۶۳ ضرب المثل فارسی با کلمه‌ “دست” به همراه معنی

در زبان شیرین فارسی ضرب المثل‌های زیادی وجود دارد که کلمه “دست” در آنها به کار رفته است. در این مطلب تمامی این ضرب المثل‌ها را برای شما گردآورده‌ایم.

ضرب‌المثل‌های فارسی، گنجینه‌ای از حکمت، تجربه و فرهنگ مردم ایران هستند و در میان این ضرب‌المثل‌ها، برخی واژه‌ها بیش‌تر به چشم می‌خورند و مفاهیم عمیقی را در خود جای داده‌اند. “دست” یکی از این کلمات پرکاربرد است که نماد توانایی، قدرت، کمک، فریب، فقر، بخشش و محدودیت به شمار می‌رود.ضرب‌المثل‌هایی مانند “دست بالای دست بسیار است” یا “یک دست صدا ندارد” نه‌تنها بیانگر نگاه عمیق مردم به روابط اجتماعی هستند، بلکه درس‌هایی کاربردی برای زندگی امروز نیز در خود دارند.

در این مطلب، به بررسی ضرب‌المثل‌های فارسی که در آنها کلمه‌ی “دست” به کار رفته می‌پردازیم و معانی پنهان در پس این جمله‌های کوتاه اما پرمغز را واکاوی می‌کنیم. با ما همراه باشید تا ببینید چگونه یک کلمه‌ی ساده می‌تواند دنیایی از معنا را در خود جای دهد.

ضرب المثل با کلمه‌ی دست

ضرب المثل با دست

  • آب از دستش نمی‌چکد

معنی: اشاره به آدم بسیار خسیس

  • آب پاکی را روی دست کسی ریختن

معنی نا امید کردن دیگری در رسیدن به مقصود و خواسته‌هایش پس از تلاش‌های بسیار

  • آتو دست کسی دادن

معنی: سند یا نقطه ضعف کسی را در اختیار کسی گذاشتن

  • آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی

معنی: کنایه به کسی که تجملات و ظاهر زندگی‌اش کامل و تمام است اما توجهی به اصل و اساس آن ندارد.

  • آینه به دست زنگی

معنی: عیب خود را روی دیگران گذاشتن

  • از هر دستی بدهی از همان دست هم می‌گیری

معنی: یعنی نتیجه عمل انسان به خودش بر می‌گردد چه عمل زشت و ناپسند و چه کار خوب و پسندیده

  • ارث دست کسی سپردن

معنی: توقع بی جا از کسی داشتن

  • الهی دست به خاکستر بزنی طلا بشه

معنی: دعا در حق کسی برای روزبروز بهتر شدن وضع مالی و اوضاع زندگی و پیشرفت کارها بر وفق مراد آن شخص

  • با دست پس میزنه با پا پیش میكشه

معنی: اشاره به کسی که رفتار دوپهلو داشته باشد یعنی در ظاهر از چیزی یا کسی دوری و خودداری کرده و بی میلی نشان دهد اما ته دلش به آن شخص یا چیز متمایل باشد

  • با یک دست نمی شود دو تا هندوانه برداشت

معنی: نمی‌توان در یک زمان دوتا کار مهم را باهم انجام داد

  • بگیر ببند، بده دست پهلوون

معنی: فردی زحمت و کار را انجام می‌دهد، اما نتیجه یا اعتبار آن به نام کسی دیگر ثبت می‌شود

  • به دست و پای کسی افتادن

معنی: با ناله و زاری از کسی خواهش و التماس کردن

  • پشت دست داغ کردن

معنی: کنایه از توبه کردن از تکرار کاری اشتباه است به دلیل ضرر و پشیمانی و یا توقع بی‌جای طرف مقابل

  • پول مثل چرک کف دست است

معنی: همانطور که چرک دست بالاخره پاک شده و از بین می‌رود، پول هم بالاخره خرج می‌شود و نمی‌ماند

  • حق کسی را کف دستش گذاشتن

معنی: کسی را به خاطر اعمال و رفتار نادرستی که داشته به سزای عملش برسانید و او را تنبیه کنید

  • دست به دست سپرده

معنی: چه کار نيک بکنی و چه بد، همان به سرت می‌آيد

  • دست به عصا

معنی: با احتیاط رفتار کردن

  • دست به دهن رسیده بودن

معنی: مختصر ثروتی داشتن و امورات خود را پیش بردن

  • دست از دنیا کوتاه بودن

معنی: ناتوان بودن فرد مرده

  • دست از گور بیرون مانده‌بودن

معنی: نیازمند و چشم بع راه کمک خویشان و فرزندان بودن از طرف شخص مرده

  • دست چپ و راست را تشخیص ندادن

معنی: قدرت فهم و تشخیص نداشتن

  • دست به دامن شدن

معنی: به کسی متوسل شدن و از او یاری خواستن

  • دست شکسته‌ای زیر سر کسی داشتن

معنی: رازی یا سابقه‌ای منفی نزد کسی داشتن که برملا شدنش باعث رسوایی و دردسر شود

  • دست از پا خطا کردن

معنی: مرتکب کوچک‌ترین خطا شدن.

  • دست شکسته دنبال کار می رود اما دل شکسته نمی‌رود

معنی: روحیه و عشق و علاقه موجب انجام و پیشبرد کارهاست نه زحمت و تلاش ظاهری

  • دست به سیاه و سفید نزدن

معنی: فردی هیچ کاری انجام نمی‌دهد و مسئولیت هیچ کاری را بر عهده نمی‌گیرد

  • دستش نمک نداره

معنی: هر چه به دیگران خوبی می کند نتیجه عکس می دهد

  • دست بالای دست بسیار است

معنی: هیچ چیزی پایدار نیست و هیچ‌کسی قدرت مطلق ندارد. همیشه ممکن است فردی قوی‌تر، باهوش‌تر یا بهتر از ما وجود داشته باشد

  • دست پیش گرفتن برای اینکه پس نیفتند

معنی: برای اینکه پس نیفتند برای رفع اتهام از خود، تقصیر را به گردن دیگری انداختند

  • دست در کاسه و مشت در پیشانی

معنی: نان و نمک کسی را خوردن و با وی دشمنی کردن

  • دست و پای کسی را در پوست گردو گذاشتن

معنی: کسی را ترغیب به کاری کرده‌اند و وی بدون اینکه عاقبت اندیشی کند وارد کاری شده ومجبور است عواقب ناخوشایند آن را تحمل کند

  • دست از پا درازتر برگشتن

معنی: ناامید شدن و کسب نتیجه ناراحت‌کننده از کاری است که معمولا سبب ناراحتی و ناامیدی افراد خواهد شد

  • دست راستش زیر سر من

معنی: آدم ناامیدی که آرزو کند به جای دیگری و دارای موقعیت و وضعیت او باشد.

  • دست از سر کچل کسی برداشتن

معنی: اصرار بیهوده به کسی نکردن و او را در منگنه قرار ندادن

  • دست بر سر زدن

معنی: حالتی است که در هنگام رسیدن سختی و ماتم بر انسان عارض می‌شود

  • دست خر کوتاه!

معنی: کسی که بی اجازه دست به طرف چیزی دراز کند

  • دست کسی را خواندن

معنی: پی بردن به افکار و اعمال فردی زرنگ و باهوش

  • دست کسی را توی حنا گذاشتن

معنی: کسی به کار می‌برند که وسط کاری تنها گذاشته شده باشد یا در وضعیتی قرار گرفته باشد که هیچ کاری از او بر نیاید

  • دست رد به سینه کسی زدن

وقتی کسی به امید موفقیت و انجام خواسته‌ای مدت‌ها تلاش و فعالیت کند، ولی با صراحت و قاطعیت پاسخ منفی بشنود و دست رد به سینه‌اش بزنند

  • دست کم گرفتن

معنی: بی ارزش شمردن و به حساب نیاوردن چیزی یا کسی

  • دستی از دور بر آتش داشتن

معنی: به تمام رنج و تعب کار آگاه نبودن

بیشتر بخوانید: ضرب المثل با داستان [۱۲ داستان کوتاه با ضرب المثل های معروف]

  • رستم است و همین یک دست اسلحه

معنی: وقتي از فردی درخواستی می‌‎‌شود که امکان تأمين آن را ندارد، برای اظهار عمق نداری و ناچاری این جمله گفته می‌شود

  • رو دست خوردن

معنی: وقتی کسی می‌خواهد دیگری را گول بزند ولی برخلاف تصورش، خودش از همان شخص فریب می‌خورد

  • روزی افتاده دست قوزی

معنی: وقتی وسیله گران‌ بها یا شی با ارزشی به دست شخصی که نا لایق است می‌رسد، علاوه بر ندانستن کاربرد آن، گاهی وقت‌ها با آگاهی کامل آن وسیله را از بین خواهد برد

  • روزی دست خداست

معنی: خداوند بر اساس صفت رازقیتش به تمام مخلوقاتش روزی می دهد

  • روی دست کسی زدن

معنی: آبِ پاکی روی دست کسی ریختن و کسی را ناامید کردن

  • ریش و قیچی را دست کسی دادن

معنی: اعتماد کامل به طرف مقابل داشتن

  • سر و دست شکستن

معنی: شدیدا طالب چیزی یا کسی بودن و نسبت به آن اشتیاق فراوان نشان دادن

  • سوسکه بچه‌اش از دیوار بالا می‌رفت، می‌گفت قربون دست و پای بلوریت

معنی: اشاره به لوس و ناز کزدن بچه و این که فرزند هر کسی به نظر خودش زیبا و بدون عیب و ایراد است

  • سیب سرخ برای دست چلاق خوبه

معنی: اشاره به کسانی بدون هیچ ‌گونه سعی و تلاش و بلکه با نیرنگ و فریب به امکانات و جایگاه مادی دست یافته‌اند

  • کار دست خود یا کسی دادن

معنی: باعث اذیت و دردسر و گرفتاری خود یا کسی شدن

  • کار را باید داد دست کاردان

معنی: هر کاری را باید به کسی که متخصص و کاربلد است سپرد

  • کاسه «چه کنم؟» دست گرفتن

معنی: اشاره به کسی که در اوج درماندگی و سرگردانی به دنبال راه‌حل است

  • ظالم دست کوتاه!

معنی:  افرادی به کار می‌رود که ذاتا زورگو و متجاوزند اما میدان نمی‌بینند تا به تجاوز و تعدی‌شان اقدام ورزند

  • کف دست خود را بو کردن

معنی: اشاره به خبر نداشتن و ندانستن اتفاق پیش رو

  • کف دستی را که مو ندارد نمی‌شود کَند

معنی: چیزی یا پولی را که وجود ندارد را نمی‌توان مطالبه کرد و توقع داشت که چیزی دریافت شود

  • گربه دستش به گوشت نمی‌رسه میگه بو میده

معنی: کسی است که خودش نمی تواند کاری را انجام دهد و به همین دلیل روی آن کار عیب و ایراد می‌گذارد

  • گله دست گرگ افتاده

معنی: جایی که کسانی گیر حکم و سرپرست حریص و بی رحم افتاده باشند

  • گوشی دست کسی آمدن

معنی: حقیقت موضوعی را فهمیدن و حواس خود را جمع کردن

  • مرد را باید دست به پشتش بزنی خاک بلند بشه

معنی: مرد باید اهل کار و تلاش باشد

  • نخورده‌ایم نان گندم اما دیده‌ایم دست مردم

معنی: فردی ممکن است تجربه مستقیم یک موضوع را نداشته باشد، اما از طریق مشاهده یا شنیدن از دیگران، اطلاعات کافی به دست آورده و توانایی تحلیل و اظهار نظر درباره آن را داشته باشد

  • یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک، آخر به دستی ملخک

معنی: تذکر و نصیحت به کسی که کار خطرناک و اشتباهی را چند بار تکرار نموده و از آن رهیده باشد و هشدار به اینکه اما در نهایت گیر می‌افتد

  • یک دست صدا ندارد

معنی: با یک دست، نمی توان کسی را تشویق کرد و صدایی ایجاد کرد. در معنای کنایی نیز یعنی یک دست به تنهایی قدرت انجام تمام کارها را ندارد.

بیشتر بخوانید: نقاشی ضرب المثل | انواع ضرب المثل های فارسی با نقاشی های کودکانه

لطفا نظرات و پیشنهادات خود درباره این مطلب را از طریق بخش “دیدگاه” با ما و خوانندگان محترم مجله اینترنتی دیبامگ به اشتراک بگذارید.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید