مجموعه شعر کوتاه شهادت حضرت علی (ع) به مناسبت شب ۲۱ رمضان

با مجوعه اشعار کوتاه شهادت امام علی (ع) برای عرض تسلیت، در دیبامگ همراه ما باشید.

شب قدر، شبی است که تقدیر یک سال انسان در آن رقم می‌خورد و چه شبی بهتر از این شب برای گرامیداشت یاد و خاطره‌ی امام علی (ع) که خود مظهر قدر و عظمت است. شهادت جانسوز مولی الموحدین، ضربه ای جانکاه بر پیکره‌ی اسلام و مسلمین بود.

در این مجموعه، ۵۳ شعر کوتاه، به مناسبت شب قدر و در سوگ شهادت امام علی (ع) گردآوری شده است تا ضمن عرض تسلیت به محضر امام زمان (عج) و عاشقان آن حضرت، گوشه‌ای از ارادت و عشق خود را به آن اسوه‌ی شجاعت، عدالت و ایمان ابراز نماییم.

شعر کوتاه شهادت حضرت علی

اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم
آری خدا نداشتم، اگر تو را نداشتم

نبود اگر کرامتت، نبود اگر طبابتت
هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم

به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است
بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم

نوای من علی علی،صدای من علی علی
بدون این علی علی،خدا خدا نداشتم

سنگ شدم طلا شدم،شاه شدم گدا شدم
چه می­شدم اگر علی مرتضی نداشتم

اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه
این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم

من اسمه دوا علی و ذکره شفا علی
کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم

نبودی یا علی اگر، حسن نبود و هم حسین
بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم

علی اکبر لطیفیان

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

در برج ولامهر جهان تاب علی (ع) است
در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترین شهید محراب علی (ع) است

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

رفته از دارِ جهان، سید و مولای ما
شد زمین و آسمان، غرقِ در شور و عزا
تسلیت بر شیعیان، دردِ این داغِ عظیم
بوی غم پیچیده بر، چهره ی ارض و سما

روز شهادت امام علی (ع) تسلیت باد

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

مرتضی راحت ز غمها می شود
دردهای او مداوا میشود
با رخ گلگون و فرق غرق خون
در جنان مهمان زهرا می شود

شهادت مولا امیر المؤمنین تسلیت باد…

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

بنال ای دل ،دل عالم غمین است
شب قتل امیر المومنین است
پیمبر میزند بر سینه گویا
در این غم نوحه خوان روح الامین است

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

وقت پرواز آسمان شده بود
گوئیا آخر جهان شده بود
کعبه میرفت در دل محراب
لحظه ی گریه ی اذان شده بود
کوفه لبریز از مصیبت بود
باد در کوچه نوحه خوان شده بود
شور افتاد در دل زینب
پی بابا دلش روان شده بود
در و دیوار التماسش کرد
در و دیوار هم مهربان شده بود
شوق دیدار حضرت زهرا
در نگاه علی عیان شده بود

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

دور عمامه تو آسمان می گردد
یک نخ از جامه تو به جهان می ارزد
به این بشارت قسم به اعتبارت قسم
من در پناه توام به ذوالفقارت قسم
ای عالی اعلا علی عالی علی مولا علی
اول علی آخر علی ای ساقی کوثر علی
ای قبله اهل یقین
مولا امیر المومنین

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

از غم خون جگری حسنت جان میداد
خبر بی پدری به یتیمان میداد
یتیم چشم انتظار بدون تو بی قرار
ببین همه تشنه اند ای ابر رحمت ببار
چشم فلک اتش فشان
تو می روی دامن کشان

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

پیش از آنکه بروی زینبت رفت از حال
فاطمه گریه کنان امده استقبال
هنگام رفتن شده زهرای تو امده
داغت عجب اتشی به جان عالم زده
شد ناله خیر النساء
جانم فدات یا مرتضی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

قصه واقعه را دم آخر گفتی
ماجرا را تو به هر دو برادر گفتی
گفتی برای حسین تو ماجرای حسین
بردی دل عالمی به کربلای حسین
ای جان حسین جانان حسین
عالم سنه قربان حسین

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

لیله قدر است ملاقات علی شد با علی
میزبان باشد علی، مهمان علی، مولا علی

من بی‌پناهم یاعلی غرق گناهم یاعلی
گم کرده راهم یاعلی بنما نگاهم یاعلی

مولا علی مولا علی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

شده سهم يتيمان بی‌ قراری
تمام شهر غرق سوگواری
نفهميدند غم‌ های على را
پس از او کوفه ماند و شرمساری

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

هستی در بهت و شگفتی فرو رفته‌ است.
فوران مرثیه است. اوج گریه و اشک و اندوه است …
علی به شهادت رسیده‌ است …

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

نماز را کشتند، آسمان را به خون نشاندند، هستی بی‌ پدر شده است
عدالت به پایان خط رسیده است، ظلمت بر جهان حکم‌ فرما شده است
و همه می‌ دانند که عالم هیچ‌ گاه چون علی نخواهد دید
و چون علی نخواهد آمد
و چون علی نخواهد زاد

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

ای شب قدر که قدرت مخفی است
قدر تو در گرو قدر علی است

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

دل را ز شرار عشق سوزاند علی (ع)
یک عمر غریب شهر خود ماند علی (ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب
گفتند مگر نماز می خواند علی (ع)

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

لیلةُ القدر است بس والا تبار
یک شب است و خیرش افزون از شمار

یک شب و آبی ترین شب های سال
عاشقان گیرند در آن پَرّ و بال

تا به باغ سبز عرفان پَر زنند
تا طلوع صبحِ قرآن پَر زنند

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

حیدر، داری میری و کوچه خیس بارونه
حیدر، نگاه کن دل آسمون چه گریونه
مثل زمستونه

حیدر، غم قلب حسینتو کی میدونه
حیدر، حسن حالتو میبینه و دل خونه
زینب پریشونه

امون از این فتنه و تیغی که شکسته قلب بنی هاشم رو
یاد مُغـیره باز می اُفتم وقتی میبینم اِبن مُلجَم رو
وای وای وای وای ، وای وای وای وای …

حیدر، میدونم دلت از دنیا چقدر سیره
حیدر، داره انگاری جون از بدنت میره
چشمات به در خیره

حیدر، نرو بی تو هوای کوچه دلگیره
حیدر، ببین دست یتیما کاسه ی شیره
اشکات سرازیره

به یاد اون نگاهی هستم که منتظر یه کاسه ی آبه
یه دختر سه ساله که تشنَه ست ، یه طفل شیرخواره که بیتابه
وای وای وای وای ، وای وای وای وای …

حیدر، نگاهت پُره از غرور و احساسه
حیدر، میدونم همه دلشوره ی تو واسه
باغ گل یاسه

حیدر، ببین دست حسین تو دست عباسه
حیدر، تو عالم اونکه به امامش حساسه
عباسو میشناسه

اونی که دست از بدنش افتاد اما بازم علم رو محکم داشت
دلِ حرم به بودنش خوش بود وقتی به روی دوش پرچم داشت
وای وای وای وای ، وای وای وای وای …

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

بگیر ای مرگ عالم را در آغوش
کـه از فرق علی خون می زند جوش
متاب ای مه متاب ای مه کـه امشب
چراغ عمر مولا گشته خاموش

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

یارب دل مرده‌ی مرا احیا کن
بر روی گدای نیمه شب در وا کن
سوگند به قطره قطره خون علی
پرونده اعمال مرا امضا کن
▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

محراب دعا

علی امشب چرا بهرهعبادت بر نمی خیزد
چرا شیره خدا از بهر طاعت بر نمی‌خیزد

خداجویی که از یاد خدا یک دم نشد غافل
چه رخ داده که از بهر عبادت بر نمی‌خیزد

از آن ضربت که بر فرق علی زد زاده ملجم
یقین دارم که از جا تا قیامت بر نمی‌خیزد

به محراب دعا در خون شناور گشته شیر حق
دیگر بهره دعا آن ابر رحمت بر نمی‌خیزد

طبیب زخم سرش را دید و گفت با حسرت
علی دیگر از این بستر سلامت بر نمی‌خیزد

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

غریبم آشنایم جز علی نیست
انیس ناله‌هایم جز علی نیست

اسیرم، مستمندم، بی‌نوایم
خدا داند نوایم جز علی نیست

مناجات و دعا از من نخواهید
مناجات و دعایم جز علی نیست

دلم تا شهر کوفه پر کشیده
که من حال و هوایم جز علی نیست

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

محراب خونین

ای دریغا کشته شد با دست دون مولا علی
ای دریغا شد خزان بوستان توحید نبی

❆ یا علی و یا علی یا علی❆

ای دریغا لاله گون شد مسجد از خون علی
ای دریغا دیده‌ها شد جمله گریان علی

ای دریغا بهر او آتش گرفته سینه‌ها
ای دریغا بهر او گریان شده این دیده‌ها

❆ یا علی و یا علی یا علی❆

هجر او آتش زده بر جان پاک شیعیان
اشک غم جاری شده از بهر او از آسمان

داغ او کرده پریشان حال ما را ای خدا
زین بلا و درد و رنج صبری به کن بر ما عطا

❆ یا علی و یا علی یا علی❆

مرغ جانش پرگرفت از گلشن و بستان ما
ای خدا کوتاه نکن از دامنش دستان ما

ای خدا ما را بر او محشور کن در آخرت
تا شویم ما رستگار اندر جوابش عاقبت

❆ یا علی و یا علی یا علی❆

حشمت الله نگارنده

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

خون محراب

یا علی رفتی زیر گل خفتی
غربتت را با فاطمه گفتی

بی تو شد کوفه غرق واویلا
یا علی مولا یا علی مولا

ای درختان از اشک تو سیراب
شسته با خونت دامن محراب

بی تو شد کوفه غرق واویلا
یا علی مولا یا علی مولا

هم محبانت در عزا ماندند
هم یتیمانت بی غذا ماندند

بی تو شد کوفه غرق واویلا
یا علی مولا یا علی مولا

بی تو از صحرا ناله برخیزد
نخل خرما خون بر زمین ریزد

بی تو شد کوفه غرق واویلا
یا علی مولا یا علی مولا

گریه در دل خنده‌ات بر لب
کشتنت در روز تشییعت در شب

بی تو شد کوفه غرق واویلا
یا علی مولا یا علی مولا

غلامرضا سازگار «میثم»

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم عشقم بهارم را گرفتند

میان کوچه‌ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند

علی انسانی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

دردا که امام بت شکن را کشتند
در حال نماز بوالحسن را کشتند

می‌گفت علی کنار قبر زهرا
روزی که تو را زدند من را کشتند

سید رضا موید

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم عشقم بهارم را گرفتند

میان کوچه‌ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند

علی انسانی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

نماز صبح

ای مسجدیان عالم در زمزمه افتاده
از خون سر مولا رنگین شده سجاده

اول مظلوم دنیا را کشتند مولا را کشتند مولا را کشتند

هنگام نماز صبح شد چشم علی بسته
با صورت خونین و پیشانی بشکسته

اول مظلوم دنیا را کشتند مولا را کشتند مولا را کشتند

محراب عبادت پر از ناله زهرا شد
با اشک حسن شسته زخم سر مولا شد

اول مظلوم دنیا را کشتند مولا را کشتند مولا را کشتند

با آنکه سوی خانه بی زمزمه می‌آمد
از زخم سرش از بانگ یا فاطمه می‌آمد

اول مظلوم دنیا را کشتند مولا را کشتند مولا را کشتند

از دیده و از فرقش اشک آمد و خون آمد
زینب پی استقبال از خانه برون آمد

اول مظلوم دنیا را کشتند مولا را کشتند مولا را کشتند

غلامرضا سازگار«میثم»

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

مرثیه حضرت علی (ع)

علی افتاده از پا و حسن باشد پرستارش
پرستاری چو پروانه به دور شمع بیمارش

چه کرده تیغ ابن ملجم کافر مگر با او
که رفته تاب دیگر از تمام جسم نزارش

ز شمشیری که بر فرق علی بنشست راحت شد
ببین فزت و رب الکعبه را از سوز گفتارش

دگر شیر خدا از بستر خود بر نمی‌خیزد
که رنگین گشته از خون سر او ماه رخسارش

خجل شد قاتل سنگین دل از لطف و عطای او
دهد سهم غذای خود به او قربان ایثارش

گرفته زانوی غم در بغل پیری به ویرانه
که نان آور چرا دیگر نمی‌آید به دیدارش

برای دیدنش از جنت آید حضرت زهرا
زیارت می‌کند با روی نیلی صورت یارش

سیدرضا موید

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

رازی مگو

امشب به شهر کوفه غوغایی به پا بود
شوری به پا از ماتم شیر خدا بود

امشب سخن از هر دری می‌گفت مولا
از قطعه قطعه پیکری می‌گفت مولا

امشب علی با زینبش رازی مگو داشت
گویی سخن از بوسه زیر گلو داشت

امشب حکایت از یزید و ملک ری داشت
صحبت ز قرآن خواندن بالای نی داشت

امشب علی بوسید چشم مست عباس
دست حسینش را سپرده دست عباس

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

سلام ما

سلام ما به ناله‌های دیشبت
سلام ما به اشک چشم زینبت

سلام ما به سوز و اشک و آه تو
سلام ما به خون قتلگاه تو

سلام ما به قلب پر زه آه تو
سلام ما به آخرین نماز تو

سلام ما به اشک زینبین تو
سلام ما به گریه حسین تو

سلام ما به چهره جبین تو
سلام ما به قلب نازنین تو

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

خانه علی

بیا به کوفه ماتم زده سری بزنیم
گشوده بال به عشق علی پری بزنیم

سه شب شده که بود خانه علی تاریک
بیا به خانه مولایمان سری بزنیم

کسی به زینب او تسلیت نمی‌گوید
به خانه‌اش پی تسکین او دری بزنیم

بود چو باز در خانه علی شب قدر
کجا سزد در درگاه دیگری بزنیم

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

اذان آخر

طبیبا وامکن زخم سرم را
مسوزان قلب زینب دخترم را

طبیبا کار من از درمان گذشته
زد آتش زخم سر این پیکرم را

طبیبا نسخه ننویسی که باید
اجل برچیند امشب بسترم را

ببند آنگونه فرقم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را

من آن یارم که شستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را

درود زندگی را گفتم آن روز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را

در و دیوار مسجد هست شاهد
که من گفتم اذان آخرم را

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

ای شاه مردان یا علی، مظلوم دوران یا علی
بنما تو احسان یا علی، بر ما غریبان یا علی

تو میزبانی یا علی، ما را مرانی یا علی
توی بانی یا علی، دردم بدانی یا علی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

خاکم و از مهر او آیینه‌ام
می‌توان دیدن نوا در سینه‌ام
مُرسل حق کرد نام «بوتراب»
حق، یدالله خواند در امّ الکتاب
هر که دانای رموز زندگی‌ است
سِرّ اسمای علی داند که چیست
خاک تاریکی که نام او تن است
عقل از بیداد او در شیون است
شیر حق این خاک را تسخیر کرد
این گِل تاریک را اکسیر کرد
مرتضی کز تیغ او حق روشن است
بوتراب از فتح اقلیم تن است
هر که در آفاق گردد بوتراب
بازگرداند ز مغرب، آفتاب

شعر از اقبال لاهوری

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

یا علی حب شما شیره ی ایمان من است
سیره و سنت تو معنی قرآن من است
من گدایی ز گدایان تو هستم آقا
خاک نعلین شما سرمه ی چشمان من است

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

وقتی تو آمدی دل ما پیش چاه بود

از فاطمه بزادی و زهرا گواه بود

وقتی تو آمدی همه نخل‎های تو

از پیش آمدند به بزمی که آه بود

وقتی تو آمدی همه آسمان شنید

فریاد دیو را که سرا پا سیاه بود

یک کعبه در شکاف تمنای دوست بود

یک قبله در سکوت سجود اله بود

وقتی تو آمدی همه کودکان شهر

دیدند ماه بهر یتیمان پناه بود

فرقت شکافت تا که دل کعبه نشکند

آری که سجده‎گاه تو چون قبله‎گاه بود

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

در عرش و سماء نام علی (ع) تک شده است
در حلقه ی عاشقان چکامک شده است
دیده شب معراج دو چشمان نبی
بر بال فرشتگان علی (ع) حک شده است

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

از عمق دل خویش جلی می گوییم
با نغمه ی بین المللی می گوییم
یک روز می آید که به گرد کعبه
کوری عدو علی علی می گوییم
توحید شالچیان ناظر

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

شبی در محفلی ذکر علی بود
شنیدم عاقلی فرزانه فرمود:
اگر دوزخ به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
اگر مهر علی در سینه ات نیست
بسوزی گر هزاران پوست داری

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی / طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی

چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن / به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی

ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم / سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی

بشناختم خدا را چو شناختم علی را / به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی

علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق / تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی

نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن / تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی

همه عمر همچو “شهری” طلب مدد از او کن / که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

ستایش حق میکنم خدای دادار را
سپاس نعمای او خدای دادار را

مدح علی بر زبان حیدر کرار را
خلیفه و جانشین احمد مختار را

ولی دادار حق علی عمران لقب را
ید الله آمد ورا ز حق به اصل و نصب

یبق در اسلام شد نمود حق را طلب
فکند از پا همه عدو و اشرار را

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

على را وصف، در باور نیاید *** زبان هرگز ز وصفش بر نیاید

على ترکیبى از زیباترین هاست *** على تلفیقى از شیواترین هاست

على راز شگفت روز آغاز *** على روح سبک بالى و پرواز

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

سجده و اشک و استغاثه علی

شرف و عزت و حماسه علی

هر چه خوبی که آفریده خدا

همه یک جا شده خلاصه: علی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

تا که رد از قالب تن می‌شود
مشرق او شام‌شکن می‌شود

نحس و سعیدند در اشیا نهان
سنگ عقیق‌ اهل یمن می‌شود

سر زده از چاک گریبان صبح
من همه او او همه من می‌شود

آدم از آیینه‌ی مردانه‌اش
جلوه‌ی حوّاست که زن می‌شود

خنده‌ی او سبزی دشت مغان
گریه‌ی او رود تجن می‌شود

بس‌که لطیف‌ست به گل‌خنده‌ای
خلع از آفاق بدن می‌شود

دیده‌ی او صلح و دو ابروش طاق
گرچه حسین‌ست، حسن می‌شود

مجید لشکری

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

با نخل‌ها دوباره چه می‌گویی؟ در چاه‌ها دوباره چه می‌خوانی؟
دنیا چقدر بعد تو در حسرت بنشیند و تو دست نجنبانی؟

مثل عقاب زخمی از این جنگل پر می‌کشی ولی سرشان گرم است
روباه‌ها به وسوسۀ خرگوش، خرگوش‌ها به خواب زمستانی

سر زیر برف کرده زمین اما سرما سیاه کرده درختان را
وقتش شده است پشت زمستان را با یک دعای ندبه بلرزانی

این ظرف‌ها اگرچه پر از شیر است، شرمنده است کوفه ولی دیر است
دیگر امیر چشم و دلش سیر است از کاسه‌های آخر مهمانی

مردان عیش و سورچرانی را، زنهای بُردهای یمانی را…
تو کشته می‌شوی که جهانی را در پای میز محکمه بنشانی

پانته‌آ صفایی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

ای سجود باشکوه و ای نماز بی‌نظیر
ای رکوع سربلند و ای قیام سربه‌زیر

در هجوم بغض‌ها ای صبور استوار
در میان تیرها ای شکست‌ناپذیر

شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا
عشق را تو سرپناه مرگ را تو دستگیر

فرش آستانه‌ات بوریایی از کرم
تخت پادشاهی‌ات دستباقی از حصیر

کاش قدر سال بود آن شب سیاه و تلخ
آسمان! تو غافلی زان طلوع ناگزیر

بعد از او نه من نه عشق؛ از تو خواهم ای فلک:
یا ببندی‌ام به سنگ یا بدوزی‌ام به تیر

دست بی‌وضو مزن بر ستیغ آفتاب
آی تیغ بی‌حیا، شرم کن وضو بگیر!

لَختی ای پدر درنگ! پشت در نشسته‌اند
رشته‌های سرد اشک، کاسه‌های گرم شیر

سعید بیابانکی

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

چون نامه جرم مـا بـه هم پیچیدند
بردند بـه دیوان عمل سنجیدند
بیش ازهمگان گناه مابود ولی
مـا رابه محبت علی «ع» بخشیدند.

▪️◾◼️⬛🖤⬛◼️◾▪️

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این روی من و آینه وصف جمال
که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژده این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد
اجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادند
همت حافظ و انفاس سحرخیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید