انتخاب اسم برای فرزند یکی از مهمترین تصمیمات در زندگی هر والدینی است، چرا که اسم نه تنها هویت فردی کودک را شکل میدهد، بلکه میتواند بر شخصیت و مسیر زندگی او تأثیرگذار باشد. به همین دلیل، بسیاری از والدین برای انتخاب اسم فرزند خود به دنبال اسامی هستند که از شخصیتهای بزرگ و مذهبی گرفته شده باشد. استفاده از نامها و القاب حضرت علی (ع) برای فرزند، به ویژه نامهای ترکیبی با نام علی، میتواند نمایانگر عشق به این شخصیت بزرگ تاریخ اسلام و همچنین الهام گرفتن از فضایل او باشد.
در این مقاله از دیبامگ، لیستی از زیباترین و معنادارترین القاب حضرت علی (ع) و همچنین معرفی اسامی ترکیبی با نام “علی” پرداختهایم که میتوانند برای انتخاب اسم فرزند مناسب و پرمعنا باشند.
بیشتر بخوانید: لقب های امام رضا برای اسم فرزند + اسامی ترکیبی با رضا
لیست القاب حضرت علی برای اسم فرزند با معنی
- ارمیا: برگزیده شده
- ایلیا: نام حضرت علی در تورات
- مرتضی: پسندیده،بخشاینده
- مختار: صاحب اختیار در مقابل مجبور
- شنتیا: فاتح، پیروز
- امیر: فرمانروای مؤمنان
- ولیالله: دوست خدا
- بابالله: دروازه خدا
- مولا: سرور و صاحب اختیار
- حیدر: شیر، نماد قدرت و شجاعت
- مرشد: راهنمای دینی و معنوی
- قدوه: پیشوای نیکو
- وصیّ: جانشین
- صدیق: راستگو
- یعسوب: پیشوای عالیقدر، رئییس بزرگ
- قائد: پیشوای مسلط
- مجاهد: کسی که در راه خدا جهاد میکند
- کبیر: بزرگ، عظیم
- ربیع: بهار، نماد طراوت و سرسبزی
- مقتدر: قوی و قدرتمند
- ناصر الدین: یاریدهنده دین
- ملهم: الهامگیرنده
- بصیر: آگاه و بصیر
- صابر: شکیبا
- سراج: چراغ، نورانی
- امام: پیشوای دینی
- عادل: دادگر
- مجتهد: فقیه و عالم صاحب نظر
- ولی: حاکم و رهبر
- مالک: صاحب
- کمیل: کامل
- اسدالله: شیر خدا
- ارشد: عالیترین
- رشید: هدایتشده
- سید امیر: سرور و فرمانروای بزرگ
- خلیل: دوست خدا
- صادِق: صدق و راستگویی
- فیاض: بخشنده و سخاوتمند
- ضیاء: نور و روشنایی
- ندیم: همراه
- سیّد الفصیح: سرور سخنوران
- خلیل الله: دوست خدا

اسم های ترکیبی با نام حضرت علی برای اسم فرزند:
- علیاکبر
- علیرضا
- علیحسین
- علیمحمد
- علی سام
- علی راد
- علیطاهر
- علیسان
- علیرام
- علی سام
- علیهان
- علی سا
- علی مهر
- علینور
- علیشاه
- علی ابراهیمی
- علی احسان
- علی آرشیا
- علی اصغر
- علی پاشا
- علی پویا
- علی جواد
- علی حسام
- علی سالار
- علی صدرا
- علی صالح
- علی فواد
- علی کیا
- علی والا
- علی راشا
- امیرعلی
- سعیدعلی
- رحیم علی
- رحمن علی
- نورعلی
- نوروزعلی
- گنجعلی
- غلامعلی
- پنجعلی
- حسین علی
- حسن علی
- محمودعلی
- محمدعلی
- لطفعلی
- فتحعلی
- علیسینا
- امیدعلی
- سلطانعلی
- مرتضی علی
- عباسعلی

القاب پرطرفدار و مشهور حضرت علی(ع)
- قاتِلُ الفَجَرَة : از بینبرنده فاجران و جنایتکاران
- قاتِلُ النّاکِثین و المارِقین و القاسِطین : از بینبرنده ناکثین و مارقین و قاسطین
- قَاضِی دَیْنِ رسولالله : اداکننده قرض و وام پیامبر خدا
- قَرْمُ الْحَدِیدُ : بزرگمرد
- کاشِفُ الْکرُوب : برطرفکننده
- کرّار غیر الفرّار : حملهبَرَندهای که فرار نمیکند
- کَنَفُ الفُقَراء : حامی تهیدستان
- لِسانُ الصّدق : زبان راستگفتار
- مرتضی : پسندیدهشده (خداوند او را پسندید و از او خشنود شد)
- مُختار : برگزیده (زیرا خدای تعالی او را بهترین نفر برگزید)
- مَنهَجُ الواضِح : راه آشکار
- محَجَّة البیضاء : راه روشن
- محَجَّة الکبرَی
- محَجَّة الواضِحَةُ : راه پیـدا
- مَظْهَرُ العَجائب : مظهر شگفتیها
- مُنْفِق : انفاقکننده
- مُشْتَریٰ نَفْسَه : کسى که جانش را [براى خشنودى خدا] مىفروشد (اشاره به آیه لیلة المبیت)
- مَعْدِنُ الحِکْمَة
- مولی : پیشوا و سرور
- مُنْجِز الْوَعْدِ : کسی که به وعده خود وفا میکند
- مَارِدُ الْجَانِّ
- مولی کلّ مؤمن و مؤمنة : پیشوای هر مرد و زن مؤمن
- مُفَرّجُ الکَرب : رفعکننده غم و اندوه
- مِحْنَةُ الْکبْرَی
- مُهْلِک الْجَان
- مُفْتِی الْقُرُون
- مُکرُّ الْکرَّات
- مُدِیلُ الدَّوْلَات
- مَبیدُ الشرک : نابودکننده شرک و دوگانهپرستی
- مَولَی الْمؤمنین
- میزانُ الأعْـمال : تـرازوی اعمال
- نَبَأُ العَظیم : خبر بزرگ
- نَقْدُ السّبیل
- نعمة
- ناهی عَنِ المُنکَر : بازدارنده از بدیها
- ناصرُ لِدینِالله : یاور دین خدا
- نَفْسُ الرّسول : جانِ پیامبر(ص)
- وَصی : ولی و سرپرست
- وَفی : کسی که به وعده خود وفا میکند
- وجهالله : صورت خدا
- وزیر
- ولیالله
- هادی : هدایتگر
- یَعسوبُ الدّین : سرپرست و جلودار مؤمنان
- امامُ الاَبرار : پیشوای نیکان
- امام الاتقیاء : پیشوای پارسایان
- امام الاولیاء : پیشوای دوستان خدا
- امام الاُمة : پیشوای امت پیامبر
- امام البَریه : پیشوای آفریدگان خدا
- امام الحق : پیشوای حق و راستی
- امام خلق الله : پیشوای آفریدگان خدا
- امام الصّالِحین : پیـشوای شـایستگان
- امام القَوم : پیشوای مردم
- امام المتّقین : پیشوای پارسایان و تقوا پیشگان
- امام المـُخلِصین : پیشوای بـیآلایشان
- امام المرحومین : پیشوای مهریابان و مهرآوران
- امام المسلمین : پیشوای مسلمانان
- امام المؤمنین : پیشوای دینداران
- امام ذَوِی الألباب : پیشوای خردمندان
- امام النّاصِحُ : پیشوای خیرخواه
- اَمینُ الرّسول : رازدار پیامبر(ص)
- اَنزع البَطین : کسی که از شرک و دو گانهپرستی جدا و از علم و دانش پُر گشته
- اَنیسُ المُؤمنین : دوست و همراه دینداران
- اَورَعُ الْمُبین : زاهدترین و روشنگر فضائل و کمالات
- اَوَّلُ العابِدینَ : اولین عبادتکنندگان
- اَوَّلُ القَومِ اسلاما : نخستین کسی که اسلام را پذیرفت
- اَوَّلُ مـَظْلُوم : نخستین کسی که در راه خدا ستم دیده
- اَوَّلُ مـَن آمـَنَ بـِاللّهِ : نخستین کسی که به خدا ایمان آورد
- اَوَّلُ مَن غُصِبَ حَقُّهُ : نخستین کسی که حقّش غصب شد
- اَعْلَمُ الرّزین : سی که در کمال علم و دانایی قرار دارد
- آمر بالمعروف : امر کننده به خوبی
- ابو اللِّواء : صاحب پرچم
- اَشرفُ المَکین : شریفترین در نَسَب و حَسَب
- اَشْجَعُ المَتین : شجاعترین و صاحب متانت و قوّت
- اَصلَعُ الاَمین: بهدور از شرک و مورد اعتماد امت
- بابُ اللّهِ : باب رحمت پروردگار
- باب الحطّة : باب عفو کننده خدا
- بابُ حِکْمَة ربّ العالمین : درِ علم و حکمت پروردگار
- بابُ المقام : درگاه مقصود
- باب مدینةُ الْعِلم : درِ شهر علم
- باب دار الحکمة : درِ شهر علم و حکمت
- بَحْرُ العِلْمِ المَسجُور : دریای جوشان و لبریز دانش
- بَحْرُ العُلُومِ : دریای دانشها
- بَدْرُ المُضیُّ : ماه درخشان
- بُرهانُ الْمـُنیر : برهان نـوربخش
- بیضة البَلَد : کسی که در شهر خود یگانه و بزرگ است و همتایی ندارد و دیگران حول او میگردند
- تالی کتاب اللّه : دنبالهرو کتاب خدا
- حَبْلُالله المَتین : ریسمان استوار خدا
- حُجَّةُالله : حجت خدا
- حُجَّةُ الأبرار : حجّت نیکان
- حُجَّةُ الخِصام : دلیل قاطع بر خصومتکنندگان
- حافظ لحدودالله : نگبان حدود الهی
- حَیدرة : به معنای شیر و کنایه از شجاعت و دلاوری
- حَلیفُ الِمحراب : ملازم محراب
- خاتم الوَصیّین : آخرین وصی
- خازِنُ عِلْمِ اللّه : خزانهدار دانش خداوند
- خاصَّةُ اللّه : برگزیده خدا
- خالِصَةُ الرَّسول : چکیده پیامبر
- خلیفةالله : جانشین خدا بر روی زمین
- خلیفة رسولالله : جانشین رسول خدا
- خیر البریة : بهترین مخلوق خدا
- خیر الأوصیاء : بهترینِ سرپرستها
- خاصِفُ النّعل : وصلهزننده کفش (کنایه از تواضع)
- خَلیلَالله : دوست خداوند
- دابّةُالأرض : جدا کننده کافر از مؤمن
- دَوحَةُ الهاشمیّة : درخت شکوفان و تنومند خاندان هاشمی
- دَیّانُ الدّین : حاکم قیامت
- ذو القَرْنَین هذه الاُمّه : ذوالقرنین امت پیامبر
- ذو النّورین : دارای دو نور (زینب و امکلثوم)
- ذِکر : یاد؛ کسی که یاد کردنش عبادت است.
- رایةُ الْهُدی : پرچم هدایت
- رُکْنُ الأولیاء : اساس دوسـتان خدا
- زوج البتول : همسر فاطمه زهرا(س)
- زَینُ الصِّدّیقینَ : زینت راستیپیشگان
- زَیْنُ المُوَحِّدینَ النُّجَباء : زینت یکتاپرستان نجیب
- ساقی کوثر : کسی که از حوض کوثر دیگران را سیراب میکند.
- سامِعُ السِّرِ و النَّجوی : شـنونده راز و نیاز
- سِدْرَةُ المُنْتَهی : جایگاه یا درختی در آسمان که در قرآن و حدیث معراج به آن اشاره شده است.
- سراجُ المُنیر : چراغ فروزان (نماد روشنگری و هدایت)
- سِرُّ اللّه : راز پروردگار
- سیفالله : شمشیر خدا
- سَیْفُ رَسولالله : شمشیر رسولخدا
- سَفینةُ النَّجَاة : کشتی نجات
- سید العرب : بزرگِ قوم عرب
- سید البَرَرَة : بزرگ نیکوکاران
- سید المسلمین : بزرگِ مسلمانان
- سید الأوصیاء : بزرگ پیامبران
- سید الوصیین : آقا و بزرگِ اوصیاء
- سید النجباء : آقای بزرگزادگان
- سعید : سعادتمند، مبارک
- شاهدٌ لِرَسولِالله : گواه و دلیل برای پیامبر(ص)
- شبیه هارون : همانند هارون(ع)؛ همان طور که هارون برادر موسی(ع) بود امام علی(ع) نیز برادر رسول اکرم(ص) است.
- شَجَرَةُ التَّقوی : درخت تنومند و سربلند پرهیزکاری
- شِهابُ الثاقب : شهاب شکافنده
- صدیق اکبر : صدیق به کسی میگویند که در کردار و گفتار، راست و درست باشد و تصدیقکننده حق است
- صدّیق اَعظم : بسیار راستگو
- صراطُ المستقیم : راه راست
- صاحب اللواء : پرچمدار
- صاحبُ العصاء : مولای مردم
- صاحب القَضایا : صاحب قضاوتها
- صالح المؤمنین : بهترین مؤمنان
- صَفْوَة اللّه : دوست وفادار خداوند
- طَریقُ المُستقیم : راه راست
- عَلَمُ التُّقی : پرچم پرهیزکاری
- عَلَم الهادی : پرچم هدایت (نماد روشنگری و هدایت)
- عَمُودُ الدِّین : ستون دین
- عُروَةُ اللّه الوُثقی : دستاویز محکم الاهی
- عِصمَةُ الأولیاء : زمام دوستان خدا
- عـَیبَةُ عـِلْمِ اللّه : رازگاه دانش خدا
- غُرّةُ المهاجرین : جلودار مهاجران
- فاروق : روشنگر و جداکننده حق از باطل
- فاصل الفَضَاء
- فاصل القَضَاء : کسی که درباره قضاوتها حکم قطعی میدهد.
- فارِسُ العَرَب : جنگجوی عرب
- قرآن ناطق : قرآن گویا
- قائد : رهبر و پیشوا
- قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلین : پیشوای روسفیدان و مهجبینان
- قائدُ الاُمّة الی الجنة : پیشوای امت بهسوی بهشت
- قائدُ المُتّقین : پیشوای پرهیزکاران
- قائدُ البَرَرَه : پیشوای نیکوکاران
- قاصِمُ الکَفرَةِ : شکننده کافران
- قَسیمُ الجَنَّة و النَّار : قسمتکننده بهشت و دوزخ
- قَصْدُ السَّبِیل : هدایتکننده به راه راست و درست