سکه های ریالی کم ارزش قدیمی، قدرتمندتر و پربرکت تر از سکه های ۱۸ عیار سه میلیونی!

سکه ها و اسکانس های فراموش شده را یادتان هست؟ همان ها که الان با هزارتای آنها هم نمیتوان یک بسته آدامس خرید. با ما همراه باشید تا مروری کنیم از خاطرات سکه ها و اسکانس های فراموش شده و برای لحظاتی به جای آن سکه های سه میلیونی را فراموش کنیم.

یادمان هست هنوز، زمانی بود که با هر خبر گرانی تن و بدنمان نمی لرزید، زمانی که شاید فقط درخواب آن هم اگر پرخوری میکردیم میتوانستیم سکه سه میلیونی را تصور کنیم. یک زمانی که شاااید دغدغه نان هم داشتیم اما باز هم دلمان خوشتر بود. اگر آن زمان کسی از سه چهار دهه بعدمان می امد و میگفت خوشی روزگارتان را سفت بچسبید چرا که دیری نیست همه اش خاطره و افسوس شود، قطعا او را دیوانه میپنداشتیم. تازه شاید دو تا چک هم حواله اش میکردیم که چرا اوقاتمان را ناخوش میکنی با یاوه گویی هایت و سپس کت بسته او را به دارالمجانین میبردیم تا دیگر مهمل نبافد.

بیایید برای چند لحظه همه این گرانی ها را فراموش کنیم و برویم دمی نفس تازه کنیم با همان سکه ها و اسکانس های بی ارزشمان.

سکه های فراموش شده

سکه پنج ریالی در دوران پهلوی

 

 

بچه‌های پریروز، آنان که امروز پدربزرگ  و  مادربزرگ شده‌اند، آنان که کیک و نوشابه، پفک مینو، کارملا، تی‌تاپ، آدامس‌ خروس‌نشان، یام‌یام، کیت‌کت، نوشابه‌های شیشه‌ای و ساندویچ‌های کالباس مدرسه را هنوز در خاطراتشان مزمزه‌ می‌کنند، از سکه‌ها و اسکناس‌های گذشته‌ای نه‌چندان دور، خاطره‌ها دارند.

خاطره‌هایی که این روزها فقط سایه‌ای از آن باقی است و ته‌مانده‌های آن را می‌توان در عکس‌های اینترنتی‌ یا موزه‌ها جستجو کرد.

به یاد می‌آورید با چه سکه‌های کوچکی، چیزهای بزرگ می‌خریدید؟ چه پول توجیبی‌های اندک و چه برکتی. تازه پس‌انداز هم می‌کردیم.

آن زمان که بیشتر پدرها پیکان داشتند، خانه‌ها حیاط داشت،‌ مادربزرگ و پدربزرگ داشت، حوض و باغچه داشت و فوتبال سر چهارراه‌ برقرار بود، سکه‌ها و اسکناس‌هایی هم بودند که کوچک، اما پر ارزش بودند و با‌ آن چه‌ها که نمی‌خریدیم.

● ۲ ریالی

به دو ریالی، دو زاری هم می‌گفتند. اوایل دهه شصت، دو ریالی را بیشتر برای تلفن استفاده می‌کردند.

در آن باجه‌های زردرنگ و سقف بلند. گاهی هم برای زدن به شیشه باجه که یعنی زودباش، ما هم کار داریم(!) استفاده می‌شد. اکنون دیگر نشانی از آن سراغ ندارید.

● پنج ریالی

پنج ریالی در اواخر دهه پنجاه تا اواسط دهه شصت یکی از رایج‌ترین پول‌های خرد کشور بود. در گویش خودمانی برای یک کورس (مسیر)‌ تاکسی یک، یک تومانی و یک پنج ریالی می‌دادیم و می‌گفتیم پونزه‌زار!‌ اولین سری سکه پنج ریالی سال ۵۸ ضرب و تا ۱۳۶۷ انواع مختلفی از آن ضرب شد. این سکه دیگر در چرخه پولی وجود ندارد.

● یک تومانی

یک تومانی یا ۱۰ ریالی دیگر برای خودش قدرت خریدی داشت. این سکه با دو طرح ساده و دسته گل لاله در چرخه پولی موجود بود.

سکه ۱۰ ریالی با دسته گل لاله در سال ۵۸ و به مناسبت اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و سکه ۱۰ ریالی ساده، ‌بدون هرگونه طرح، نماد یا شعاری سال ۶۲ ضرب شد و اواسط دهه ۷۰ به فراموشی سپرده شد.

● ۲ تومانی

با دو تومانی می‌شد نوشابه با کیک خرید، اما اگر یک دو تومانی با یک پنج ریالی می‌دادید (۲۵ زار) می‌شد نوشابه را با تی‌تاپ هم خرید. پفک هم دو تومان بود. دو تومانی‌ها بزرگ‌تر از سایر سکه‌ها بود و دو طرح گل لاله و ساده را بر خود داشت.

● پنج تومانی‌های زرد

این پنج تومانی‌های زرد یکی از معروف‌ترین و پراستفاده‌ترین سکه‌ها بود.

 

 اسکانس های فراموش شده

نوعی سکه‌های حسرت طلا! روی آن طرحی مخلوط شده از چرخ‌دنده صنعت به همراه خوشه گندم و پشت آن نقشه ایران با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی حک شده بود. این سکه‌ها در سال ۶۶ ضرب شد و آخرین استفاده از آن در تلفن‌های سکه‌ای فشاری بود.

به تدریج سکه ده تومانی، ۲۵ تومانی، ۵۰ تومانی و صد تومانی نیز به بازار آمد. سکه‌هایی که از ارزش اولیه خود افتاده‌اند و حتی پول خرد هم نیستند. در این میان شاید سکه ۵۰۰ تومانی به درد پرداخت هزینه نیم ساعت جای پارک در تهران بخورد.

با این حال و جدا از سکه‌ها، اسکناس‌های فراموش شده‌ای هم داریم که این روزها جز خاطره‌ای از آنها باقی نمانده است.

اسکناس‌ها برخلاف سکه‌ها کاربرد گسترده‌ای در عیدی دادن داشته و دارند! بخصوص اسکناس‌های نو که از لای قرآن بیرون می‌آمد و چه چشم‌هایی که سوسوی انتظار دریافت آنها را نمی‌زد. بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی… .

آمار می‌گوید از اول پیروزی انقلاب تاکنون ۱۱ قطعه اسکناس منسوخ شده است. به حافظه‌تان فشار بیاورید، اسکناس ۱۰ تومانی که تصویر شهید مدرس روی آن بود، اسکناس ۲۰ تومانی که تصویر حرم امام رضا(ع) را روی خود داشت و اسکناس ۵۰ تومانی که میزبان تصویری از نماز جمعه بود.

اگر جیب کسی از ما بچه‌های پریروز حامل یک یا چند قطعه از این اسکناس‌ها بود، احساس می‌کرد برای خودش مردی شده است و چه احساس قدرتی! ۵۰ تومانی که برای خودش ثروتی بود و عیدی گرفتن آن آرزویی دوست‌داشتنی؛ چراکه بیشتر اسکناس‌های عیدی ۲۰ یا حداکثر ۵۰ تومانی بود.

مثل الان نبود که اسکناس ۵۰۰ تومانی به درد پول خرد بخورد و به قولی اگر آن را به متکدی بدهی، قهر می‌کند! یاد همه آن سکه‌ها، اسکناس‌ها و نوستالژی غنی که با خود داشت، بخیر.

قبول دارید که حس بینظیر داشتن یکی از آن سکه های کم ارزش قدیمی بسیار ارزشمندتر از سکه طلای ۱۸ عیار سه میلیونی امروز داشت؟ شما چه خاطراتی از سکه ها و اسکانس های فراموش شده دارید؟

 

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید