۲۰ حدیث و روایت در مورد حضرت خدیجه سلام الله علیها [شیعه و اهل سنت]

در ادامه 20 حدیث از اهل سنت و شیعه درباره زندگی و شخصیت والای حضرت خدیجه(س) را در این نوشتار بررسی خواهیم کرد.

حضرت خدیجه (سلام الله علیها)، همسر پیامبر اکرم (ص) و بانویی بزرگوار در تاریخ اسلام، همیشه مورد احترام و ستایش مسلمانان بوده است. در این مطلب از دیبامگ، 20 حدیث در مورد ایشان را از روایات اهل سنت و شیعه گردآوری کرده‌ایم. این احادیث، جنبه‌های مختلف شخصیت و فضایل بی‌نظیر حضرت خدیجه (س) را نشان می‌دهند و به ما کمک می‌کنند تا بهتر با این شخصیت مهم آشنا شویم.

حدیث در مورد حضرت خدیجه سلام الله علیها

پیامبر خدا (ص):

«مثل خدیجه پیدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق نمود، و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست، بشارت دهم.»

………….

پیامبر خدا (ص):

«بهترین زنان دنیا خدیجه (س ) و مریم دختر عمران هستند»

………….

پیامبر (ص ) به عایشه که در حال برتری جویی به فاطمه (ع ) بود فرمود:

«آیا نمی دانی که خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی (ع )، حسن (ع )، حسین (ع )، حمزه، جعفر، فاطمه (ع ) و خدیجه (ع ) را بر جهانیان برگزید».

………….

پیامبر (ص ):

«جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا! این خدیجه (ع ) است، هرگاه نزد تو آمد، براو از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان و او را به خانه ای از یک قطعه (زبرجد) در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده  چهار زن سرور زنان جهان خود می باشند که عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد (ص )، و بهترین آنها در جهان فاطمه (ع ) است »

………….

روزی پیامبر (ص ) به علی (ع ) فرمود:

«تو همسری مانند فاطمه (س ) داری که من چنان همسری ندارم، تو مادر زنی مثل خدیجه (س ) داری که من چنین مادرزنی ندارم. » همچنین روایت شده است؛ روزی جبرئیل به حضور پیامبر (ص ) آمد و جویای خدیجه (ع ) شد، پیامبر (ص ) او را نیافت، جبرئیل گفت: «وقتی که او آمد، به او خبر برده که پروردگارش به او سلام می رساند.»

………….

پیامبر اکرم (ص ) در چهل شبانه روز اعتزال از خدیجه (ع ) توسط عمار یاسر به خدیجه چنین پیام داد:

«همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار می کند»

………….

روزی پیرزنی نزد رسول اکرم (ص ) آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتی آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه مهربانی به پیرزن را از پیامبر (ص ) پرسید، او در جواب فرمود:

« این پیرزن در عصر زندگی خدیجه (ع )، به خانه ما می آمد و از کمک ها و الطاف سرشار خدیجه (ع ) برخوردار بود، همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است. »

………….

 عایشه همسر پیامبر:

«هرگاه پیامبر (ص ) گوسفندی ذبح می کرد، می فرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه (ع ) بفرستید، یک روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود: « من دوست خدیجه (ع ) را دوست دارم. »

………….

پیامبر در جریان خواستگاری حضرت فاطمه درباره حضرت خدیجه چنین فرمود:

«خدیجه! کجاست همانند خدیجه؟ در آن هنگام که مردم مرا تکذیب می کردند، او مرا تصدیق کرد، و او برای دین خدا با من همکاری و همیاری نمود، و با ثروت خود مرا برای پیشبرد دین کمک کرد، خداوند متعال به من فرمان داده است که خدیجه (ع ) را به داشتن خانه ای از یک گوهر در بهشت که رنج و ناآرامی در آن نیست مژده بدهم.»

………….

پیامبر(ص):

« سلام بر همسران پاک و نیک تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوی راستین و پاک و پاکیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه بانوی بزرگ، مادر مومنان. »

………….

امام سجاد (ع ) در مجلس شاهانه یزید در دمشق در خطبه معروف خود، این چنین خود را معرفی می کند:

«من پسر خدیجه بانوی بزرگ اسلام هستم. »

………….

حضرت زینب (س ) در کربلا در روز یازدهم محرم سال 61 هـ. ق هنگامی که کنار پیکرهای پاره پاره شهیدان آمد، و مطالبی جانسوز گفت، از جمله در آنجا پس از ذکر پیامبر (ص ) و علی (ع ) از خدیجه یاد کرد و فرمود:

« پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد.»

………….

ابوسعید خدری:

«رسول خدا (ص ) فرمود: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟ »جبرئیل گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه (ع ) برسانی»پیامبر (ص ) وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه (ع ) ابلاغ کرد، خدیجه گفت: «همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.»

………….

امام على(ع):

«با پيامبر خدا، چنين و چنان نماز گزاردم و جز خديجه، كس ديگرى همراه من با او نماز نگزارد.»

………….

مالك بن حُوَيرِث:

«اوّلين كس از بين مردان كه اسلام آورد، على(ع) بود و از بين زنان، خديجه عليها السلام.»

………….

امام باقر(ع):

چون قاسم پسر خديجه از دنيا رفت، پيامبر خدا(ص) به نزد خديجه رفت و ديد او گريه مى‌كند. فرمود: «چرا گريه مى‌كنى؟». خديجه گفت: اشكم بى اختيار، جارى شد و گريه‌ام گرفت. پيامبر(ص) فرمود: «اى خديجه! آيا حاضر نيستى كه چون روز قيامت شود، به درِ بهشت بيايى و او آن جا ايستاده باشد و دستت را بگيرد و تو را به بهشت بَرَد و تو را در بهترين مكان آن جاى دهد؟ اين، براى هر مؤمنى هست. خداى عز و جل، حكيم‌تر و كريم‌تر از آن است كه از مؤمن، ميوه دلش را بگيرد و سپس با اين حال، او را براى هميشه عذاب كند».

………….

ابو هريره:

«جبرئيل، نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: اى پيامبر خدا! خديجه دارد نزد تو مى‌آيد …. او را به خانه‌اى در بهشت كه از مرواريد، ساخته شده و در آن، سر و صدا و رنجى نيست، بشارت ده.»

………….

عایشه:

«پيامبر خدا هرگاه از خديجه عليها السلام ياد مى‌كرد، از تعريف و تمجيد او و طلب مغفرت براى وى، خسته نمى‌شد.»

………….

حاکم نیشابوری، محدث مشهور اهل سنت می‌نویسد که حضرت فرمودند:

«سپاس مخصوص خدایی است که اطعام کرد و لباس پوشاند و خدیجه را همسر من قرار داد و من عاشق او بودم .»

………….

مسلم نیشابوری می‌نویسد که پیامبر اعظم (ص) فرمودند:

«خدای رحمان، محبت و عشق خدیجه را روزی من کرده است .»

………….

عایشه:

«من خديجه را هرگز نديده بودم، اما آنچنان كه بر خديجه حسد ورزيدم، بر هيچ يك از همسران پيامبر رشك نبردم، چرا كه پيامبر او را بسيار ياد مي كرد»

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید