن که در گفتارش راست (درست) است | ۳۳۹ | نیک گفتاری و صواب در قول |
۴۷۶ | مَنْ وَعْدُهُ صِدقٌ | آن که وعدهاش راست است | ۳۶۹ | وفای راستین به وعدهها، پایداری به تعهدات |
۴۷۷ | مَنْ عَفْوُهُ فَصْلٌ | آن که در گذشتش برتری است | ۱۱۶۱ | فزونی در بخشش گناهان |
۴۷۸ | مَنْ عَذٰابُهُ عَدْلٌ | آن که عذابش از روی دادگری است | ۹۷۲ | ظهور عدل در محاکم، عدالت خواهی |
۴۷۹ | مَنْ ذِکْرُهُ حُلْوٌ | آن که یادش شیرین است | ۱۰۵۹ | لذّت بردن از ذکر |
۴۸۰ | مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ | آن که فزون بخشیاش همگانی است | ۱۱۶۵ | نزول رحمت برای همه بندگان |
۴۸۱ | مُسَهِّلُ | هموار کننده، آسان کننده | ۱۳۵ | تسهیل و رفع موانع زندگی |
۴۸۲ | مُفَصِّلُ | جدا کننده | ۲۴۰ | ایجاد فاصله بین پاکان و ناپاکان، فصل حقّ و باطل |
۴۸۳ | مُبَدِّلُ | تبدیل کننده، دگرگون کننده | ۷۶ | تبدیل رذایل به فضایل، تبدیل زشتیها به نیکیها، تبدیل مقدّرات |
۴۸۴ | مُذَلِّلُ | خوار و ذلیل و رام کننده | ۸۰۰ | تخلیه و کشتن نفس امَاره |
۴۸۵ | مُنَزِّلُ | نازل کننده، فرود آورنده | ۱۲۷ | برکت در جایگاه و خانه و نزول عافیت، رسیدن به جایگاه مناسب |
۴۸۶ | مُنَوِّلُ | عطا بخش، عطا کننده | ۱۲۶ | قابلیّت عطا یافتن، رسیدن به مقصود |
۴۸۷ | مُفْضِلُ | فضیلت دهنده | ۹۵۰ | توفیق در مستحبّات، تفضّل یافتن، فاضل شدن |
۴۸۸ | مُجْزِلُ | بخشنده نعمت بزرگ، پاداش دهنده | ۸۰ | قابلیّت برای تفضّل گرفتن |
۴۸۹ | مُمْهِلُ | مهلت دهنده (بخش) | ۱۱۵ | عدم تسریع در عقاب، مهلت گرفتن قبل از مجازات |
۴۹۰ | مُجْمِلُ | نیکوکار، خوب کننده | ۱۱۳ | اصلاح کارها به صواب |
۴۹۱ | مَنْ یَریٰ وَ لاٰ یُریٰ | آن که بیند و دیده نشود | ۵۶۷ | لقاء الله |
۴۹۲ | مَنْ یَخْلُقُ وَ لاٰ یُخْلَقُ | آن که بیافریند و آفریده نشود | ۱۶۰۷ | اکثار در تولید |
۴۹۳ | مَنْ یَهْدی وَ لاٰ یُهْدیٰ | آن که ره نماید و رهبری نخواهد، آن که راهنمایی میکند و راهنمایی نمیشود | ۱۸۵ | راهنمایی و هدایت عام |
۴۹۴ | مَنْ یُحْیی وَ لاٰ یُحْییٰ | آن که زنده میکند و زنده کرده نشود | ۲۰۳ | زنده شدن دل |
۴۹۵ | مَنْ یَسْئَلُ وَ لاٰ یُسْئَلُ | آن که سؤال کند از همه و سؤال کرده نمیشود | ۳۰۹ | طلب تعلیم و تعلّم |
۴۹۶ | مَنْ یُطْعِمُ وَ لاٰ یُطْعَمْ | آن که میخوراند و خورانده نشود | ۳۸۵ | اطعمه و اغذیه حلال و ریاضت جوع، خوراک حلال |
۴۹۷ | مَنْ یُجیرُ وَ لاٰ یُجٰارُ عَلَیْهِ | آن که پناه دهد و پناه داده نشود | ۶۷۹ | امنیّت و حفظ |
۴۹۸ | مَنْ یَقْضی وَ لاٰ یُقْضیٰ عَلَیْهِ | آن که داوری میکند و داوری کرده نشود | ۲۰۸۲ | عدالت ورزی |
۴۹۹ | مَنْ یَحْکُمُ وَ لاٰ یُحْکَمُ عَلَیْهِ | آن که حکم راند و بر او حکم رانده نشود (محکوم نگردد) | ۳۹۸ | فتوای به صواب |
۵۰۰ | مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ | آن که نه کسی فرزند اوست نه او فرزند کسی | ۶۴۱ | دفع شرک جلی و خفی |
۵۰۱ | نِعْمَ الْحَسیبُ | خوش (بهترین) حسابگر | ۲۷۱ | مدیریت در دارایی و حسابگری |
۵۰۲ | نِعْمَ الطَّبیبُ | بهترین طبیب (پزشک) | ۲۱۴ | درمان دردها |
۵۰۳ | نِعْمَ الرَّقیبُ | بهترین نگهبان | ۵۰۳ | حفظ حدود و مرزها و مراقبه، حفظ نفس و دفع لغزشها |
۵۰۴ | نِعْمَ الْقَریبُ | بهترین نزدیک | ۵۰۳ | تقرّب خاصّ الخاص |
۵۰۵ | نِعْمَ الْمُجیبُ | خوش اجابت کننده، بهترین پاسخگو | ۲۴۶ | سرعت در اجابت |
۵۰۶ | نِعْمَ الْحَبیبُ | بهترین دوست | ۲۱۳ | دوستی الهی |
۵۰۷ | نِعْمَ الْکَفیلُ | بهترین عهدهدار | ۳۳۱ | قیّم و عهده دار پابرجا، تفویض امور واگذاری کارها |
۵۰۸ | نِعْمَ الْوَکیلُ | بهترین کارگزار | ۲۵۷ | وکالت موّفق |
۵۰۹ | نِعْمَ الْمَوْلیٰ | بهترین سرپرست | ۲۷۷ | سرپرست خوب و استاد |
۵۱۰ | نِعْمَ النَّصیرُ | بهترین یاور | ۵۴۱ | نصرت در کارهای مادّی و معنوی |
۵۱۱ | سُرُورَ الْعاٰرِفینَ | شادی عارفان | ۹۰۸ | تجلیّات خاص برای قلوب عارفان |
۵۱۲ | مُنَی الْمُحِبّینَ | آرزوی دوستداران | ۲۴۱ | ازدیاد دوستی دوستان، رسیدن به محبوب و انیس |
۵۱۳ | اَنیسَ الْمُریدینَ | همدم خواستاران (ارادتمندان) | ۴۶۶ | مونس شدن مرید به مراد |
۵۱۴ | حَبیبَ التَّوّٰابینَ | دوست بازگشت کنندگان | ۵۲۲ | رغبت در بازگشت از گناه |
۵۱۵ | رٰازِقَ الْمُقِلّینَ | روزی دهنده کم بضاعتان، روزی رسان بیبضاعتان | ۵۶۹ | دفع فقر |
۵۱۶ | رَجٰاءَ الْمُذْنِبینَ | امید گنه کاران | ۱۰۸۷ | مطلوب بازگشت کنندگان از ذنوب |
۵۱۷ | قُرَّةَ عَیْنِ الْعٰابِدینَ | روشنی چشم عبادت کنندگان | ۶۰۳ | تقویت در بصیرت به عبادت |
۵۱۸ | مُنَفِّسَ عَنِ الْمَکْرِوبینَ | گشاینده گرفتاران، رهایی کننده غمزدگان | ۷۰۹ | راه گشایی در مشکلات، سعهٔ صدر |
۵۱۹ | مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُومینَ | زداینده اندوه از غمزدگان | ۱۶۶۰ | انبساط غمدیدگان، رفع غم و اندوه |
۵۲۰ | اِلٰهَ الْاَوَّلینَ وَ الْاٰخِرینَ | پرستش شده اولین و آخرین، معبود پیشینیان و پسینیان | ۱۰۶۲ | اتقان و ایمان به ازلیّت و ابدیِت حق |
۵۲۱ | رَبَّنٰا | پروردگار ما | ۲۵۳ | اجابت دعا |
۵۲۲ | اِلٰهَنٰا | معبود ما | ۸۷ | مناجات و راز و نیاز |
۵۲۳ | سَیِّدَنٰا | آقای ما | ۱۲۵ | بزرگواری، رفع ذلّت و خواری |
۵۲۴ | مَوْلیٰنٰا | سرپرست ما | ۱۲۸ | سرپرستی به حق |
۵۲۵ | نٰاصِرَنٰا | یاور ما | ۳۹۲ | یاری خلق مستضعف، استمداد از حق |
۵۲۶ | حٰافِظَنٰا | نگهدار ما | ۱۰۴۰ | مراقبه، رفع ترس و واهمه |
۵۲۷ | دَلیلَنٰا | رهنمای ما | ۱۲۵ | ازدیاد بارهین محکم و یافتن راهنما، رفع سردرگمی و حیرانی |
۵۲۸ | مُعینَنٰا | کمک کار ما | ۲۲۱ | کمک در پیری و استعانت به حق در امور |
۵۲۹ | حَبیبَنٰا | دوست ما | ۷۳ | ازدیاد دوستان همدل |
۵۳۰ | طَبیبَنٰا | پزشک ما | ۷۴ | مداوای نفوس و جسم |
۵۳۱ | رَبَّ النَّبِییّنَ وَ الْاَبْرٰارِ | پروردگار پیغمبران و نیکان | ۷۹۶ | مربّی نفوس خاص |
۵۳۲ | رَبَّ الصِّدّیقینَ وَ الْاَخْیٰارِ | پروردگار راستگویان و نیکوکاران (برگزیدگان) | ۱۳۴۶ | تربیت افراد قابل |
۵۳۳ | رَبَّ الْجَنَّةِ وَ النّٰارِ | پروردگار بهشت و دوزخ (آتش) | ۵۷۹ | ورود به بهشت و دوری از جهنّم |
۵۳۴ | رَبَّ الصِّغٰارِ وَ الْکِبٰارِ | پروردگار خردسالان و بزرگسان | ۱۷۸۴ | تربیت فرزندان و نگهداری سالخوردگان |
۵۳۵ | رَبَّ الْحُبُوبِ وَ الثِّمٰارِ | پروردگار دانهها و میوهها | ۱۰۲۹ | برای به ثمر رسیدن حبوبات و مرکبات و سیفی جات |
۵۳۶ | رَبَّ الاَنْهٰارِ وَ الْاَشْجٰارِ | پروردگار جویها (نهرها) و درختها | ۱۰۳۲ | فوران آب چشمهها و به ثمر رسیدن درختان |
۵۳۷ | رَبَّ الصَّحٰاری وَ الْقِفٰارِ | پروردگار بیابانها و دشتها، پروردگار صحراها و کویرها | ۹۶۰ | حفظ زمین کشاورزی از آفات |
۵۳۸ | رَبَّ الْبَرٰاری وَ الْبِحٰارِ | پروردگار بادیهها (خشکیها) و دریاها | ۸۹۴ | طیّ طریق سالم بر روی زمین و دریا |
۵۳۹ | رَبَّ الَّیْلِ وَ النَّهٰارِ | پروردگار شب و روز | ۵۹۶ | استفاده از ساعات شبانه روز |
۵۴۰ | رَبَّ الاَعْلاٰنِ وَ الْاَسْرٰارِ | پروردگار آشکارها و نهانها (رازها) | ۸۸۴ | دوستی در ظاهر و باطن |
۵۴۱ | مَنْ نَفَذَ فی کُلِّ شَیءٍ اَمْرُهُ | آن که نافذ است در هر چیز فرمانش | ۱۶۱۶ | تنفیذ نفَس رحمانی |
۵۴۲ | مَنْ لَحِقَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْمُهُ | آن که در برگرفته همه چیز را دانش او | ۷۳۵ | دفع جهل |
۵۴۳ | مَنْ بَلَغَتْ اِلیٰ کُلِّ شَیءٍ قُدْرَتُهُ | آن که رساست به هر چیز قدرتش | ۲۶۳۲ | استدامت قدرت در زندگی |
۵۴۴ | مَنْ لاٰ تُحْصِی الْعِبٰادُ نِعَمَهُ | آن که نعمتهایش را بندگان نمیتوانند بشمارند | ۹۰۲ | افزونی نعمتها |
۵۴۵ | مَنْ لاٰ تَبْلُغُ الْخَلاٰئِقُ شُکْرَهُ | آن که برنیایند خلایق از عهده شکرش | ۲۸۴۱ | ازدیاد شکر نعمتها |
۵۴۶ | مَنْ لاٰ تُدْرِکُ الْاَفْهٰامُ جَلاٰلَهُ | آن که در نیابند فهمها بزرگ قدریاش را | ۹۷۲ | رشد عقل و زیرکی |
۵۴۷ | مَنْ لاٰ تَنٰالُ الْاَوْهٰامُ کُنْهَهُ | آن که پی نبرند افکار به حقیقتش آن طور که هست | ۷۶۶ | دفع تخیّل |
۵۴۸ | مَنِ الْعَظَمَةُ وَ الْکِبْریٰاءُ رِدٰائُهُ | آن که عظمت و بزرگی لباس اوست | ۱۶۱۷ | بزرگ منشی و ملبّس به لباس عزّت و آبرو شدن |
۵۴۹ | مَنْ لاٰ تُرَدُّ الْعِبٰادُ قَضٰائَهُ | آن که بندگان نمیتوانند حکمش را برگردانند | ۱۷۴۰ | ثابت بودن نظر و حکم، ثبات و تغییر ناپذیری |
۵۵۰ | مَنْ لاٰ مُلْکَ اِلّاٰ مُلْکُهُ | آن که نیست فرمانروایی جز فرمانروایی او | ۳۳۸ | ثبوت زمین و خانه و مال، حفظ سلطنت |
۵۵۱ | مَنْ لاٰ عَطٰاءَ اِلّاٰ عَطٰاؤُهُ | آن که نیست بخششی جز بخشش او | ۳۱۹ | تقدیر از بخشش، اجابت دعا و تقاضای مدد |
۵۵۲ | مَنْ لَهُ الْمَثَلُ الْاَعْلیٰ | آن که برای اوست مثل (نمونه) عالیتر | ۸۶۸ | اسوه و الگویی برای خوبیها، الگو پذیری |
۵۵۳ | مَنْ لَهُ الصِّفٰاتُ العُلْیٰا | آن که او راست صفات والاتر (برتر) | ۸۶۹ | کسب صفات پسندیده |
۵۵۴ | مَنْ لَهُ الآخِرَةُ وَ الْاُولیٰ | آن که از اوست پایان (انجام) و آغاز | ۱۰۴۶ | عافیت و آغاز و انجام کار |
۵۵۵ | مَنْ لَهُ الْجَنَّةُ المَأویٰ | آن که او راست بهشت و جایگاه ابدی | ۳۰۲ | منزل با آسایش |
۵۵۶ | مَنْ لَهُ الْاٰیٰاتُ الْکُبْریٰ | آن که او راست نشانههای بزرگتر | ۸۳۱ | علم الیقین |
۵۵۷ | مَنْ لَهُ الْاَسْمٰاءِ الْحُسْنیٰ | آن که از اوست نامهای بهتر (نیکوتر) | ۴۱۷ | مظهریت اسماء الهی |
۵۵۸ | مَنْ لَهُ الْحُکُمُ وَ الْقَضٰاءُ | آن که او راست حکم و فرمان | ۱۱۶۲ | تنفیذ و صواب بودن حکم و نظر |
۵۵۹ | مَنْ لَهُ الْهَوٰاءُ وَ الْفَضٰاءُ | آن که او راست هوا و فضا | ۱۰۸۵ | درمان امراض تنفّسی و دفع تیرگیها |
۵۶۰ | مَنْ لَهُ الْعَرْشُ وَ الثَّریٰ | آن که او راست عرش و زمین | ۱۴۷۳ | سیر و سیاحت در زمین و آسمان |
۵۶۱ | مَنْ لَهُ السَّمٰوٰاتِ العُلیٰ | آن که از اوست آسمانهای بلند | ۸۰۴ | بلند شدن مقام |
۵۶۲ | عَفُوُّ | بخشنده، درگذشت کننده بسیار | ۱۵۶ | آمرزش و امید به پاک شدن اعمال سیّئه |
۵۶۳ | غَفُورُ | بسیار آمرزنده | ۱۲۸۶ | بخشش معاصی و وسواس، ایمن بودن از خطرات |
۵۶۴ | صَبُورُ | بردبار، شکیبا | ۲۹۸ | اطمینان باطن و صبر جمیل، صبر در مصائب |
۵۶۵ | شَکُورُ | بسیار سپاس پذیر | ۵۲۶ | دفع غم، وسعت معیشت و پاک شدن از غلّ و غش |
۵۶۶ | رَؤُفُ | بسیار مهربان | ۲۷۸ | نجات مظلوم از زندان، رحمت خاص و جذب شفاعت، نرمی دل و مهربانی |
۵۶۷ | عَطُوفُ | پیوند کننده مهربان، با محبّت | ۱۶۵ | همبستگی بین فامیل |
۵۶۸ | مَسْئُولُ | درخواست شده، خواهش شده | ۱۳۶ | پذیرش از طرف عالی به دانی |
۵۶۹ | وَدُودُ | بسیار دوست دارنده | ۲۰ | محبّت و دوستی، الفت و تبدیل عداوت به دوستی |
۵۷۰ | سَبُّوحُ | منزّه، مورد تسبیح و دعا | ۷۶ | تصفیه نفس و روح |
۵۷۱ | قُدُّوسُ | پاک و مبارک، مقدّس | ۱۷۰ | پاک شدن باطن از رذائل و ایمنی از شرّ وسوسه شیطان |
۵۷۲ | مَنْ فِی السَّمٰاءِ عَظَمَتُهُ | آن که بزرگیاش در آسمان است | ۱۷۲۷ | سیر در آفاق |
۵۷۳ | مَنْ فِی الْاَرْضِ اٰیٰاتُهُ | آن که در زمین است نشانههای او | ۱۶۲۹ | یافتن حجج و براهین ارضی |
۵۷۴ | مَنْ فی کُلِّ شَیءٍ دَلاٰئِلُهُ | آن که در هر چیزی است راهنمایی اش | ۶۱۱ | روشنی یافتن نفس از نمونههای حقّانی |
۵۷۵ | مَنْ فِی الْبَحٰارِ عَجٰائِبُهُ | آن که در دریاهاست شگفتیهایش | ۵۰۴ | استخراج گوهر و صید |
۵۷۶ | مَنْ فِی الْجِبٰالِ خَزٰائِنُهُ | آن که در کوههاست گنجینههایش | ۹۱۱ | استخراج از معادن |
۵۷۷ | مَنْ یَبْدَءُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ | آن که آغاز کند آفرینش را سپس برگرداند | ۱۵۰۷ | سفر من الخلق الی الحق |
۵۷۸ | مَنْ اِلَیْهِ یَرْجَعُ الْاَمْرُ کُلُّهُ | آن که همه کارها به سوی او برگردد | ۷۴۶ | تفویض امو و واگذاری کار |
۵۷۹ | مَنْ اَظْهَرَ فی کُلِّ شَیءٍ لُطْفَهُ | آن که نمایان است در هر چیز نرمی نمودنش (مهربانیاش) | ۱۷۷۱ | بینایی به زیباییهای آفریده |
۵۸۰ | مَنْ اَحْسَنَ کُلِّ شَیءٍ خَلْقَهُ | آن که نیکو ساخت هر چیز را آفرینشش | ۱۳۰۵ | عین الیقین |
۵۸۱ | مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلاٰئِقِ قُدْرَتُهُ | مَنْ تَصَرَّفَ فِی الْخَلاٰئِقِ قُدْرَتُهُ | ۲۴۲۲ | ظهور و اعمال قدرت خاص |
۵۸۲ | حَبیبَ مَنْ لاٰ حَبیبَ لَهُ | دوستدار آن که دوستداری برایش نیست | ۲۰۰ | محبوب یابی مطلق |
۵۸۳ | طَبیبَ مَنْ لاٰ طَبیبَ لَهُ | پزشک آن که پزشکی برایش نیست | ۲۰۲ | درمان صفات رذیله، درمان امراض جسمانی |
۵۸۴ | مُجیبَ مَنْ لاٰ مُجیبَ لَهُ | پاسخگویی آن که پاسخگویی برایش نیست | ۲۶۶ | استجابت دعا |
۵۸۵ | شَفْیقَ مَنْ لاٰ شَفیقَ لَهُ | دلسوز آن که دلسوزی برایش نیست | ۱۱۳۶ | ایجاد مهر بین خواص |
۵۸۶ | رَفْیقَ مَنْ لاٰ رَفیقَ لَهُ | همراه آن که همراهی برایش نیست | ۹۳۶ | ایجاد مهر و محبّت بین نزدیکان |
۵۸۷ | مُغیثَ مَنْ لاٰ مُغیثَ لَهُ | فریادرس آن که فریادرسی برایش نیست | ۳۲۵۶ | پناه بردن به فریادرس(دادرس) |
۵۸۸ | دَلیلَ مَنْ لاٰ دَلیلَ لَهُ | راهنمای آن که راهنمایی برایش نیست | ۳۰۴ | یافتن استاد و معلّم |
۵۸۹ | اَنیسَ مَنْ لاٰ اَنیسَ لَهُ | همدم آن که برایش همدمی نیست | ۳۹۸ | مونس شدن به حضرت باری |
۵۹۰ | رٰاحِمَ مَنْ لاٰ رٰاحِمَ لَهُ | رحم کننده آن که رحم کنندهای برایش نیست | ۶۵۴ | رفع غلظت قلب |
۵۹۱ | صٰاحِبَ مَنْ لاٰ صٰاحِبَ لَهُ | یار آن که یاری برایش نیست | ۳۵۸ | یافتن رفیق راه |
۵۹۲ | کٰافِیَ مَنِ اسْتَکْفٰاهُ | بسنده کننده برای آن که بسندگی طلبد از او | ۷۶۸ | مکفّی شدن به اندازه ضرورت زندگی |
۵۹۳ | هٰادِیَ مَنِ اسْتَهْداٰهُ | هدایت کننده آن که هدایت طلبد از او | ۵۸۶ | هدایت عموم مردم |
۵۹۴ | کٰالِیَ مَنِ اسْتَکْلٰاهُ | پاسدار آن که پاسداری طلبد از او | ۶۶۸ | حفظ و حراست از خانواده |
۵۹۵ | رٰاعِیَ مَنِ اسْتَرْعٰاهُ | رعایت کننده هر که از او رعایت خواهد، نگهدارنده (حراست کننده) آن که نگهداری طلبد از او | ۱۱۰۸ | مراقبه نفس |
۵۹۶ | شٰافِیَ مَنِ اسْتَشْفٰاهُ | شفابخش آن که شفا طلبد از او | ۱۳۲۸ | شفا و درمان امراض صعب العلاج |
۵۹۷ | قٰاضِیَ مَنِ اسْتَقْضٰاهُ | داور آن که داوری طلبد از او | ۲۳۷۷ | داوری عادلانه |
۵۹۸ | مُغْنِیَ مَنِ اسْتَغْنٰاهُ | بینیاز کننده آن که بینیازی طلبد از او | ۲۷۰۷ | دفع فقر و نداری |
۵۹۹ | مُوفِیَ مَنِ اسْتَوْفٰاهُ | وفادار آن که وفاداری طلبد از او | ۷۷۹ | ایفای آن چه حقوق به عهده دارد |
۶۰۰ | مُقَوِّیَ مَنِ اسْتَقْوٰاهُ | نیروبخش آن که نیروبخشی طلبد از او | ۸۱۹ | تقویت در طیّ منازل طریق |
۶۰۱ | وَلِیَّ مَنِ اسْتَوْلاٰهُ | یار آن که یاری طلبد از او | ۶۳۹ | طلب ولایت خاصّه |
۶۰۲ | خٰالِقُ | آفریدگار، آفریننده | ۷۳۱ | استحکام عقیده در مخلوقات حق تعالی |
۶۰۳ | رٰازِقُ | روزی دهنده | ۳۰۸ | طلب رزق بی زحمت |
۶۰۴ | نٰاطِقُ | متکلّم، گوینده | ۱۶۰ | خطیب و سخنران شدن |
۶۰۵ | صٰادِقُ | راستگو | ۱۹۵ | حصول صدق و صفا |
۶۰۶ | فٰالِقُ | آفریدگار صبح و سپیده دم، شکافنده | ۲۱۱ | یدا شدن راه گم شده، موشکافی در کارهای دقیق و مشکل |
۶۰۷ | فٰارِقُ | پراکنده کننده دشمن، جدا کننده | ۳۸۱ | فاصله و جدایی میان خوبان و بدان |
۶۰۸ | فٰاتِقُ | شکافنده، گشاینده بستهها | ۵۸۱ | بیرون آمدن از جمود و استخراج معادن |
۶۰۹ | رٰاتِقُ | پیوند دهنده، بسته کننده گشودهها | ۷۰۱ | ترمیم کننده مشکلات گذشته و جوش خوردن استخوانهای شکسته |
۶۱۰ | سٰابِقُ | پیش افتاده، پیشتر | ۱۶۳ | رث خوب گذشتگان و تکرار لطف گذشته، سبقت گرفتن در امور |
۶۱۱ | سٰامِقُ | بلند کننده، برتر | ۲۰۱ | بلند آوازه و هنرمند شدن |
۶۱۲ | مَنْ یُقَلِّبُ الَّیْلَ وَ النَّهٰارَ | آن که زیر و رو کند (بگرداند) شب و روز را | ۶۲۶ | انقلاب درونی |
۶۱۳ | مَنْ جَعَلَ الظُّلُمٰاتِ وَ الْاَنْواٰرَ | آن که قرار داد تاریکیها و روشناییها را | ۱۸۹۰ | علم الیقین |
۶۱۴ | مَنْ خَلَقَ الظِّلَّ وَ الْحَرُورَ | آن که آفرید سایه و گرما را | ۲۲۳۲ | استفاده از صفات جمالی و جلالی |
۶۱۵ | مَنْ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ | آن که به تصرّف در آوری خورشید و ماه را | ۱۷۵۸ | تصرّف در نفوس مذکّر و مؤنث آورد |
۶۱۶ | مَنْ قَدَّرَ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ | آن که به اندازه در آورد نیکی و بدی را | ۱۷۷۲ | اقبال به خیر و ادبار از شهر |
۶۱۷ | مَنْ خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیٰوةَ | آن که آفرید مرگ و زندگی را | ۱۷۵۸ | عبرت از انتقال و تبدیل |
۶۱۸ | مَنْ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ | آن که از اوست آفرینش و فرمان | ۱۱۶۴ | آگاهی از عالم ناسوت و لاهوت |
۶۱۹ | مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صٰاحِبَةً وَ لٰا وَلَداً | آن که نگرفته همسری و نه فرزندی | ۲۴۴۹ | میل همدمی به حق |
۶۲۰ | مَنْ لَیْسَ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ | آن که نیست برای او همتایی در فرمانروایی | ۹۶۶ | دفع شرک |
۶۲۱ | مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ | آن که نبود برای او یاوری (سرپرستی) از خوار شدن | ۱۱۷۲ | یافتن یار عزیز |
۶۲۲ | مَنْ یَعْلَمُ مُرٰادَ الْمُریدینَ | آن که میداند خواسته مشتاقان (ارادتمندان) را | ۸۳۰ | رسیدن مشتاقان به مراد |
۶۲۳ | مَنْ یَعْلَمُ ضَمیرَ الصّٰامِتینَ | آن که میداند نهان خاموشان را | ۱۹۱۲ | علم ضمیر |
۶۲۴ | مَنْ یَسْمَعُ اَنینَ الْوٰاهِنینَ | آن که بشنود ناله خسته دلان را | ۵۳۴ | مناجات و راز و نیاز |
۶۲۵ | مَنْ یَریٰ بُکٰاءَ الْخٰائِفینَ | آن که مینگرد گریه ترسندگان را | ۱۱۰۷ | ازدیاد گریه از خوف الهی |
۶۲۶ | مَنْ یَمْلِکُ حَوٰائِجَ السّٰائِلینَ | آن که در اختیار دارد خواستههای سؤال کنندگان را | ۳۹۲ | قضای حوائج |
۶۲۷ | مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّٰائِبینَ | آن که میپذیرد بهانه بازگشت کنندگان را | ۱۶۹۷ | آمرزش گناهان و پذیرش توابین |
۶۲۸ | مَنْ لاٰ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ | آن که اصلاح نمیکند کار بدکاران را | ۶۷۴ | تنبّه و چوب زدن فاسدان |
۶۲۹ | مَنْ لاٰ یُضیعُ اَجْرَ الْمُحْسِنینَ | آن که ضایع نمیکند مزد نیکوکاران را | ۱۴۶۴ | ترغیب به نیکوکاری |
۶۳۰ | مَنْ لاٰ یَبْعُدُ عَنْ قُلُوبِ الْعٰارِفینَ | آن که دور نمیشود از دل عارفان | ۹۰۷ | قرب عارفان به معروف |
۶۳۱ | اَجْوَدَ الْاَجْوَدینَ | بخشندهترین بخشندگان | ۱۱۹ | متّصف شدن به جود و بخشش، رفع بخل |
۶۳۲ | دٰائِمَ الْبِقٰاءِ | همیشه پایدار | ۱۸۱ | بقاء بالله، پایداری و استقامت |
۶۳۳ | سٰامِعَ الدُّعٰاءِ | شنوای درخواست | ۲۷۸ | استجابت دعا و استماع راز و نیاز برزخی |
۶۳۴ | وٰاسِعَ الْعَطٰاءِ | فراوان (با وسعت) در بخشش | ۲۴۹ | ازدیاد مواهب الهی |
۶۳۵ | غٰافِرَ الْخَطٰاءِ | آمرزنده گناهان (سهوی و اشتباهی) | ۱۹۲۳ | آمرزش خطاهای عمومی |
۶۳۶ | بَدیعَ السَّمٰاءِ | نو بیرون آورنده (پدید آورنده) آسمان | ۲۱۹ | زیبایی و نوآوری در تصنّع |
۶۳۷ | حَسَنَ الْبَلٰاءِ | نیکو آزمایش | ۱۸۳ | قبولی امتحانات |
۶۳۸ | جَمیلَ الثَّنٰاءِ | زیبا ستایش | ۶۶۵ | متّصف شدن زبان به نیکی ، به نیکی ستایش کردن |
۶۳۹ | قَدیمَ السَّنٰاءِ | دیرینه فروغ (فراز) | ۲۹۶ | تفکّر در تجلّی صفاتی |
۶۴۰ | کَثیرَ الْوَفٰاءِ | (بسیار) پر وفادار | ۸۴۸ | متخلّق به وفاداری، پایداری در تعهدات |
۶۴۱ | شَریفَ الْجَزٰاءِ | صاحب شرف در پاداش دادن | ۶۲۳ | قبول شدن اعمال |
۶۴۲ | سَتّٰارُ | بسیار پوشنده (پرده پوش) | ۶۶۱ | پرده پوشی عیوب، در حجاب حق قرار گرفتن |
۶۴۳ | غَفّٰارُ | بسیار آمرزنده | ۱۲۸۱ | آمرزش |
۶۴۴ | قَهّٰارُ | بسیار چیره | ۳۰۶ | بیرون رفتن محبّت دنیا |
۶۴۵ | جَبّٰارُ | بسیار جبران (غلبه) کننده | ۲۰۶ | خاشع شدن جبّاران، جبران فقر و کمبودها و محفوظ شدن مظلوم از ظالم |
۶۴۶ | صَبّٰارُ | بسیار شکیبا | ۲۹۳ | زیاد شدن استقامت در حوادث |
۶۴۷ | بٰارُّ | بسیار نیکوکار | ۲۰۳ | نیک کرداری و نیکویی |
۶۴۸ | مُخْتٰارُ | اختیار دار، صاحب اختیار | ۱۲۴۱ | دفع مملوکیّت، مستقیم در آزادگی و رأی، صاحب رأی و نظر شدن |
۶۴۹ | فَتّٰاحُ | بسیار گشاینده | ۴۸۹ | رفع حجب از دل، گشایش کارهای مغلق، گشایش امور |
۶۵۰ | نَفّٰاحُ | بسیار دمنده (دهنده) | ۱۳۹ | جذب نسیمهای خاصّ الهی |
۶۵۱ | مُرْتٰاحُ | (خرسند) بسیار فرح بخش | ۶۴۹ | خشنودی و رضایت، دفع قبض، راحتی روح و روان |
۶۵۲ | مَنْ خَلَقَنی وَ سَوّٰانی | آن که مرا آفرید تسویه یکسان نمود | ۱۰۱۳ | رشد و بلوغ کارها به صواب و فرزند سالم و صالح |
۶۵۳ | مَنْ رَزَقَنی وَ رَبّٰانی | آن که روزی داد مرا و پرورش داد (پرورش داده) | ۷۲۶ | رزق و رشد فکری و روحی |
۶۵۴ | مَنْ اَطْعَمَنی وَ سَقٰانی | آن که مرا خورانید و نوشانید | ۴۹۷ | طعام و شراب حلال |
۶۵۵ | مَنْ قَرَّبَنی وَ اَدْنٰانی | آن که نزدیک کرد مرا و از نزدیکان قرار داد (پهلوی خود آورد) | ۵۷۴ | به درجات مقرّبین رسیدن |
۶۵۶ | مَنْ عَصَمَنی وَ کَفٰانی | آن که بازداشت مرا از گناه کفایت نمود | ۵۱۷ | کفایت امور و عصمت عرضی |
۶۵۷ | مَنْ حَفَظَنی وَ کَلاٰنی | آن که نگه داشت مرا و حفظ کرد | ۱۲۵۵ | محفوظ شدن |
۶۵۸ | مَنْ اَعَزَّنی وَ اَغْنٰانی | آن که گرامی داشت مرا و بینیازم (توانگر) ساخت | ۱۳۴۶ | غنا و عزّت دارین |
۶۵۹ | مَنْ وَفَّقَنی وَ هَدٰانی | آن که مرا توفیق داد و هدایت کرد | ۴۱۲ | توفیق درک و پیاده کردن دین |
۶۶۰ | مَنْ ٰانَسَنی وَ ٰاوٰانی | آن که مرا همدم شد و در پناه خود گرفت | ۳۳۵ | انیس پیشگاه حضرت حق شدن |
۶۶۱ | مَنْ اَمٰاتَنی وَ اَحْیٰانی | آن که مرا بیمراند و زنده کند | ۶۷۸ | کشته شدن نفس امّاره و حیات دل |
۶۶۲ | مَنْ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمٰاتِه | آن که محقق میشود حق با سخنانش | ۸۴۵ | لباس حق پوشیدن و داشتن زبان گویا در احقاق حق |
۶۶۳ | مَنْ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبٰادِه | آن که میپذیرد توبه را از بندگانش | ۱۲۷۳ | توفیق توبه یافتن |
۶۶۴ | مَنْ یَحُولَ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه | آن که حائل شود میان شخص و قلبش (دلش) | ۶۲۰ | رفع حجب |
۶۶۵ | مَنْ لٰا تَنْفَعُ الشَّفٰاعَةُ اِلّاٰ بِاِذْنِه | آن که سود نبخشد میانجیگری جز با اجازه او | ۲۳۹۳ | اسباب به جا و واقعی و شفاعت آخرت |
۶۶۶ | مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِه | آن که اوست دانا بدانکه گمراه شد از راهش | ۱۳۹۱ | عدم گمراهی |
۶۶۷ | مَنْ لاٰ مُعَقِّبَ لِحُکْمِه | آن که نیست پس زنندهای بر داوری او (ای آن که پیگردی ندارد فرمانش) | ۴۳۶ | ابقای حکم |
۶۶۸ | مَنْ لٰا رٰادَّ لِقَضٰائِه | آن که نیست رد کنندهای بر مشیّت (تقدیر) او | ۱۲۶۳ | قضا و قدر ممدوح و صواب |
۶۶۹ | مَنْ اِنْقٰادَ کُلُّ شَیءٍ لِاَمْرِه | آن که رام (مطیع) است هر چیز برای فرمانش | ۸۸۲ | نفوذ کلمه، تسلّط امور |
۶۷۰ | مَنِ السَّمٰوٰاتُ مُطَوِیّٰاتٌ بِیَمینِه | آن که آسمانها را در هم پیچیده | ۱۲۱۱ | طیّ الارض |
۶۷۱ | مَنْ یُرْسِلُ الرِّیٰاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِه | آن که فرستد بادها مژدگانی در پیشاپیش رحمتش | ۱۸۸۲ | آمادگی نزول رحمانی مادّی با برکت |
۶۷۲ | مَنْ جَعَلَ الْاَرْضَ مِهٰاداً | آن که قرار داد زمین را بستر و مهد آسایش | ۱۲۷۶ | سیر و سیاحت در زمین |
۶۷۳ | مَنْ جَعَلَ الْجِبٰالَ اَوْتٰاداً | آن که قرار داد کوهها را میخهایی | ۶۷۳ | قرار و سکونت دل |
۶۷۴ | مَنْ جَعَلَ الشَّمْسَ سِرٰاجاً | آن که قرار داد آفتاب را چراغی روشن | ۸۸۹ | سیر در آفاق |
۶۷۵ | مَنْ جَعَلَ الْقَمَرَ نُوراً | آن که قرار داد ماه را روشنایی (تابان) | ۸۲۱ | توفیقات شبانگاهی |
۶۷۶ | مَنْ جَعَلَ الَّیْلَ لِبٰاساً | آن که قرار داد شب را پوشش ( جامه راحتی ) | ۳۸۸ | توفیقات در شبها و راز و نیاز در پوشش سحر |
۶۷۷ | مَنْ جَعَلَ النَّهٰارَ مَعٰاشاً | آن که قرار داد روز را برای زندگی | ۸۹۲ | ازدیاد رزق روزانه |
۶۷۸ | مَنْ جَعَلَ النَّوْمَ سُبٰاتاً | آن که قرار داد خواب را مایه آسایش | ۷۸۴ | آرامش و درمان بی خوابی و امراض عصبی |
۶۷۹ | مَنْ جَعَلَ السَّمٰاءَ بِنٰاءً | آن که قرار داد آسمان را افراشته | ۳۷۸ | صعود در منازل طریق |
۶۸۰ | مَنْ جَعَلَ الْاَشْیٰاءَ اَزْوٰاجاً | آن که قرار داد همه چیزها را جفت | ۵۵۴ | پیوند و همبستگی و باروری درختان تلقیح شونده |
۶۸۱ | مَنْ جَعَلَ النّٰارَ مِرْصٰاداً | آن که قرار داد آتش را کمینگاه | ۸۰۹ | مغلوب شدن دشمنی |
۶۸۲ | سَمیعُ | شنوا | ۱۸۰ | استجابت دعا و شنیدن گوش ظاهری و برزخی |
۶۸۳ | شَفیعُ | شفاعت کننده، میانجی گر | ۴۶۰ | فراهم شدن اسباب برای رسیدن به مقاصد عظیمه، واسطه قرار دادن |
۶۸۴ | رَفیعُ | بلند پایه | ۳۶۰ | ترقّی درجات معنوی، ترفیع مقام |
۶۸۵ | مَنیعُ | فرازنده، بسیار ارجمند | ۱۷۰ | قرار گرفتن شخصیّت در پوشش عزّت |
۶۸۶ | سَریعُ | شتابکار، شتابنده | ۳۴۰ | زود یافتن حاجت |
۶۸۷ | بَدیعُ | نو بیرون آورنده، پدید آورنده | ۸۶ | درست شدن کارها و نجات از اندوه و کار فرو بسته، ابتکار و نوآوری |
۶۸۸ | کَبیرُ | بزرگ | ۲۳۲ | بزرگی در ظاهر و باطن، ارتباط ارواح و مجرّدات |
۶۸۹ | قَدیرُ | توانا | ۳۱۴ | قوّت قلب و تسلّط بر کارها |
۶۹۰ | خَبیرُ | آگاه، دانا | ۸۱۲ | اطّلاع پیدا کردن بر ضمایر و اسرار قلوب |
۶۹۱ | مُجیرُ | پناه بخش، در پناه گیرنده | ۲۵۳ | جایگاه و منزل مناسب یافتن، ایمنی از عذاب، رفع ذلّت و خواری |
۶۹۲ | حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ | زنده پیش از هر زنده | ۲۱۹ | شروع زندگی عارفانه، حیات قلب |
۶۹۳ | حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ | زنده پس از هر زنده | ۱۶۳ | حیات قلب، بیداری قلب و فکر و ذهن |
۶۹۴ | حَیُّ الَّذی لَیْسَ کَمِثْلِه حَیٌّ | زندهای که نیست همانندش زندهای | ۱۴۷۲ | حیات دنیا و آخرت |
۶۹۵ | حَیُّ الَّذی لاٰ یُشٰارِکُهُ حَیٌّ | زندهای که همکاری نکرده او را زندهای | ۱۳۴۴ | حیات باقیّه برای نفوس خاصّه، جاودانی در حیات معنوی |
۶۹۶ | حَیُّ الَّذی لاٰ یَحْتٰاجُ اِلیٰ حَیٍّ | زندهای که نیاز ندارد به زندهای | ۱۲۷۱ | برای زندگی اشخاص تنها |
۶۹۷ | حَیُّ الَّذی یُمیتُ کُلَّ حَیٍّ | زندهای که بمیراند (میمیراند) هر زنده را | ۱۲۸۷ | توحید افعالی |
۶۹۸ | حَیُّ الَّذی یَرْزُقُ کُلَّ حَیٍّ | زندهای که روزی دهد هر زندهای را | ۱۱۴۴ | رزق حلال عامّه |
۶۹۹ | حَیّاً لَمْ یَرِثِ الْحَیٰوةَ مِنْ حَیٍّ | زندهای که نگرفته زندگی از زنده دیگر، زندهای که به ارث نبرده زندگانی را از زندهای | ۱۳۶۲ | علم الیقین به حیات ازلی |
۷۰۰ | حَیُّ الَّذی یُحْییِ الْمَوتٰی | زندهای که زنده کند مردهها را | ۱۲۸۴ | صفای باطن، سرفرازی در قیامت |
۷۰۱ | حَیُّ یٰا قَیُّومُ لاٰ تَأخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاٰ نَوْمٌ | زندهٔ پاینده که نگیردش چُرت و نه خواب، زندهای پایدار که او را چرت و خواب نگیرد | ۲۵۶۶ | بیداری و عدم غفلت، پایداری حیات بخش |
۷۰۲ | مَنْ لَهُ ذِکْرٌ لاٰ یُنْسیٰ | آن که یادش فراموش نشود آن که برای اوست یادی که فراموش نشود | ۱۲۱۲ | ازدیاد ذکر خدا، عدم فراموشی، باقی ماندن یاد و نام در روزگار |
۷۰۳ | مَنْ لَهُ نُورٌ لاٰ یُطْفیٰ | آن که نورش خاموش نگردد، آن که برای اوست روشنایی که خاموش نگردد | ۵۲۱ | بقای بر نورانیّت ذات و صفات، حیات قلب |
۷۰۴ | مَنْ لَهُ نِعَمٌ لاٰ تُعَدُّ | آن که نعمتهایش آمار نشود، آن که برای اوست نعمتهایی که به شمارش نیاید | ۷۹۰ | شکر نعمتهای مادّی و معنوی، ازدیاد نعمات الهی |
۷۰۵ | مَنْ لَهُ مُلْکٌ لاٰ یَزُولُ | آن که سلطنتش زوال ندارد، آن که برای اوست فرمانروایی که زایل نگردد | ۲۹۹ | ابقای مقام |
۷۰۶ | مَنْ لَهُ ثَنٰاءٌ لاٰ یُحْصیٰ | آن که ستایشش شمرده نشود، آن که برای اوست حمد و ثنایی که شمرده نشود | ۸۲۵ | مدح و ثنای حق |
۷۰۷ | منْ لَهُ جَلاٰلُ لاٰ یُکَیِّفُ | آن که جلالش چگونگی نپذیرد، آن که برای اوست بزرگی که چگونگی نپذیرد | ۳۴۰ | علم به اسماء جلالی، برای بزرگی یافتن |
۷۰۸ | مَنْ لَهُ کَمٰالٌ لاٰ یُدْرَکُ | آن که کمالش درک نشود، آن که برای اوست کمالی که درک نشود | ۴۸۱ | رشد به کمالات واقعی |
۷۰۹ | مَنْ لَهُ قَضٰاءُ لاٰ یُرَدُّ | آن که قضایش رد ندارد، آن که برای اوست داوری که ردّ نگردد | ۱۲۷۱ | مقام تسلیم و رضا، داوری |
۷۱۰ | مَنْ لَهُ صِفٰاتٌ لاٰ تُبَدَّلُ | آن که صفاتش دگرگونی نپذیرد، آن که برای اوست صفاتی که دگرگون نگردد | ۱۱۶۳ | عدم زوال صفات حسنه، ثبات و رفع تلوّن |
۷۱۱ | مَنْ لَهُ نَعُوتٌ لاٰ تُغَیَّرُ | آن که نمایشهایش تغییر نپذیرد، آن که برای اوست تعریفهایی که تغییر نکند | ۲۲۹۲ | ابقای فضایل، ثبات و رفع تلوّن |
۷۱۲ | رَبَّ الْعٰالَمینَ | پروردگار جهانیان | ۴۳۴ | تربیت و رشد در دنیا و آخرت |
۷۱۳ | مٰالِکِ یَوْمَ الدّینِ | مالک روز جزا، فرمانروای روز جزا، صاحب جزا | ۲۴۲ | توفیقات حسنات در ایام خاص |
۷۱۴ | غٰایَةَ الطّٰالِبینَ | نهایت جویندگان، هدف نهایی جویندگان | ۱۱۴۹ | راه یابی جویندگان هدف، رسیدن به مقصود |
۷۱۵ | ظَهْرَ الْلّاٰجینَ | پشت و پناه پناهندگان، پشتیبان پناهندگان | ۱۲۳۰ | ازدیاد امید ناامیدان، رفع بی کسی در غربت |
۷۱۶ | مُدْرِکَ الْهٰارِبینَ | دریابندهٔ گریختگان، دریابندهٔ فرار کنندگان | ۵۶۳ | پناه دادن رجوع کنندگان از خطا، پناه دادن و رجوع افراد فراری به وطن، باز آوردن گمشده |
۷۱۷ | مَنْ یُحِبُّ الصّٰابِرینَ | آن که دوست دارد شکیبایان را | ۴۹۴ | صبر و استقامت |
۷۱۸ | مَنْ یُحِبُّ التَّوّٰابینَ | ) آن که دوستدار توبه کاران است، آن که دوستدارد بازگشت کنندگان را | ۶۱۸ | توفیق توبه و انابه |
۷۱۹ | مَنْ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ | آن که دوستدار پاکیزگان است، آن که دوستدارد پاکیزگان را | ۸۶۳ | طهارت ظاهری و باطنی |
۷۲۰ | مَنْ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ | آن که دوستدار نیکوکاران است، آن که دوست دارد نیکوکاران را | ۳۵۹ | ازدیاد نیکوکار |
۷۲۱ | مَنْ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ | آن که داناتر به راه یافتگان است، آن که اوست داناتر به راه هدایت یافتگان | ۷۸۴ | هدایت عامّه |
۷۲۲ | شَفیقُ | مهربان، اندرز دهندهٔ مهربان | ۴۹۰ | ازدیاد محبّت میان اقوام درجه یک |
۷۲۳ | رَفیقُ | همراه، دوست و همراه | ۳۹۰ | دوست یابی |
۷۲۴ | حَفیظُ | حفیظ، نگهدار، نگهبان | ۹۹۸ | حفظ از موذیات، ترسیدن از هلاکت، محفوظ ماندن از شرّ مخلوقات و امراض، دفع خیالات فاسده |
۷۲۵ | مُحیطُ | فرادارنده، در بر گیرنده | ۶۷ | علم و معرفت |
۷۲۶ | مُقیتُ | روزی بخش، نیرو بخش | ۵۵۰ | توسعهٔ رزق، صبر، یادگیری علم، مطیع شدن نفس |
۷۲۷ | مُغیثُ | دادرس، فریادرس، به فریاد رسنده | ۱۵۵۰ | استغاثه از حضرت مستغاث، فریادرسی ناتوان |
۷۲۸ | مُعِزُّ | عزیز کننده، گرامی دارنده | ۱۱۷ | عزیز شدن در دنیا و آخرت |
۷۲۹ | مُذِلُّ | خوار کننده، ذلیل کننده | ۷۷۰ | ذلیل شدن دشمن، ایمنی مظلوم |
۷۳۰ | مُبْدِیءُ | آغازنده، پایه گذارنده، آغازگر | ۵۶ | شروع کارها، طلب فرزند، آسان شدن وضع حمل، ازدیاد شیر |
۷۳۱ | مُعیدُ | برگرداننده، بازگرداننده، باز آورنده | ۱۱۲۴ | حفظ خانه، رجوع مسافر، غایب نشدن چیزی، سعادت ایمان |
۷۳۲ | مَنْ هُوَ اَحَدٌ بِلاٰ ضِدٍّ | آن که یگانه است و ضدّ ندارد، آن که اوست یکتای بی مخالف | ۹۵۱ | تحمید احدیّت و یکتایی |
۷۳۳ | مَنْ هُوَ فَرْدٌ بِلاٰ نِدٍّ | آن که یکتاست و برابری ندارد، آن که اوست یگانهٔ بی مخالف | ۴۷۲ | دفع اضداد، خالص شدن قلب از رقیب |
۷۳۴ | مَنْ هُوَ صَمَدٌ بِلاٰ عِیْبٍ | آن که بی نیاز است و کاستی ندارد، آن که اوست بینیاز بدون عیب | ۳۵۰ | تقویت اراده، ثروت با برکت |
۷۳۵ | مَنْ هُوَ وِتْرٌ بِلاٰ کَیْفٍ | آن که تنهاست و چگونگی ندارد، آن که اوست تنهای بدون کیفیّت | ۸۵۰ | توحید صفاتی |
۷۳۶ | مَنْ هُوَ قٰاضٍ بِلاٰ حَیْفٍ | آن که قضاوت کند و خلاف حق ندارد، آن که اوست قضاوت کنندهٔ بدون ظلم | ۱۱۳۳ | قضاوت به حق |
۷۳۷ | مَنْ هُوَ رَبٌّ بِلاٰ وَزیرٍ | آن که پروردگاریست بینیاز به وزیر، آن که اوست پروردگار بدون دستور دهنده | ۵۵۹ | تنظیم و ترتیب امور بدون دخالت افکار |
۷۳۸ | مَنْ هُوَ عَزیزٌ بِلاٰ ذُلٍّ | آن که عزیز است بیخواری، آن که اوست گرامی بدون خواری | ۹۵۸ | اقتدار حشمت و شوکت بدون عوارض |
۷۳۹ | مَنْ هُوَ غَنِیٌّ بِلاٰ فَقْرٍ | آن که توانگر است و فقر ندارد، آن که اوست توانگر بدون فقر | ۱۵۷۴ | زوال نداری و ابقای دارایی |
۷۴۰ | مَنْ هُوَ مَلِکٌ بِلاٰ عَزْلٍ | آن که سلطان عزل ناپذیر است، آن که اوست پادشاه بدون برکنار شدن | ۳۳۱ | ثابت بودن نفس |
۷۴۱ | مَنْ هُوَ مَوْصُوفٌ بِلاٰ شَبیهٍ | آن که موصوف بدون مانند است، آن که اوست وصف شده بدون مانند | ۶۷۳ | توحید صفات |
۷۴۲ | مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذّٰاکِرینَ | آن که ذکرش شرف است برای ذاکران (ذکرش شرف ذاکران است) | ۲۶۳۶ | ارتقای ذاکر حق |
۷۴۳ | مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لَلشّٰاکِرینَ | آن که شکرش کامیابی شاکران است | ۱۳۴۹ | شکر گزاری کامل، توفیق در شکر |
۷۴۴ | مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحٰامِدینَ | آن که حمدش عزّت حمدگویان است، آنکه ستایشش عزّت برای ستایش کنندگان است. | ۳۹۷ | فراهم شدن اسباب جهت عزّت |
۷۴۵ | مَنْ طٰاعَتُهُ نَجٰاةٌ لِلْمُطیعینَ | آن که طاعتش نجات مطیعان است، آن که فرمانبریش رهایی از آتش است برای فرمانبرداران | ۸۸۳ | توفیق طاعات، جهت مطیع کردن |
۷۴۶ | مَنْ بٰابُهُ مَفْتُوحٌ لِلطّٰالِبینَ | آن که درگاهش (درش) باز است برای جویندگان | ۷۸۶ | فتح برای سالکان مبتدی |
۷۴۷ | مَنْ سَبیلُهُ وٰاضِحٌ لِلْمُنیبینَ | آن که راهش باز است برای توبه کاران، ای آن که راهش آشکار است برای بازآیندگان | ۱۲۳۴ | باز شدن راههای بسته |
۷۴۸ | مَنْ اٰیٰاتُهُ بُرْهٰانٌ لِلنّٰاظِرینَ | آن که نشانههای او برهان است برای بینندگان، آن که نشانههایش دلیل آشکار است برای بینندگان | ۲۰۳۶ | تقویّت عقل و دل، رفع وسوسه |
۷۴۹ | مَنْ کِتٰابُهُ تَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقینَ | آن که کتابش یادآور پرهیزکاران است، آن که کتابش یادآوری است برای پرهیزکاران | ۲۵۰۳ | انس با قرآن |
۷۵۰ | مَنْ رِزْقُهُ عُمُومٌ لِطّٰائِعینَ وَ الْعٰاصینَ | آن که روزیش شامل فرمانبران و گناهکاران است، آن که روزیش همگانی است برای فرمانبران و گنهکاران | ۱۰۱۷ | توحید عام، رزق عام |
۷۵۱ | مَنْ رَحْمَتَهُ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ | آن که مهرش پیرامون نیکوکاران است، آن که رحمتش نزدیک است به نیکوکاران | ۱۳۹۴ | ازدیاد کارهای خیر و نیک |
۷۵۲ | مَنْ تَبٰارَکَ اسْمُهُ | آن که مبارک است نامش | ۸۱۹ | تطابق اسم با مسمّی |
۷۵۳ | مَنْ تَعٰالیٰ جَدُّهُ | آن که بلند است اقبالش، آن که بلند مرتبه است شأنش | ۶۱۳ | روی آوردن اقبال و شانس و بخت |
۷۵۴ | مَنْ لاٰ اِلٰهَ غَیْرُهُ | آن که نیست معبود به حقی جز او، آن که نیست معبودی جز او | ۱۳۷۲ | توحید |
۷۵۵ | مَنْ جَلَّ ثَنٰائُهُ | آن که والاست ستایشش، آن که برتر است مدحش | ۶۸۰ | حمد و ثنای مطلوب |
۷۵۶ | مَنْ تَقَدَّسَتْ اَسْمٰائُهُ | آن که مقدس است نامهایش | ۱۱۶۲ | آن که پاکیزه است نامهایش؛مظهریّت اسماء جمالی |
۷۵۷ | مَنْ یَدُومُ بَقٰائُهُ | آن که همیشه میماند، آن که جاویدان است ماندگاریش | ۲۵۹ | دوام و بقا |
۷۵۸ | مَنِ الْعَظَمَةُ بَهٰائُهُ | آن که بزرگواری جلوهٔ اوست، آن که بزرگی شکوه او است | ۱۱۵۰ | قابلیّت برای تجلیّات |
۷۵۹ | مَنِ الْکِبْرِیٰاءُ رِدٰائُهُ | آن که لباس کبریایی در بر دارد، آن که بزرگ منشی لباس اوست | ۵۶۵ | عزّت و عظمت یافتن، بزرگی و هیبت و شکوه |
۷۶۰ | مَنْ لاٰ تُحْصیٰ اٰلاٰئُهُ | آنکه شمرده شود مهربانی اش، آنکه به شمارش نیاید نعمتهای باطنی او | ۶۶۷ | ازدیاد توفیقات باطنی و معنوی |
۷۶۱ | مَنْ لاٰ تَعُدُّ نَعْمٰائُهُ | آنکه آمار نگردد نعمتهایش، آنکه شمرده نشود نعمتهای ظاهری او | ۷۶۲ | ازدیاد نعمات مادّی |
۷۶۲ | مُعینُ | کمک کار، یاری کننده | ۱۷۰ | طلب مدد در کارهای مهم، مدد کار یافتن در بی کسی |
۷۶۳ | اَمینُ | استوار، راز نگهدارنده، امانت دار | ۱۰۱ | برای حفظ امانات مالی و فروج و عورات |
۷۶۴ | مُبینُ | آشکار کن، بزرگی و روشنی، آشکار کننده | ۱۰۲ | احقاق حق |
۷۶۵ | مَتینُ | استوار و نیرومند، استوار | ۵۰۰ | یقین، نجات زندانی، ازدیاد شیر |
۷۶۶ | مَکینُ | پا برجا، توانا و پا بر جا، با منزلت، با مکنت | ۱۲۰ | استقامت و عدم تزلزل |
۷۶۷ | رَشیدُ | راهنمای پاینده، راهنما | ۵۱۴ | فتح، معلوم شدن سرانجام کار، ارشاد گمشدگان طریق |
۷۶۸ | حَمیدُ | ستوده، پسندیده | ۶۲ | برطرف کردن اخلاق ذمیمه، کسب اخلاق حمیده، معزّز شدن نزد خلایق، دفع زبان هرزه، صلاح و نیک نامی |
۷۶۹ | مَجیدُ | بزرگوار، پرآوازه | ۵۷ | شفای دردها، نورانیّت دل، رفع قبض، ترقّی در سیر و سلوک |
۷۷۰ | شَدیدُ | محکم، نیرومند، دلیر و نیرومند | ۳۱۸ | نابودی دشمن |
۷۷۱ | شَهیدُ | گواه، گواه و بیننده | ۳۱۹ | اطّلاع بر امور غیبی، سعادت و صلاح |
۷۷۲ | ذَالْعَرْشِ الْمَجیدِ | صاحب عرش بزرگ، دارای عرش بزرگوار | ۱۳۸۹ | بلندی و رفعت |
۷۷۳ | ذَالْقَوْلِ السَّدیدِ | صاحب گفته درست، دارای گفتار محکم | ۹۷۶ | نطق صواب |
۷۷۴ | ذَاْلفِعْلِ الرَّشیدِ | صاحب کار برازنده، دارای کردار صحیح | ۱۴۵۶ | توفیق افعال صواب |
۷۷۵ | ذَالْبَطْشِ الشَّدیدِ | صاحب خشم سخت، صاحب حمله سخت | ۱۳۹۱ | دلیری و غالب شدن بر دشمن |
۷۷۶ | ذَالْوَعْدِ وَ الْوَعیدِ | صاحب وعده و تهدید، دارای مژده و تهدید | ۹۳۸ | باور، راستی در وعده |
۷۷۷ | مَنْ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمیدُ | آن که او ولی و حمید است، آن که اوست سرپرست ستوده، آن که اوست سرپرست پسندیده | ۲۷۱ | به دست آوردن سرپرست |
۷۷۸ | مَنْ هُوَ فَعّٰالٌ لِمٰا یُریدُ | آن که او به خوبی بکند هر چه خواهد، آن که اوست کوشا به آنچه اراده کند | ۵۷۷ | توحید افعالی، تفویض امور |
۷۷۹ | مَنْ هُوَ قَریبٌ غَیْرُ بَعیدٍ | آن که نزدیک است و دوری ناپذیر، آن که اوست نزدیک نزدیک | ۱۷۰۹ | برای نیل به مقرّبین، اجابت دعا |
۷۸۰ | مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ شَهیدٌ | آن که او بر هر چیز گواه است | ۸۹۰ | مراقبه، پیدا شدن گمشده |
۷۸۱ | مَنْ هُوَ لَیْسَ بِظَلّٰامٍ لِلْعَبیدٍ | آن که او نیست ستم کننده بر بندگان | ۱۳۲۰ | دفع افکار ناپسند، خوش بینی به حق، اصلاح اعتقادات |
۷۸۲ | مَنْ لاٰ شَریکَ لَهُ وَ لاٰ وَزیرَ | آن که شریک و وزیر ندارد، آن که نیست همتایی برای او و نه دستور دهندهای | ۹۴۶ | توحید خاص، دفع شرک |
۷۸۳ | مَنْ لاٰ شَبیهَ لَهُ وَ لاٰ نَظیرَ | آن که نیست همانندی برای او و نه مانندی، آن که مانند و شبیه و نظیر ندارد | ۱۶۷۰ | ظهور اسماء جمالی حق |
۷۸۴ | خٰالِقَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ الْمُنیرِ | آفرینندهٔ خورشید و ماه تابان | ۱۸۷۰ | توحید در آفاق، تصرّف به اشیاء، خلق و اختراع در امور دقیق |
۷۸۵ | مُغْنِیَ الْبٰائِسِ الْفَقیرِ | توانگر کننده مستمند بیچیز، توانگر کنندهٔ مستمند ندار، توانگر کنندهٔ بینوا و تهی دست | ۱۶۱۶ | غنی شدن، بی نیازی |
۷۸۶ | رٰازِقَ الطِّفْلِ الصَّغیرِ | روزی دهندهٔ کودک شیرخوار، روزی دهندهٔ کودک و خردسال | ۱۷۸۹ | کفایت رزق فرزندان |
۷۸۷ | رٰاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ | مهربان بر پیرمرد کهنسال، رحم کنندهٔ پیرمرد کهنسال | ۱۴۵۴ | تقویت روحیه پیرمردان، نزول رحمت بر قلب سالخوردگان |
۷۸۸ | جٰابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ | بست و بند کنندهٔ استخوان شکسته، پیوند دهندهٔ استخوان شکسته | ۱۵۶۸ | مداوا و جبران گذشته، پیوند شکستگیها، گشایش در کار بسته |
۷۸۹ | عِصْمَةَ الْخاٰئِفِ الْمُسْتَجیر | نگهدار ترسان پناهنده (پناه جو)، نگهدارندهٔ هراسان زنهار خواهنده | ۱۶۶۲ | ادامه کار بدون خوف، حفظ و نگهداری اسیران، حفظ نفس از گناه |
۷۹۰ | مَنْ هُوَ بِعِبٰادِه خَبیرٌ بَصیرٌ | آن که به بندگانش آگاه و بیناست | ۱۲۹۹ | مکاشفات، آگاهی از علوم خفایا و منایا، علم ضمیر |
۷۹۱ | مَنْ هُوَ عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ | آن که او بر هر چیز تواناست | ۷۷۷ | قدرت |
۷۹۲ | ذَالْجُودِ وَ النِّعَمِ | صاحب جود و نعمت، دارای بخشش و نعمتها | ۹۴۱ | احسان خاص |
۷۹۳ | ذَالْفَضْلِ وَ الْکَرَمِ | صاحب فضل و کرامت، دارای افزون بخشی و جوانمردی | ۱۹۳۸ | جلب تفضّلات مادّی و معنوی |
۷۹۴ | خٰالِقَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ | آفرینندهٔ دفتر قلم، آفرینندهٔ لوح و قلم | ۱۰۱۳ | کتابت و نویسندگی |
۷۹۵ | بٰارِیءَ الذَّرِّ وَ النَّسَمِ | بوجود آورندهٔ اجسام ریز و آدمیان، پدیدار کنندهٔ مورچه و بشر | ۱۳۳۱ | تولید مثل انسان و حیوانات، فرزند دار شدن |
۷۹۶ | ذَالْبَأسِ وَ النِّقَمِ | صاحب حدّت ( شدت ) و نقمت، دارای سختی و انتقامها | ۱۰۲۲ | دفع دشمن و سختی |
۷۹۷ | مُلْهِمَ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ | الهام بخش عرب و عجم، الهام کنندهٔ عرب و غیر عرب | ۵۶۸ | الهامات |
۷۹۸ | کٰاشِفَ الضُّرِّ وَ الْاَلَمِ | برطرف کنندهٔ ضرر و درد، برطرف کنندهٔ زیان و درد | ۱۵۴۰ | برطرف شدن مریضی و درد، برطرف نمودن زیان وارد شده |
۷۹۹ | عٰالِمَ السِّرِّ وَ الْهِمَمِ | دانای راز و نهان، دانای راز و توجهات قلبی، دانای رازها و نهادهای نهفته | ۵۵۴ | باخبر شدن از قلبها، علم و آگاهی بر مخفیات، علم ضمیر |
۸۰۰ | رَبَّ الْبَیْتِ وَ الْحَرَمِ | پروردگار کعبه و حرم | ۹۳۰ | توفیق زیارت خانه خدا |
۸۰۱ | خَلَقَ الْاَشْیٰاءَ مِنَ الْعَدَمِ | آن که آفرید هر چیز را از عدم، آن که آفرید چیزها را از نیستی | ۱۳۹۸ | شروع کارهای نو |
۸۰۲ | فٰاعِلُ | کننده و انجام دهنده | ۱۸۱ | قوی شدن اراده |
۸۰۳ | جٰاعِلُ | نهنده، قرار دهنده | ۱۰۴ | نقشه ریزی |
۸۰۴ | قٰابِلُ | پذیرنده، روی آورده | ۱۳۳ | پذیرش، آماده کردن کارها، زمینه سازی |
۸۰۵ | کٰامِلُ | کامل، بیعیب و نقصان، تمام و بینقصان | ۹۱ | درست انجام شدن کارهای مادّی، برطرف شدن لغزشهای عقل |
۸۰۶ | فٰاصِلُ | جدا کننده و برّنده، از هم جدا کننده | ۲۰۱ | فاصله گرفتن افراد ناباب، تمییز خوب و بد |
۸۰۷ | وٰاصِلُ | به هم پیوند، رسیده، پیوند دهنده | ۱۲۷ | وصول به محبوب، پیوند به مقاصد عظیم |
۸۰۸ | عٰادِلُ | دادگر | ۱۰۵ | تعدیل در کارها |
۸۰۹ | غٰالِبُ | پیروز، چیره شونده و پیشی گرفته | ۱۰۳۳ | پیروزی و تفوق |
۸۱۰ | طٰالِبُ | خواستار، جوینده و خواهان | ۴۲ | تعلیم و تعلّم دانش خواه برای کسی که اول سلوک وی است |
۸۱۱ | وٰاهِبُ | بخشنده و عطا کننده | ۱۴ | ثروت و روزی، جلب منفعت |
۸۱۲ | مَنْ اَنْعَمَ بِطَوْلِه | آن که نعمت بخشد به فضل خود، آن که نعمت دهد به فراوانی | ۳۰۳ | در حیطه فضل قرار گرفتن |
۸۱۳ | مَنْ اَکْرَمَ بِجُودِه | آن که کرم کند به جود خود، آن که احسان کند به بخشش | ۳۷۱ | متّصف به اسماء جمالی، برای توسعه در امر معیشت |
۸۱۴ | مَنْ جٰادَ بِلُطْفِه | آن که جود کند به لطف خود، آن که بخشش کند با نیکوییاش | ۲۲۴ | جذب عنایات خاص |
۸۱۵ | مَنْ تَعَزَّرَ بِقُدْرَتِه | آن که عزیز باشد به نیروی خود، آن که سرافراز کند با تواناییاش | ۱۲۸۵ | از دست ندادن شرافت |
۸۱۶ | مَنْ قَدَّرَ بِحِکْمَتِه | آن که اندازه گیرد به حکمت خود، آن که اندازه دهد با حکمتش | ۸۶۹ | تبیین و تقدیر معقولانه |
۸۱۷ | مَنْ حَکَمَ بِتَدْبیرِه | آن که حکم کند به تدبیر خود، آن که داوری و حکومت کند با عاقبت اندیشی | ۷۸۱ | مدیریت ممدوح و با کفایت |
۸۱۸ | مَنْ دَبَّرَ بِعِلْمِه | آن که تدبیر کند به دانش خود، آن که عاقبت اندیشی کند با دانش اش | ۴۴۳ | حصول نتایج علمی |
۸۱۹ | مَنْ تَجٰاوَزَ بِحِلْمِه | آن که درگذرد به بردباری خود | ۵۹۲ | علم ورزیدن |
۸۲۰ | مَنْ دَنیٰ فی عُلُوِّه | آن که نزدیک است در برتری، آن که نزدیک است در عین بلند مرتبگیاش | ۳۵۵ | ترقّی زود هنگام، رشد سریع |
۸۲۱ | مَنْ عَلاٰ فی دُنُوِّه | آن که برتر است در عین نزدیکی، آن که بلند مرتبه است در عین نزدیکیاش | ۳۴۶ | ترقّی در قرب معنوی |
۸۲۲ | مَنْ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُ | آن که بیافریند هرچه خواهد، آن که میآفریند آنچه را بخواهد | ۱۱۸۲ | شروع در درست |
۸۲۳ | مَنْ یَفْعَلُ مٰا یَشٰاءُ | آن که بکند هرچه بخواهد، آن که انجام دهد آنچه را بخواهد | ۶۳۲ | صحیح انجام دادن امور |
۸۲۴ | مَنْ یَهْدی مَنْ یَشٰاءُ | آن که رهبری کند هر که را خواهد، آن که هدایت کند آنچه را بخواهد | ۵۲۰ | هدایت مطلقه |
۸۲۵ | مَنْ یُضِلُّ مَنْ یَشٰاءُ | آن که گمراه گذارد هر که را خواهد، آن که گمراه کند هر که را بخواهد | ۱۳۳۱ | دفع شیطان صفتان |
۸۲۶ | مَنْ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ | آن که کیفر دهد هر که را خواهد، آن که شکنجه کند هر که را خواهد | ۱۲۷۳ | کیفر دشمن |
۸۲۷ | مَنْ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُ | آن که بیامرزد هر که را خواهد | ۱۸۱۱ | آمرزش گناهان |
۸۲۸ | مَنْ یُعِزُّ مَنْ یَشٰاءُ | آن که عزیز کند هر که را خواهد | ۱۲۳۱ | عزّت و رفعت |
۸۲۹ | مَنْ یُذِلُّ مَنْ یَشٰاءُ | آن که ذلیل کند هر که را خواهد، آن که خوار کند هر که را خواهد | ۱۲۳۱ | سرکوب کردن خصم |
۸۳۰ | مَنْ یُصَوِّرُ فِی الْاَرْحٰامِ مٰا یَشٰاءُ | آن که صورت کشد در رحمها هر چه را خواهد، آن که نقش بندد در رحمها آنچه را خواهد | ۱۱۱۹ | طلب اولاد شایسته و زیبا |
۸۳۱ | مَنْ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِه مَنْ یَشٰاءُ | آن که مخصوص به رحمت خود کند هر که را خواهد، آن که اختصاص دهد رحمت خود را به هر که خواهد، آن که ویژه کند با رحمتش هر که را بخواهد | ۲۲۴۶ | قابلیّت |
۸۳۲ | مَنْ لَمْ یَتَّخِذْ صٰاحِبَةً وَ لاٰ وَلَداً | آن که همسر نگیرد و فرزند نپذیرد، آن که نگرفته همدمی و نه فرزندی | ۲۰۵۴ | دفع همنشین گمراه |
۸۳۳ | مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ قَدْراً | آن که مقرّر ساخته برای هر چیز اندازه، آن که قرار داده بر هر چیزی اندازهای ؛ محاسبه، علم ریاضی | ۸۸۸ | تعدیل اندیشه و تدبیر در امور |
۸۳۴ | مَنْ لاٰ یُشْرِکُ فی حُکْمِهِ اَحَداً | آن که شریک نکرده در حکم خود احدی را، آن که انبازی نگرفته در حکومتش کسی را | ۸۲۸ | صواب در نظر و قضاوت |
۸۳۵ | مَنْ جَعَلَ الْمَلاٰئِکَةَ رُسُلاً | آن که فرشتگان را رسول کرده، آن که قرار داد فرشتگان را پیام آوران | ۶۱۲ | ارتباط با ملائکه |
۸۳۶ | مَنْ جَعَلَ فِی السَّمٰاءِ بُروجاً | آن که نهاده است در آسمان برجها، آن که قرار داد در آسمان دیده بانیهایی | ۶۲۷ | توحید افعالی |
۸۳۷ | مَنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرٰاراً | آن که گردانیده زمین را پایگاه، آن که قرار داد زمین را جای آسایش | ۱۷۲۷ | آرامش دل، طلب زمین پاک |
۸۳۸ | مَنْ خَلَقَ مِنَ الْمٰاءِ بَشَراً | آن که آفریده از آب بشر | ۱۴۸۵ | تشکیل نطفه صالح، توحید افعالی |
۸۳۹ | مَنْ جَعَلَ لِکُلِّ شَیءٍ اَمَداً | آن که قرار داده برای هر چیزی مدتی | ۶۲۹ | پایان رساندن زمانها به عافیت |
۸۴۰ | مَنْ اَحٰاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً | آن که فرا گرفته هر چیز را علمش | ۶۱۲ | علم و دانایی |
۸۴۱ | مَنْ اَحْصیٰ کُلَّ شَیءٍ عَدَداً | آن که شمرده عدد هر چیز را | ۶۳۸ | حسابرسی صحیح، تدبیر امور و چاره سازی صحیح |
۸۴۲ | اَوَّلُ | نخست، آغاز | ۳۷ | یمن و برکت برای شروع کارها، جهت باز آمدن غایب، طلب فرزند |
۸۴۳ | آخِرُ | پس از پایان همه خلق است | ۸۰۱ | حسن عاقبت، دوام کارها به سعادت، صفای باطن، خوش دلی |
۸۴۴ | ظٰاهِرُ | نمایان و آشکار، پیدا | ۱۱۰۶ | عدم کوری ، ظهور گمشده، پیدا شدن مخفیّات |
۸۴۵ | بٰاطِنُ | اندرون هر چیز، پنهان | ۶۲ | اطّلاع بر اسرار مکنونه، ایمنی از ضلالت، حفظ امانت، نورانیّت دل |
۸۴۶ | بَرُّ | نیکوکار، نیکی | ۲۰۲ | سالم بودن فرزند از آفت، کرامت، رسیدن به مطلوب |
۸۴۷ | حَقُّ | درست، راستی، راست و درست و سزاوار | ۱۰۸ | احقاق حق، خلاصی از طلبکار، پیدا شدن گم |
۸۴۸ | فَرْدُ | تنها، یکتا، تک | ۲۸۴ | خلاصی از کثرت، انقطاع الی الله |
۸۴۹ | وِتْرُ | یگانه، یکتا و تنها و طاق | ۶۰۶ | تجرّد، انقطاع از خلق |
۸۵۰ | صَمَدُ | بینیاز، سرور بینیاز | ۱۳۴ | غنا، استغناء، رجوع خلق به ذکر، یقین به صدق |
۸۵۱ | سَرْمَدُ | همیشه و پیوسته، همیشه جاوید، ابد | ۳۰۴ | ابقای روح در مقام رحمانی |
۸۵۲ | خَیْرَ مَعْرُوفٍ عُرِفَ | بهترین شناخته شدهها، بهترین شناخته شده به خوبی که شناخته شده | ۱۵۵۶ | ازدیاد معرفت به معبود |
۸۵۳ | اَفْضَلَ مَعْبُودٍ عُبِدَ | برتر پرستیده شدهها، برترین عبادت شده که عبادت شده | ۱۱۰۹ | عبودیّت |
۸۵۴ | اَجَلَّ مَشْکُورٍ شُکِرَ | والاتر شکرگزاری شدگان، والاترین سپاس شوندهای که سپاس شده | ۱۱۲۰ | تقویت حمد و شکر گزاری، ازدیاد نعمت |
۸۵۵ | اَعَزَّ مَذْکُورٍ ذُکِرَ | عزیزترین یاد شدهها، گرامیترین یاد شدهای که یاد شده | ۱۹۶۴ | شهرت با عزّت |
۸۵۶ | اَعْلیٰ مَحْمُودٍ حُمِدَ | بلندترین ستودهها، بالاترین ستودهای که ستوده شده | ۲۶۱ | تجلیه صفات، مقام آور |
۸۵۷ | اَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِبَ | قدیمیترین موجودی که مطلوب است، قدیمیترین موجودی که خواسته شده | ۲۴۵ | برای طلب و رسیدن به مقصود |
۸۵۸ | اَرْفَعَ مَوْصُوفٍ وُصِفَ | برتر و ستایش شده، والاترین وصف شدهای که وصف شده | ۷۴۹ | توحید صفاتی، آرایش واقعی فضایل |
۸۵۹ | اَکْبَرَ مَقْصُودٍ قُصِدَ | بزرگتر مقصود قصد شده، بزرگترین مقصودی که قصد شده | ۶۵۷ | برآوردن حاجات مهم |
۸۶۰ | اَکْرَمَ مَسْئُولٍ سُئِلَ | کریمتر درخواست شده، گرامیترین سؤال شدهای که سؤال شده | ۴۸۹ | درستی درخواست سائل |
۸۶۱ | اَشْرَفَ مَحْبُوبٍ عُلِمَ | شریفتر محبوبی که دانسته شده، شریفترین محبوبی که شناخته شده | ۷۷۹ | رسیدن عالمانه به معشوق و معبود |
۸۶۲ | حَبیبَ الْبٰاکینَ | دوست گریه کنندگان | ۱۳۶ | ازدیاد بکاء (گریه و اشک) |
۸۶۳ | سَیِّدَ الْمُتَوَکِّلینَ | آقای متوکلان، آقای توکل کنندگان | ۶۶۱ | اعتماد و تکیه بر حق |
۸۶۴ | هٰادِیَ الْمُضِلّینَ | رهنمای گمراهان | ۹۸۱ | هدایت افراد گمراه، در راه راست قرار گرفتن |
۸۶۵ | وَلِیَّ الْمُؤمِنینَ | سرپرست مؤمنان | ۲۷۳ | ولایت مطلقه |
۸۶۶ | اَنیسَ الذٰاکِرینَ | انیس ذاکران، همدم یاد کنندگان | ۱۱۳۳ | کثرت انس به ذکر |
۸۶۷ | مَفْزَعَ الْمَلْهُوفینَ | پناه دلسوختگان | ۴۴۹ | قوّت قلب مادران فرزند مرده و افراد برادر مرده |
۸۶۸ | مُنْجِیَ الصّٰادِقینَ | نجات بخش راستگویان، نجات دهندهٔ راستگویان | ۳۸۹ | نجات با صداقت |
۸۶۹ | اَقْدَرَ الْقٰادِرینَ | تواناتر توانایان، تواناترین قدرتمندان | ۷۰۱ | امداد از قدرت حق در کارها |
۸۷۰ | اَعْلَمَ الْعٰالِمینَ | داناتر دانایان، داناترین دانایان | ۳۷۳ | ازدیاد دانش |
۸۷۱ | اِلٰهَ الْخَلْقِ اَجْمَعینَ | معبود خلق همه، معبود آفریدگان | ۹۷۱ | توحید عام |
۸۷۲ | مَنْ عَلاٰ فَقَهَرَ | آن که بالاست و تسلط دارد، آن که سربلند شد پس غالب گشت | ۵۷۶ | علوّ بدون سقوط |
۸۷۳ | مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ | آن که مالک است و توانایی دارد، آن که مالک شد پس توانا گشت | ۵۶۴ | تملیک و تسلّط بر مال و اهل خود |
۸۷۴ | مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ | آن که نهان است و آگاهی دارد، آن که نهان شد پس آگاه گشت | ۱۰۳۳ | علم پنهانی و غیب، آگاهی بر ضمائر |
۸۷۵ | مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَ | آن که پرستیده شود و تقدیر کند، آن که پرستیده شد پس سپاسگزار گشت | ۷۷۶ | عبودیّت خاصّه |
۸۷۶ | مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ | آن که نافرمانی شود و بیامرزد، آن که نافرمانی شد پس آمرزید | ۱۶۲۰ | بخشش ، درخواست غفران، اعمال قبول |
۸۷۷ | مَنْ لاٰ تَحْویهَ الْفِکَرُ | آن که جا نگیرد در اندیشهها، آن که در بر نگیرد او را اندیشه | ۸۸۱ | توحید افعالی |
۸۷۸ | مَنْ لاٰ یُدْرِکُهُ بَصَرٌ | آن که نیابد او را دیدهها، آنکه درک نکند او را دیدهای | ۶۵۲ | توحید صفات |
۸۷۹ | مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ اَثَرٌ | آن که پوشیده نماند بر او اثر، آن که پوشیده نماند بر او نشانهای | ۱۶۳۷ | دفع شرک خفی |
۸۸۰ | رٰازِقَ الْبَشَرِ | روزی دهندهٔ بشر | ۸۴۱ | رزق عامّه |
۸۸۱ | مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ | اندازه گیرندهٔ هر اندازه، اندازه دهنده هر اندازه | ۶۹۰ | محاسبه در عمران، بنیان کارهای بزرگ |
۸۸۲ | حٰافِظُ | نگاهدارنده | ۹۸۹ | حفظ خود و اهل از خطرها |
۸۸۳ | بٰارِیءُ | آفریننده | ۲۱۳ | خلاصی از تنهایی، طلب فرزند، منقاد شدن خلق، طلب مربّی |
۸۸۴ | ذٰارِیءُ | پدید آرنده، آفریدگار و افزون کننده | ۹۱۱ | ردّ غایب |
۸۸۵ | بٰاذِخُ | بلند مقام؛ | ۱۳۰۳ | ترفیع مقام دنیوی |
۸۸۶ | فٰارِجُ | گشایش بخش، باز کنندهٔ روزی | ۲۸۴ | گشایش در رزق، گشودن بخت و اقبال |
۸۸۷ | فٰاتِحُ | گشاینده | ۴۸۹ | مفتوح شدن کارهای مقلق، رفع حجب قلبی، باز شدن رزق مادّی |
۸۸۸ | کٰاشِفُ | گشاینده، آشکار و هویدا کننده | ۴۰۱ | کشف سیرت، هویدا شدن اموری که پنهان میکنند |
۸۸۹ | ضٰامِنُ | عهده دار و ملتزم | ۸۹۱ | تضمین کارها به صواب |
۸۹۰ | اٰمِرُ | فرمانده، دستور دهنده | ۲۴۱ | تقویت نفس رحمانی |
۸۹۱ | نٰاهی | قدغن کننده، نهی کننده | ۶۶ | تضعیف نفس شیطانی، بی رغبتی به محرّمات، دفع ضرر |
۸۹۲ | مَنْ لاٰ یَعْلَمُ الْغَیْبَ اِلّٰا هُوَ | آن که جز او غیب نداند، آن که نمیداند نهان را جز او | ۱۳۵۷ | علم به امور غیبی |
۸۹۳ | مَنْ لاٰ یَصْرِفُ السُّوءَ اِلّٰا هُوَ | آن که برنگرداند پیشامد بد را جز او، آن که بر نمیگرداند بدی را جز او | ۶۴۱ | دفع سوء همسایه و قرین، دفع سوء ظن |
۸۹۴ | مَنْ لاٰ یَخْلُقُ الْخَلْقَ اِلّٰا هُوَ | آن که نیافریند آفریده را جز او | ۱۶۶۵ | ایجاد و اختراع، ابداع |
۸۹۵ | مَنْ لاٰ یَغْفِرُ الذَّنْبَ اِلّٰا هُوَ | آن که نیامرزد گناه را جز او | ۲۲۳۷ | آمرزش خواهی و طلب عفو |
۸۹۶ | مَنْ لاٰ یُتِمَّ النِّعْمَةَ اِلّٰا هُوَ | آن که تمام نکند نعمت را جز او | ۸۱۰ | عدم زوال نعمت |
۸۹۷ | مَنْ لاٰ یُقَلِّبُ الْقُلُوبَ اِلّٰا هُوَ | آن که زیر و رو نکند دلها را جز او، آن که دگرگون نکند دلها را جز او | ۴۷۵ | تقویت قلب، انقلاب درونی، رفع افسردگی |
۸۹۸ | مَنْ لاٰ یُدَبِّرُ الْاَمْرَ اِلّٰا هُوَ | آن که تدبیر کارها نکند جز او، آن که نمیکند کار را جز او | ۶۵۳ | تدبیر و مدیریت خاصّه، تدبیر در امور |
۸۹۹ | مَنْ لاٰ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ اِلّٰا هُوَ | آن که نباراند باران را جز او، آنکه نمیفرستد باران را جز او | ۱۸۰۲ | طلب باران و نزول رحمت عامّه |
۹۰۰ | مَنْ لاٰ یَبْسُطُ الرِّزْقَ اِلّٰا هُوَ | آن که وسعت ندهد روزی را جز او، آن که نمیگستراند روزی را جز او | ۵۸۳ | گشایش رزق خود و خانواده |
۹۰۱ | مَنْ لاٰ یُحْیِی الْمَوْتیٰ اِلّٰا هُوَ | آن که زنده نکند مردهها را جز او، آن که زنده نمیکند مرده را جز او | ۶۸۹ | حیات مادّی و معنوی |
۹۰۲ | مُعینَ الضُّعَفٰاءِ | کمک ناتوانها، یاور ضعیفان | ۱۱۵۲ | قوّت قلب افراد ندار، دفع مذلّت و خواری |
۹۰۳ | صٰاحِبَ الْغُرَبٰاءِ | یاور غریبان، همنشین غریبان | ۱۳۳۵ | امداد روحی برای افراد غریب و تنها، رفع بی کسی، ازدیاد رفیق |
۹۰۴ | نٰاصِرَ الْاُولِیٰاءِ | یار دوستان، یاری دهندهٔ دوستان | ۴۲۰ | کمک از دوستان |
۹۰۵ | قٰاهِرَ الْاَعْداٰءِ | چیره بر دشمنان، غلبه کنندهٔ بر دشمنان | ۴۱۳ | غلبه بر دشمن |
۹۰۶ | رٰافِعَ السَّمٰاءِ | فرازنده آسمانها | ۴۸۳ | ترقّی در سلوک |
۹۰۷ | اَنیسَ الْاَصْفِیٰاءِ | انیس برگزیدگان، همدم برگزیدگان | ۳۳۴ | همنشینی با افراد شایسته |
۹۰۸ | حَبیبَ الْاَتْقِیٰاءِ | دوست پرهیزکاران | ۵۶۵ | حبّ تقوی |
۹۰۹ | کَنْزَ الْفُقَرٰاءِ | گنج فقیران، گنج تهیدستان | ۴۸۹ | ازدیاد رزق مستمندان |
۹۱۰ | اِلٰهَ الْاَغْنِیٰاءِ | معبود توانگران | ۱۱۲۹ | ثروت خاصّ |
۹۱۱ | اَکْرَمَ الْکُرَمٰاءِ | کریمتر کریمان، کریمترین بخشندگان | ۵۵۳ | در پوشش الطاف کریمانه حق قرار گرفتن |
۹۱۲ | کٰافِیاً مِنْ کُلِّ شَیءٍ | کافی بر هر چیز، بسنده از هر چیزی | ۵۶۲ | کفایت امور |
۹۱۳ | قٰائِماً عَلیٰ کُلِّ شَیءٍ | پاینده بر هر چیز | ۶۱۳ | استواری در زندگی |
۹۱۴ | مَنْ لاٰ یُشْبِهُهُ شَیءٌ | آن که مانند چیزی نیست، آن که همانند نیست او را چیزی | ۷۵۳ | توحید صفاتی |
۹۱۵ | مَنْ لاٰ یَزیدُ فی مُلْکِه شَیءٌ | آن که نیفزاید در ملکش چیزی، آن که زیاد نمیشود فرمانروایی اش چیزی | ۶۴۷ | علم به غیب |
۹۱۶ | مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ شَیءٌ | آن که پوشیده نیست بر او چیزی، آن که مخفی نماند بر او چیزی | ۱۲۴۶ | علم به اسرار، علم ضمیر |
۹۱۷ | مَنْ لاٰ یَنْقُصُ مِنْ خَزٰائِنِه شَیْءٌ | آن که کم نشود از خزینههایش چیزی، آن که نمیکاهد از گنجهایش چیزی | ۱۴۳۵ | برکت در مال |
۹۱۸ | مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِه شَیْءٌ | آن که نیست به مانندش چیزی، آن که نیست همانندش چیزی | ۱۰۹۵ | توحید صفاتی |
۹۱۹ | مَنْ لاٰ یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِه شَیْءٌ | آن که به در نرود از محیط دانشش چیزی، آن که به دور نیست از دانشش چیزی | ۷۸۵ | علم به غیب |
۹۲۰ | مَنْ هُوَ خَبیرُ بِکُلِّ شَیْءٍ | آن که او آگاه است بر هر چیزی، آن که اوست آگاه به همه چیز | ۱۲۷۵ | علم به معادن، علم به خواص مواد |
۹۲۱ | مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْءٍ | آن که فرا گیرد رحمتش بر هر چیزی | ۱۶۳۹ | سلامتی و عافیت عامّه |
۹۲۲ | مُکْرِمُ | گرامیدار، بخشنده، گرامی دارنده | ۳۰۰ | احترام و عزّت بین خلق |
۹۲۳ | مُطْعِمُ | اطعام کن، اطعام کننده، سیر کننده | ۱۵۹ | برکت در تقدیر |
۹۲۴ | مُنْعِمُ | نعمت بخش، نعمت دهنده | ۲۰۰ | ازدیاد نعمت |
۹۲۵ | مُعْطی | دهنده، عطا بخش | ۱۲۹ | رفع احتیاج، بی نیازی از خلق |
۹۲۶ | مُغْنی | بینیاز کن، توانگر کننده، بینیاز کننده | ۱۱۰۰ | توانگری، کفایت معاش، بی نیاز از خلق |
۹۲۷ | مُقْنی | ذخیره گذار، خشنود کننده، هموار کننده | ۲۰۰ | دست یابی و سهولت به آن چه هست، ترغیب به افعال ممدوح |
۹۲۸ | مُفْنی | فنا کننده، نابود کننده، نیست کننده | ۱۸۰ | دفع رذایل، رسیدن به فنا |
۹۲۹ | مُحْیی | زنده کن، زنده کننده | ۶۸ | زنده شدن دل به معرفت، ایمنی از آفات |
۹۳۰ | مُرْضی | بیمار کن، بیمار کننده، خشنود کننده | ۱۰۵۰ | شفای مریض |
۹۳۱ | مُنْجی | نجات بخش، رهایی دهنده | ۱۰۳ | رهایی از زندان و اسارت |
۹۳۲ | اَوَّلَ کُلِّ شَیءٍ وَ اٰخِرَهُ | اول هر چیز و آخرش، آغاز هر چیزی و انجام آن | ۱۲۰۹ | طی طریق با عافیت، شروع اختتام به صواب |
۹۳۳ | اِلٰهَ کُلِّ شَیءٍ وَ مَلیکَهُ | معبود هر چیزی و دارندهاش، معبود هر چیزی و خداوند آن | ۵۰۷ | رهبری عامّه، تملیک موجودی |
۹۳۴ | رَبَّ کُلِّ شَیءٍ وَ صٰانِعَهُ | پرورندهٔ هر چیز و سازندهٔ آن | ۷۸۴ | مدیریت در ساخت |
۹۳۵ | بٰارِیءَ کُلِّ شَیءٍ وَ خٰالِقَهُ | برآرندهٔ هر چیز و آفرینندهاش پدید آورندهٔ هر چیزی و آفریننده آن | ۱۳۰۶ | ایجاد و ابداع |
۹۳۶ | قٰابِضَ کُلِّ شَیءٍ وَ بٰاسِطَهُ | گیرنده هر چیز و گشایندهاش | ۱۳۴۶ | قبض و بسط روحی |
۹۳۷ | مُبْدِیءَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُعیدَهُ | آغاز کنندهٔ هر چیز و بازگردانندهاش | ۵۴۲ | شروع کار و اتمام آن به صواب |
۹۳۸ | مُنْشِیءَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُقَدِّرَهُ | پایدار کنندهٔ هر چیز و اندازه گیرش ایجاد کنندهٔ هر چیزی و اندازه دهندهٔ آن | ۱۱۰۶ | ساختمان و کارخانه به حدّ خاص |
۹۳۹ | مُکَوِّنَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُحَوِّلَهُ | بود کنندهٔ هر چیز و تبدیل کنندهٔ آن (جنبانندهاش) هستی بخش هر چیزی و گردانندهٔ آن | ۵۷۱ | انقلاب درونی |
۹۴۰ | مُحْیِیَ کُلِّ شَیءٍ وَ مُمیتَهُ | زنده کنندهٔ هر چیزی و میرانندهٔ آن | ۹۲۹ | بقاء و فنا، بهره مندی از فصول |
۹۴۱ | خٰالِقَ کُلِّ شَیْءٍ وَ وٰارِثَهُ | آفریننده هر چیز و وارث آن، آفریننده هر چیزی و ارث برندهٔ آن | ۱۸۰۹ | بقای اولاد، طلب فرزند |
۹۴۲ | خَیْرَ ذٰاکِرٍ وَ مَذْکُورٍ | بهترین یادآور یاد شده، بهترین یاد کننده و یاد شونده | ۲۷۰۳ | اتّصال بین ذاکر و مذکور |
۹۴۳ | خَیْرَ شٰاکِرٍ وَ مَشْکُورٍ | بهترین سپاسگزار و سپاس شده، بهترین سپاسگزار و سپاسگزاری شده | ۱۹۰۳ | توجّه سپاسگزار به خداوند، ازدیاد نعمت |
۹۴۴ | خَیْرَ حٰامِدٍ وَ مَحْمُودٍ | بهترین ستاینده و ستوده شده | ۹۶۷ | ستایش حق |
۹۴۵ | خَیْرَ شٰاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ | بهترین گواه گواهی شده | ۱۴۸۱ | مراقبه اعمال |
۹۴۶ | خَیْرَ دٰاعٍ وَ مَدْعُوٍّ | بهترین خواهان و خوانده شده، بهترین دعوت کننده و دعوت شده | ۱۰۱۱ | اصرار در دعا، خلوص در ادعیه، دعویهای به جا |
۹۴۷ | خَیْرَ مُجیبٍ وَ مُجٰابٍ | بهترین اجابت کننده و اجابت شده، بهترین اجابت کننده و اجابت شده | ۹۱۷ | اجابت دعا |
۹۴۸ | خَیْرَ مُونِسٍ وَ اَنیسٍ | بهترین مونس و انیس، بهترین همدم و دلارام | ۱۰۹۳ | انس به حق |
۹۴۹ | خَیْر صٰاحِبٍ وَ جَلیسٍ | صاحب مصاحب و همنشین، بهترین رفیق و همنشین | ۱۰۲۰ | همنشین ممتاز |
۹۵۰ | خَیْرَ مَقْصُودٍ وَ مَطْلُوبٍ | بهترین مقصود و مطلوب، بهترین خواسته شده و جسته شده | ۱۱۴۳ | رسیدن به مقصود و حاجت، قبولی دعوات |
۹۵۱ | خَیْرَ حَبیبٍ وَ مَحْبُوبٍ | بهترین دوست و محبوب، بهترین دوست و دوست داشته شده | ۸۹۶ | ازدیاد محبّت |
۹۵۲ | مَنْ هُوَ لِمَنْ دَعٰاهُ مُجیبٌ | آن که برای خوانندهٔ خویش اجابت کند (دعا کننده خود) آن که برای کسی که او را میخواند اجابت کننده است | ۳۵۶ | اجابت دعا، پذیرش درخواست |
۹۵۳ | مَنْ هُوَ لِمَنْ اَطٰاعَهُ حَبیبٌ | آن که برای فرمانبردارش دوست است، آن که اوست بدان که پیروی کند او را دوست | ۳۲۹ | شیرین شدن طاعات |
۹۵۴ | مَنْ هُوَ اِلیٰ مَنْ اَحَبَّهُ قَریبٌ | آن که به دوستدار خود نزدیک است ، آن که او برای هر دوستش دارد نزدیک است | ۵۶۰ | قرب دوست |
۹۵۵ | مَنْ هُوَ بِمَنِ اسْتَحْفَظَهُ رَقیبٌ | آن که به نگهبانی خواه خود نگهبان است، آن که برای هر که نگهدارش خواند دیده بان است | ۱۹۵۹ | مراقبه و پایداری |
۹۵۶ | مَنْ هُوَ بِمَنْ رَجٰاهُ کَریمٌ | آن که به امیدوار خویش کریم است، آن که اوست بدان که امیدوار باشد به او بخشنده | ۶۷۲ | کرامت خاصّه |
۹۵۷ | مَنْ هُوَ بِمَنْ عَصٰاهُ حَلیمٌ | آن که نسبت به نافرمان خود بردبار است، آن که اوست بدان که نافرمانی کند او را بردبار | ۴۴۷ | بردباری در برابر افراد زیر دست نافرمان |
۹۵۸ | مَنْ هُوَ فی عَظَمَتِه رَحیمٌ | آن که در عین عظمتش مهربان است (در بزرگواری خود) آن که اوست در بزرگیاش مهربان | ۱۸۶۴ | مهربانی و لطف به زیردستان |
۹۵۹ | مَنْ هُوَ فی حِکْمَتِه عَظیمٌ | آن که در حکمت خود بزرگ است | ۱۸۸۴ | تنظیم و ترتیب کارهای بزرگ بر وفق مراد |
۹۶۰ | مَنْ هُوَ فی اَحْسٰانِه قَدیمٌ | آن که در احسان خود دیرین است، آن که اوست در نیکویی کردنش دیرینه | ۴۷۰ | نیکی دائمی |
۹۶۱ | مَنْ هُوَ بِمَنْ اَرادَهُ عَلیمٌ | آن که به خواستار (هر که او را خواهد) خویش داناست، آن که اوست بدان که اراده کند او را دانا | ۵۵۴ | دفع جهل مرکّب |
۹۶۲ | مُسَبِّبُ | سبب ساز، چاره ساز، فراهم آورنده | ۱۰۴ | آماده شدن اسباب ظاهری |
۹۶۳ | مُرَغِّبُ | تشویق کن (شوق آور) راغب کننده، خواهان کننده | ۱۲۴۲ | تمایل به عبادات و طاعات |
۹۶۴ | مُقَلِّبُ | زیر و رو کننده (گرداننده)، گردش دهنده دگرگون کننده | ۱۷۲ | تغییر و تحوّل قلب از ادبار به اقبال |
۹۶۵ | مُعَقِّبُ | پی جو (پیگیر)، تأخیر انداز، پوینده | ۲۱۲ | سیر در پایان عسرها |
۹۶۶ | مُرَتِّبُ | ترتیب دهنده، درست کننده | ۶۴۲ | تنظیم امور |
۹۶۷ | مُخَوِّفُ | ترساننده، بیم دهنده | ۷۲۶ | تعدیل خوف |
۹۶۸ | مُحَذِّرُ | بیم دهنده (برحذر دار)، آگاه کننده، برحذر کننده | ۹۴۸ | توجّه در دفع منکرات و وسواس نفس، آگاهی نفس |
۹۶۹ | مُذَکِّرُ | یاد کننده، یادآوری کننده، به یاد آورنده | ۹۶۰ | مراقبه نفس |
۹۷۰ | مُسَخِّرُ | تسخیر کننده، بگمار گمارنده | ۹۰۰ | تسخیر مقاصد، به تسلّط در آوردن قلوب، رسیدن به مقصود |
۹۷۱ | مُغَیِّرُ | دگرگون ساز، تغییر دهنده | ۱۲۵۰ | تحوّل و تبدیل خانه و ماشین |
۹۷۲ | مَنْ عِلْمُهُ سٰابِقٌ | آن که دانش او پیشین است | ۳۸۹ | محفوظات علمی |
۹۷۳ | مَنْ وَعْدُهُ صٰادِقٌ | آن که وعده او راست است | ۳۷۰ | صداقت در وعده |
۹۷۴ | مَنْ لُطْفُهُ ظٰاهِرٌ | آن که لطف او آشکار است | ۱۳۲۰ | مظهریّت لطیف |
۹۷۵ | مَنْ اَمْرُهُ غٰالِبٌ | آن که دستور او چیره است، آن که فرمانش چیره است | ۱۳۶۹ | دستورات نافذ |
۹۷۶ | مَنْ کِتٰابُهُ مُحْکَمٌ | آن که قرآنش محکم است، آن که کتابش محکم است | ۶۲۶ | قرب به قرآن |
۹۷۷ | مَنْ قَضٰائُهُ کٰائِنٌ | آن که قضای او محقق و حتمی است، آن که داوریاش شدنی است | ۱۰۶۹ | تن دادن به قضا و قدر |
۹۷۸ | مَنْ قُرْاٰنُهُ مَجیدٌ | آن که قرآنش بزرگوار است | ۵۰۳ | تفهیم قرآن |
۹۷۹ | مَنْ مُلْکُهُ قَدیمٌ | آن که ملک او دیرین است، آن که فرمانرواییاش دیرینه است | ۳۳۹ | بقای ملک و زمین و کارخانه |
۹۸۰ | مَنْ فَضْلُهُ عَمیمٌ | آن که فضلش همگانی است، آن که افزون بخشیش محکم است | ۱۱۶۵ | افزایش تفضّل عامّه |
۹۸۱ | مَنْ عَرْشُهُ عَظیمٌ | آن که عرش او بزرگ است، آن که عرشش بسیار بزرگ است | ۱۶۸۵ | بلند شدن مقام معنوی |
۹۸۲ | مَنْ لاٰ یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ | آن که سرگرم نکند او را شنیدنی از شنیدنی (ای که بازش ندارد شنیدنی از شنیدنی) | ۱۹۲۶ | مراقبه گوش |
۹۸۳ | مَنْ لاٰ یَمْنَعُهُ فِعْلٌ عَنْ فِعْلٍ | آن که مانع نشود او را کاری از کار دیگر | ۷۷۷ | توحید افعالی، مانع نشدن کارها در اعمال |
۹۸۴ | مَنْ لاٰ یُلْهیهِ قَوْلٌ عَنْ قَوْلٍ | آن که مشغولش نکند گفتاری از گفتار دیگر، آن که سرگرمش نکند سخنی از سخن دیگر | ۵۷۳ | مراقبهٔ زبان، فراغت از غیر در مجالس عمومی |
۹۸۵ | مَنْ لاٰ یُغَلِّطُهُ سُؤٰالٌ عَنْ سُؤالٍ | آن که به اشتباه نیاندازد او را پرسشی از پرسش دیگر، آن که به غلط نکشد او را سؤالی از سؤال دیگر | ۱۴۸۹ | تعلیم و تعلّم |
۹۸۶ | مَنْ لاٰ یَحْجَبُهُ شَیءً عَنْ شَیْءٍ | آن که حجاب نشود او را چیزی از چیز دیگر، آن که پردهاش نباشد او را چیزی از چیز دیگر | ۸۸۹ | دفع حُجُب |
۹۸۷ | مَنْ لاٰ یُبْرِمُهُ اِلْحٰاحُ الْمُلِحّینَ | آن که به ستوهش نیاورد پافشاری و اصرار ورزان، آن که به تنگش نیاورد او را اصرار مبرمان (پافشاری کنندگان) | ۵۹۵ | تسلّط بر خواهش زن و اولاد زیردست |
۹۸۸ | مَنْ هُوَ غٰایَةُ مُرٰادِ الْمُریدینَ | آن که او نهایت خواستهٔ خواستاران است، آن که او آرمان نهایی جویندگان است، آن که اوست هدف نهایی اراده کنندگان | ۱۷۰۷ | یافتن استاد حاذق |
۹۸۹ | مَنْ هُوَ مُنْتَهیٰ هِمَمِ الْعٰارِفینَ | آن که او حدّ نهایی همّتهای عارفان است، آن که او نهایت همّت عارفان است | ۱۱۳۳ | عرفان و معرفت |
۹۹۰ | مَنْ هُوَ مُنْتَهیٰ طَلَبَ الطّٰالِبینَ | آن که او منتهای طلب طالبان است، آن که او نهایت جستجوی حق جویان است، آن که او نهایت خواسته جویندگان است | ۷۸۰ | غایت جویندگان |
۹۹۱ | مَنْ لاٰ یَخْفیٰ عَلَیْهِ ذَرَّةٌ فِی الْعٰالَمینَ | آن که نهان نباشد بر او ذرهای در تمام جهانیان، آن که پوشیده نماند بر او ذرّهای در تمام جهانیان | ۲۱۶۳ | آگاهی به خواص اشیاء |
۹۹۲ | حَلیماً لاٰ یَعْجَلُ | بردبار بی شتاب، بردباری که شتاب نکند | ۲۳۳ | ازدیاد تأنّی و ترک عجله |
۹۹۳ | جَوٰاداً لاٰ یَبْخَلُ | بخشنده غیر بخیل، بخشنده بی حساب، بخشندهای که بخل نورزد | ۶۸۸ | سخاوت خاصّه |
۹۹۴ | صٰادِقاً لاٰ یُخْلِفُ | راستگویی که خلاف وعده نکند، راستگوی بی تخلّف، راستگویی که خلاف نکند | ۹۴۷ | صدق بدون عوارض |
۹۹۵ | وَهّٰاباً لاٰ یَمَلُّ | بخشندهٔ خستگی ناپذیر، کن یا کننده خستگی ناپذیر، بخشندهای که ملول نشود | ۱۲۶ | بخشش مستمر |
۹۹۶ | قٰاهِراً لاٰ یُغْلَبُ | چیرهٔ بدون شکست، فرازندهٔ شکست ناپذیر، غلبه کنندهای که مغلوب نگردد | ۱۳۸۰ | شکست دادن دشمن |
۹۹۷ | عَظیماً لاٰ یُوصَفُ | بزرگی که در وصف نگنجد، بزرگواری که وصف نمیشود | ۱۲۳۸ | توحید صفاتی |
۹۹۸ | عَدْلاً لاٰ یَحیفُ | دادگری که ستم نکند، دادگر بی انحراف | ۲۴۴ | عدالت بدون غوامض، تعدیل و مساوات |
۹۹۹ | غَنِیّاً لاٰ یَفْتَقِرُ | بینیازی که تهیدست نگردد | ۱۸۸۲ | ابقا و برکت مال و دفع تنگدستی |
۱۰۰۰ | کَبیراً لاٰ یَصْغَرُ | بزرگی که کوچک نگردد | ۱۵۶۴ | عدم تنزّل در مقام، رفع نزول و رکود |
۱۰۰۱ | حٰافِظاً لاٰ یَغْفُلُ | نگهداری که غفلت نورزد، نگهبان بی غفلت، نگهدارندهای که غافل نشود | ۲۱۴۱ | مراقبه اعضاء و جوارح |
در ترجمه اسماء الهی از مترجمانی همانند رضا مرندی، الهی قمشهای، محمدباقر کمره ای، موسوی دامغانی و شیرازی استفاده شده است.