زندگینامه شهید عبدالمطلب اکبری [خاطرات و وصیت نامه شهید ناشنوا]

در این مقاله از دیبامگ زندگینامه شهید عبدالمطلب اکبری را به همراه وصیت نامه ایشان میخوانید.

در میان ستارگان درخشان آسمان شهادت، نام‌هایی هستند که با نور ایمان و ایثار، مسیری روشن برای آیندگان ترسیم می‌کنند. یکی از این نام‌های پرفروغ، شهید عبدالمطلب اکبری است. شهیدی که با وجود محدودیت‌های جسمی، قله‌های رفیع انسانیت را فتح کرد و با شهادتش، درس‌های بزرگی از عشق، فداکاری و مقاومت به یادگار گذاشت.

او تنها شهید ناشنوای جنگ تحمیلی بود که در نهایت در عملیات کربلای ۸ در منطقه شلمچه به مقام شهادت رسید. در این مقاله از دیبامگ مروری بر زندگی پرافتخار این شهید والامقام به همراه وصیت نامه ایشان خواهیم داشت.

شهید عبدالمطلب اکبری

شهید عبدالمطلب اکبری، شهید کر و لالی بود که مردم او را مسخره می‌کردند، اما او با امام زمان (عج) ارتباط داشت. این شهید در تاریخ ۳ خرداد ۱۳۴۳ در روستای شهیدآباد استان فارس به دنیا آمد و در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۸ در شلمچه به لقاء معبودش نائل آمد. ده روز پیش از شهادتش، او محل قبر خود را به دوستانش نشان داد و همه به او خندیدند. اما پس از خواندن وصیت‌نامه‌اش، مشخص شد که شهید اکبری نوشته بود که حضرت صاحب الزمان (عج) مکان مزارش را به او نشان داده و او هر روز با امام زمانش صحبت می‌کرده است.

خاطرات

نامش عبدالمطلب اکبری بود. در زمان جنگ، در محله ما به کار بنایی مشغول بود و به دلیل اینکه کر و لال بود، بسیاری او را جدی نمی‌گرفتند. یک روز به سر قبر پسر عموی شهیدش، غلامرضا اکبری، رفتیم.

عبدالمطلب در کنار قبر پسر عمویش با انگشتش چارچوبی کشید و درون آن نوشت “شهید عبدالمطلب اکبری”! ما هم به این کارش خندیدیم و او را مسخره کردیم. او هیچ نگفت، فقط نگاهی به سنگ قبر انداخت، نوشته‌اش را پاک کرد و با سر پایین از کنار ما رفت… روز بعد عازم جبهه شد و دیگر او را ندیدیم. ده روز بعد خبر شهادتش رسید و پیکرش را آوردند. جالب این بود که او دقیقاً در همان جایی دفن شد که برای ما قبرش را با دست کشیده بود و ما به او می‌خندیدیم!

وصیت نامه شهید عبدالمطلب اکبری

بسم الله الرحمن الرحیم

بانام خدا ، یار ویاور روح خدا و یاری دهنده امت حزب الله و با درود بر مهدی موعود(عج) آخرین ستاره آسمان ولایت و امامت و با درود بر نائب بر حقش خمینی بت شکن و با سلام بر امت اسلامی ایران و با سلام بر شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران

چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم:

پدر،مادر و همسر عزیزم! در خانه همیشه مزاحم شما و سایر اعضا خانواده بوده ام اما همیشه قلبم برای اسلام و قرآن می تپید. همه شما می دیدید که در مراسم عزا،نوحه سرایی،سینه زنی،تشییع جنازه ها شرکت می کردم و همه وقت نمازم را در مسجد می خواندم تا این که امریکای جنایتکار جنگ آتش افروز صدامی را بر ما تحمیل کرد.باشروع جنگ تحمیلی همیشه در این فکر بودم که آیا می شود یک بار هم من به جبهه اعزام شوم تابالاخره بار اول به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم وبرگشتم و موفق هم شدم که بار دوم و به دنبالش تا به حال به طور کم و بیش و نسبی در جبهه در خدمت اسلام باشم.

اما شما ای پدر ومادر و همسرم! امیدوارم که بعداز شهادتم اشک نریزید و گریه زاری نکنید چون من پهلوی علی اکبر و حضرت قاسم می روم. گریه شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام و امام خواهد بود.

از خواهرانم می خواهم که با رعایت حجاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبند.

امیدوارم برادرم ابراهیم با خوب درس خواندنش بتواند یکی از یاران صدیق امام باشد.

پدر ومادرم محمد علی را با تربیت اسلامی بارآورند تا انشاءالله یار و غمخوار اسلام باشد. پدر،مادرو همسرم فقط می توانند با صبرشان یار انقلاب وامام باشند.

از ملت شهید پرور ایران می خواهم که امام راتنها نگذارد و تا قدرت دارند جبهه ها را یاری کنند.

خواهران و مادران با حجابشان و برادران با ایثار جان و مال خود اسلام وانقلاب را به همه جهان صادر کنند. پشتیبان روحانیت و امام و سپاه وسایر ارگان های انقلابی دیگر باشید وتوی دهن دشمنان این ها بزنید.

امیدوارم که شهادتم ،عبرتی باشد برای آن هایی که اهل مسجد و نماز نیستند و از مسجد و نماز می گریزند. آن هایی که بی خیالند و از جبهه وجنگ خبری ندارند،به جبهه نمی روند.اگر هم می روند جبهه را رها کرده ، فرار می کنند.امیدوارم که بعد از شهادت من دیگر آن ها آدم شوند وحرف امام که می فرماید: مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید خوب وارد گوش آن ها شودو جبهه رفتن و چگونه جنگیدن را یاد بگیرند .در پایان از خدمت خانواده گرامی خود می خواهم که صبر را پیشه خود قرارا داده و زینب وار زندگی کند با حفظ حجاب و من را حلال کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

عبدالمطلب اکبری

65/12/4

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید