دلنوشته زن دلشکسته و ناراحت به شوهرش | متن سنگین گلایه از شوهر

دلخوری و دلشکستگی یک زن از شوهرش معمولاً ریشه در بی‌ توجهی و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی او دارد. وقتی که زن احساس می‌ کند همسرش به احساسات و خواسته‌ هایش توجه نمی‌ کند حس تنهایی و ناامنی در او به وجود می‌ آید.

دلنوشته زن دلشکسته و ناراحت به شوهرش

دلخوری یک زن از شوهرش معمولاً ریشه در بی‌ توجهی و نادیده گرفتن نیازهای عاطفی او دارد. وقتی که زن احساس می‌ کند همسرش به احساسات و خواسته‌ هایش توجه نمی‌ کند حس تنهایی و ناامنی در او به وجود می‌ آید. روابط زناشویی باید بر پایه محبت، احترام و درک متقابل بنا شود. اما در مواقعی که این عناصر کم‌رنگ می‌ شوند، نارضایتی و دلخوری جایگزین عشق و آرامش می‌ گردد.

این بی‌ توجهی می‌ تواند زخم‌ های عمیق عاطفی به جای بگذارد و احساس بی‌ ارزشی در فرد ایجاد کند که نتیجه‌ اش دور شدن از یکدیگر و کاهش صمیمیت است. از این رو ما در این مطلب از دیبامگ تصمیم داریم مجموعه ای متفاوت و احساسی از انواع دلنوشته زن دلشکسته و ناراحت به شوهرش را برایتان گردآوری کنیم تا در مواقع نیاز بتوانید از آن ها استفاده کنید. امیدواریم این مطلب مورد توجهتان قرار گیرد.

دلنوشته زن دلشکسته و ناراحت به شوهرش

دلنوشته زن دلشکسته و ناراحت به شوهرش
دلنوشته زن دلشکسته و ناراحت به شوهرش

نزار رابطمون بیشتری از اینی که هست برامون ناراحت کننده بشه. یک سری رفتارا هست، یه سری کارا هست، یک سری حرفا هست که هیچوقت نباید توی رابطه به وجود بیان که اگه این اتفاق بیفته، تنها چیزی که بینمون به وجود میاد، فقط ناراحتیه.

***

عزیزم وقتی که تصمیم به رفتن گرفتم، دلم می‌خواست حداقل یک بار از من می‌پرسیدی که چرا این کار را می‌کنم. حتی یک جمله کوچک از تو می‌توانست به من امید بدهد و نشان دهد که برایت مهم هستم. اما به جای آن من را به سادگی از زندگیت حذف کردی. حالا که دور هستم، شاید به نظر برسه که خوشحالم. اما واقعیت این است که هر روز با یاد تو سر می‌کنم. اینجا بیرون سرد و بی‌روح است و اگرچه بعضی وقت‌ها احساس آزادی می‌کنم، اما هیچ چیزی نمی‌تواند جای محبت و توجه تو را پر کند. من هنوز به یاد روزهایی هستم که با هم بودیم و حس می‌کنم چیزی گم شده است.

***

یک خصلت توی همه ی آدما وجود داره و اونم اینه که تا وقتی که کمیابی براشون ارزش داری! همینکه فهمیدن که دیگه برای همیشه دارنت، نمیدونم چی میشه که قضیه فرق میکنه. من و تو هم قضیه مون همینطوریه. برای به دست آوردن هم خیلی جون کندیم و جداییمون از هم فقط تو یک لحظه اتفاق افتاد.

***

غرورم رو شکستی، عزتم رو پیش بقیه خدشه دار کردی، احترامم رو از بین بردی و زندگی آرومم رو از من گرفتی. کاش حداقل با بغضم کاری نداشتی. بغضم شکسته و این به خاطر تمام کارهایی هست که باهام کردی.

***

زمانی که خسته ی خسته ام، با حرف های تو آروم میگیرم. اما الان چی شده که همین حرفات خستگی من رو بیشتر از قبل میکنه؟ الان چی شده که هر بار که باهات رو در رو میشم، احساس میکنم که خسته تر از همیشه ام؟

***

بزرگ ترین باگ دوست داشتن همونجاست
که تا خرخره ازش ناراحتی ولی نمیتونی قهر بمونی
چون صحبت کردن با اون آدم
مثل نفس کشیدن نیازه برات

***

نه بهار با هیچ اردیبهشتی
نه تابستان با هیچ شهریوری
و نه زمستان با هیچ اسفندی اندازه پاییز به مذاق خیـابانها خوش نیامد ؛ پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست !

***

بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمیدانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد

***

شکستن قلب آدما خیلی تاوان داره. به خصوص اگه اون شخصی که قلبش میشکنه، نزدیکترین آدم بهت باشه. من بخشیدمت و به خدا میسپارمت. اما بدون که این تاوان رو باید پس بدی؛ نه اینکه من بخوام تاوان پس بدی ها، کارمای کاری که کردی، توی همین دنیا به زندگیت وارد میشه و اون کارما همون تاوان دادنت خواهد بود.

***

دلنوشته گلایه زن دلشکسته از شوهرش

دلنوشته گلایه زن دلشکسته از شوهرش
دلنوشته گلایه زن دلشکسته از شوهرش

بی‌توجهی تو همانند بادی سرد است که هر روز گرمای عشقی را که داشتیم، خاموش‌تر می‌کند.

***

نگاهت دیگر در جستجوی من نیست، شاید در آینه دنبالت می‌گردم، اما تو مدت‌هاست که رو به رویم نیستی.

***

از تو گله‌ای ندارم، چون می‌دانم این طبیعت آدم‌هاست.
بی‌تفاوتی‌ام را به پای سادگی‌ام نگذار؛ من بی‌تفاوت شدم چون تو آنقدر ارزش نداری که ذهنم را به خود مشغول کنی.
حس می‌کنم در این سکوت، خودم را پیدا کرده‌ام. بی‌خیالی‌ام نه از روی بی‌احساسی، بلکه از سر درک این واقعیت است که دیگر نمی‌خواهم به خاطر تو درد بکشم. در این بی‌تفاوتی، آرامش را یافته‌ام و به یاد می‌آورم که عشق واقعی باید به من ارزش بدهد، نه اینکه مرا در حسرت و اندوه نگه دارد.

***

زندگی من مثل یک اقیانوس آروم بود، اما از زمانی که تو توی اون پا گذاشتی، یک موج بزرگ داخلش به وجود اومد و این اقیانوس مدام متلاطم بود. به خاطر تلاطمی که تو زندگیم به وجود آوردی و زندگیم رو ناآروم کردی، کلی ازت ممنونم. این بهم یاد داد که به هر کسی اجازه ندم که وارد زندگیم بشه.

***

به جان چشمانت قسم
اینبار آنچنان رفتنی ام …
که ، کاسه های آب را هم قسم دهی
نه آن روزها باز میگردند و نه من . . .

***

با پاک کردن شمارم دیگه از ذهنتم رفتم. نمیدونستم که حذف شدنم توی زندگیت اینقدر آسون و راحته، وگرنه که هیچوقت عاشقت نمیشدم. الانم از تو ناراحتی ندارم؛ ناراحتی من از خودمه که چرا آدمای اطرافم رو خوب نشناختم؛ به خصوص اونایی رو که وارد زندگیم کردم.

***

دلنوشته زن دلشکسته به شوهرش برای استوری

دلنوشته زن دلشکسته به شوهرش برای استوری
دلنوشته زن دلشکسته به شوهرش برای استوری

ناراحتیم از دلخوری ای که به وجود اومده نیست،
ناراحتی من از اینه که تو حتی متوجه این دلخوری نشدی

***

سهم من از دنیا

تنهایی است

تنها نشستن در گوشه‌ای

و خیال بافتن روزهایی که

هرگز نزیستم.

خیره شدن به آسمان

و انتظار دیدن چهره‌ای

که هیچ‌گاه در کنارم نبود.

سکوت خیابان‌ها،

همدم من شده‌اند

و یاد تو،

همچنان در قلبم جا دارد.

این دنیا برایم بی‌معناست

وقتی تو در آن نیستی.

***

گاهی دلم برای خودم می‌سوزد؛ برای کسی که روزی در چشم‌های تو معنی می‌شد و حالا در بی‌تفاوتی تو گم شده.

***

با تظاهر به بی‌تفاوتی نسبت بهش جذاب‌تر نمی‌شی،
تنها چیزی ک پیش میاد اینه که احساس خوبی که به تو داره رو آروم آروم از بین می‌بری…

***

من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرف‌ ها و صداها می‌ آیم
و این جهان به لانه ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی ست
که هم چنان که تو را می‌ بوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می‌ بافند

***

دلنوشته خاص و سنگین زن دلشکسته برای بی توجهی شوهرش

دردناک‌ترین چیز در زندگی این است که هر روز در کنار کسی باشی، ولی احساس کنی هر لحظه بیشتر از او دور می‌شوی.

***

گویی در خانه‌ای زندگی می‌کنیم که دیوارهایش بلندتر شده‌اند، و من هر روز بیشتر از توجه تو فاصله می‌گیرم.

***

زمانی که خسته ی خسته ام، با حرف های تو آروم میگیرم. اما الان چی شده که همین حرفات خستگی من رو بیشتر از قبل میکنه؟ الان چی شده که هر بار که باهات رو در رو میشم، احساس میکنم که خسته تر از همیشه ام؟

***

ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﻣﯿﺮﻭﻡ …

ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﻬﺎﯾﻢ …

ﺑﺎ ﻗﻠﺐِ ﻟِﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ …

ﺑﺎ ﻏُﺮﻭﺭِ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ …

ﺳﺮﺍﻏﺶ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﻡ …

ﻧﮕﯿﺮﻡ .. ﺑﮕﯿﺮﻡ ..

ﻧﮕﯿﺮﻡ …

ﻧﺰﺩﯾﮏِ ﺻﺒﺢ ﺍﺳﺖ …

ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺯﺩﻡ …

ﻣﺸﺘﺮﮎِ ﻣﻮﺭﺩِ ﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝِ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ !

***

غرورم رو شکستی، عزتم رو پیش بقیه خدشه دار کردی، احترامم رو از بین بردی و زندگی آرومم رو از من گرفتی. کاش حداقل با بغضم کاری نداشتی. بغضم شکسته و این به خاطر تمام کارهایی هست که باهام کردی.

***

انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار فرقی نمی کند…
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد…

***

تو این چند سال عمرم …

یه چیزیو خوب فهمیدم…گذر زمان همه چیو حل نمیکنه…

ماس مالی میکنه…

دیگه آدم بودن از مد افتاده…

اگه میخوای امروزی باشی …باید “گرگ” باشی …

دیگر نه باز با باز است …

نه کبوتر با کبوتر…

این روزا زاغ هم برای مرغ عشق “لاف” عاشقی می زند…

***

این روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند !

جواب محبت را با بی محبتی می دهند !

جواب با وفایی را با بی وفایی !

و جواب دوستی را با دشمنی !

چه خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند !

***

اینکه می گویند

راه باز است و جاده دراز

یعنی راه رفتن باز است

اما جاده ی جبران دراز…

***

به جان چشمانت قسم

اینبار آنچنان رفتنی ام …

که ، کاسه های آب را هم قسم دهی

نه آن روزها باز میگردند و نه من . . .

***

تو در کنار منی، اما انگار سال‌هاست که دیگر مرا نمی‌بینی، دیگر نمی‌شنوی، دیگر برایت هیچ معنایی ندارم.

***

آنچه مطالعه خواهید کرد: متن برای همسر فوت شده | جملات غمگین در سوگ عشق و همسر

دلنوشته گلایه آمیز یک زن برای شوهرش

دلنوشته گلایه آمیز یک زن برای شوهرش
دلنوشته گلایه آمیز یک زن برای شوهرش

من زن خلق شدم
نه برای در حسرت یک بوسه ماندن
برای بوسه ای از جنس آرامش
من زن نشدم که همخواب آدم های بیخواب شوم
زن شدم که برای خواب کسی رویا شوم
زن نشدم که در تنهایی ام
حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشم
زن شدم تا آغوشی در تنهایی عشقم باشم
برای خوشنامی صد سال کم است
اما برای بد نامی یک لحظه کافیست

***

شاید در گذر زمان به یکدیگر برسیم
آن روز من اشتباه گذشته را تکرار نخواهم کرد!
تو را از دست میدهم
اما غرورم را نه …

***

شکستن قلب آدما خیلی تاوان داره. به خصوص اگه اون شخصی که قلبش میشکنه، نزدیکترین آدم بهت باشه. من بخشیدمت و به خدا میسپارمت. اما بدون که این تاوان رو باید پس بدی؛ نه اینکه من بخوام تاوان پس بدی ها، کارمای کاری که کردی، توی همین دنیا به زندگیت وارد میشه و اون کارما همون تاوان دادنت خواهد بود.

***

توی زندگی، من و تو خیلی با هم تفاوت داشتیم. هر دوی ما عاشق همدیگه بودیم و فکر میکردیم که این نقطه ی مشترک هر دوتای ماست. اما اینطوری نبود؛ چون برداشت ما از عشق با هم تفاوت داشت. تو عشق رو برای سرگرمی میخواستی و من عشق رو برای دلگرمی و این دوتا خیلی با هم تفاوت دارن.

***

خیلی بده احساس کنی مثل شمعی!

فقط وقتی برق رفت می آیند سراغت

و بعد با یک فوت خاموشت میکنند

***

اگه دل من آدم بود، حتما به جرم عاشق شدنش به تو، ازش شکایت میکردم؛ آخه عشق تو خیلی به من و زندگیم خسارت رسونده و اینها همشون تقصیر دلم هستن. چکار کنم؟ جلوی دلم که نمیتونم بایستم. مجبورم این عاشقی رو تحمل کنم و از سمت تو مدام زخم بخورم.

***

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید