تحقیق درباره زندگی ابوالقاسم حالت | ابوالقاسم حالت کیست؟ [فارسی پایه ششم دبستان]

آیا میدانید ابوالقاسم حالت کیست؟ با بیوگرافی این شاعر ایرانی در دیبامگ همراه ما باشید.

ابوالقاسم حالت، مترجم و محقق توانای معاصر در سال ۱۲۹۸ﻫ .ش در تهران بدنیا آمد، وی کارمند شرکت ملی نفت ایران بود. قابل ذکر است که حالت ملقب به ابوالعینک شاعر، مترجم و طنز پرداز ایرانی و سراینده سرود “پاینده باد ایران” نخستین سرود ملی ایران پس از انقلاب با آهنگسازی محمد بیگلری پور نیز بوده است. برای اطلاعات بیشتر درباره این شاعر ایرانی تا انتهای این مقاله همراه دیبامگ باشید.

بیوگرافی ابوالقاسم حالت

ابوالقاسم عبداللَّه مفرد (۱۲۹۳ – ۳ آبان ۱۳۷۲) متخلص به حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز ایرانی بود. وی، شاعر سرود «پاینده بادا ایران»، اولین سرود ملی ایران بعد از انقلاب، (با آهنگ محمد بیگلری‌پور) است.
ابوالقاسم حالت در سال ۱۲۹۳ در تهران متولد شد. وی پس از تحصیلات مقدماتی و متوسطه به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و تا زمان بازنشستگی در خدمت این سازمان بود.

حالت در جوانی به فراگیری زبان عربی پرداخت و از سال ۱۳۱۴ هجری شمسی به شعر و شاعری روی آورد و به سرایش شعر در قالب کهن و تذکره‌نویسی همت گماشت. دیوان حالت که مشتمل بر قطعات ادبی، مثنویها، قصاید، غزلیات و رباعیات است، خود نمایانگر عمق دانش ادبی و احساسی این محقق است.

وی از سال ۱۳۱۷ همکاری خود را با مجله معروف فکاهی توفیق آغاز کرد و بحر طویلهای خود را با امضای هدهد میرزا و اشعارش را با اسامی مستعار گاو ، شوخ، فاضل ماب و ابوالعینک به چاپ می‌رساند. علاقه به مسائل دینی سبب شد از سال ۱۳۲۳ هر هفته چند رباعی جدی که ترجمه‌ای از کلمات قصار علی بن ابی‌طالب بود در مجله «آئین اسلام» چاپ کند. حالت در ترانه‌سرایی نیز دستی توانا داشت و عموماً این ترانه‌ها در قالب فکاهی، انتقادی علیه وضعیت سیاسی و اجتماعی آن زمان بود. حالت در آن سال‌ها با نشریات امید، تهران مصور و پیام ایرانی نیز همکاری داشت و ملک‌الشعرا بهار او را به کنگره نویسندگان سرزمین ایران دعوت نمود.

در بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ حالت، از طرف انجمن ادبی ایران، نخستین شعر سرودملی بعد از انقلاب را تدوین کرد.

اواخر عمر

حالت در زمینه موسیقی اصیل ایرانی نیز فعالیت داشت و سراینده نخستین سرود جمهوری اسلامی بود. وی پس از انقلاب اسلامی نیز علی‌رغم کهولت سن مدت زمانی نسبتاً طولانی با مجله گل آقا همکاری کرد. از ابوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینه‌های طنز، شعر، ادبیات و ترجمه باقی مانده‌است. وی در سوم آبان سال ۱۳۷۲ بر اثر سکته قلبی درگذشت.

اولین اثر هنری ابوالقاسم حالت

درباره اولین شعرى که حالت سرود، خود وى چنین مى‏گوید:

«روزى در مدرسه با یکى از دوستان همکلاسم قهر کرده بودم و چون خیلى نسبت به هم صمیمى بودیم بالاخره طاقت نیاودم و با یک قطعه سه بیتى از او معذرت خواستم، این قطعه که اولین شعرم بود و متأسفانه الان هیج به یادم نیست موثر واقع شد و قهر ما را به آشتى تبدیل نمود. اثر این شعر مرا بر آن داشت که شاعرى را دنبال کنم، لذا از کلاس ششم ابتدایى گاهگاهى شعر ساختم، مخصوصا تابستان‏ها که مدرسه تعطیل بود و فراغت بیشترى داشتم و مى‏توانستم هم شعر بسازم و هم دنبال چاپ آن بروم اما روزنامه‌‏هاى ادبى آن ایام که عبارت بودند از «نسیم شمال» و «کانون شعرا» و «توفیق» همه از چاپ اشعارم خوددارى مى‏کردند، چون بسیار ناپخته بود، ولى این امر به هیچ‏وجه باعث دلسردى من نمى شد. تا دو سه سال بعد که کم‏کم بعضى از اشعارم در روزنامه‏ها چاپ شد.»

پس از چندى که اولین اثر ابوالقاسم حالت در یکى از جراید چاپ گردید، درصدد برآمد که خود را به کانون و انجمن‏هاى ادبى نزدیک کند. به همین دلیل بعضى شب‌‏ها به انجمن ادبى ایران که ملک الشعرای بهار نیز یکی از اعضای آن بود می‌‏رفت. از بخت خوش در یکى از همین شب‏‌ها یکى از اشعار خود را در این انجمن ادبى قرائت کرد. پس از خواندن شعرش، صداى آفرین و احسنت رسا و پر طنطنه شیخ‏الملک اورنگ که در آن زمان نایب رئیس انجمن بود به قدرى وى را تحت تأثیر قرار داد که تا صبح خواب به چشمانش راه نیافت. از این زمان به بعد وى در راه شهرت و ترقى گام‏هاى بلندى یکى پس از دیگرى برداشت.

سرودن اولین سرود ملی پس از انقلاب

پس از انقلاب ۵۷ ابوالقاسم حالت از طرف انجمن ادبی ایران، شعر نخستین سرود ملی بعد از انقلاب را تدوین کرد. متن این شعر با نام “پاینده بادا ایران”به این شرح است:

شُد جمهوری اسلامی به پا

که هم دین دهد هم دنیا به ما

از انقلاب ایران دِگر

کاخ ستم گشته زیر و زِبَر

تصویر آیندهٔ ما

نقش مراد ماست

نیروی پایندهٔ ما

ایمان و اتحاد ماست

یاریگر ما دست خداست

ما را در این نبرد او رهنماست

در سایهٔ قرآن جاودان

پاینده بادا ایران

آزادی چو گل‌ها در خاک ما

شکفته شد از خون پاک ما

ایران فرستد با این سرود

رزمندگان وطن را درود

آیین جمهوری ما

پشت و پناه ماست

سود سلحشوری ما

آزادی و رفاه ماست

شام سیاه سختی گذشت

خورشید بخت ما تابنده گشت

در نهایت به علت طولانی بودن این شعر و از آنجایی که برای اجرا در مجامع بین‌الملی مناسب به نظر نمی‌رسید، مقرر شد سرودی دیگر ساخته شود.

نمونه شعر بهاریه حالت که در شماره ۵۳ در سال ۱۳۴۱ ﻫ .ش نشریه آیینه چاپ شده است.

آثار ابوالقاسم حالت

از ابوالقاسم حالت آثار ادبی و فرهنگی فراوانی در زمینه‌های طنز، شعر، ادبیات و ترجمه بجا مانده‌ است. در ادامه لیست مجموعه اشعار، تالیفات و ترجمه‌های این هنرمند را خواهید خواند.

  • مجموعه اشعار
  • فکاهیات حالت
  • دیوان ابوالعینک
  • دیوان خروس لاری
  • بچه ها برق آمده
  • بحرطویل های هدهد میرزا
  • دیوان شوخ
  • گلزار خنده
  • دیوان اشعار (اشعار، رباعیات)
  • پروانه و شبنم (قصاید اخلاقی و عرفانی سعدی و تذکره شاهان شاعر)

تالیفات

  • زن داری و گرفتاری (نشر درسا)
  • پابوسی و چاپلوسی مجموعه مقالات طنز

ترجمه‌ها

  • فرعون (الویز جارویس مک گرو) نشر درسا
  • مینوتوس مشاور نرون (میکا والتاری) نشر درسا
  • تاریخ فتوحات مغول (جی.جی. ساندرز)
  • تاریخ تجارت (اریک ن. سیمونز)
  • ناپلئون در تبعید (خاطرات ژنرال برتران)
  • زندگی من (مارک توین)
  • زندگی بر روی می‌سی سی پی (مارک توین)
  • پیشروان موشک سازی (بریل ویلیامز / ساموئل اشتاین)
  • بهار زندگی (کلارمیس هاستی کارول)
  • جادوگر شهر زمرد (فرانک باوم)
  • بازگشت به شهر زمرد (فرانک باوم)
  • پسر ایرانی، (ماری رنولت)
  • شبح در کوچه میکل‌آنژ
  • فروغ بینش
  • شکوفه‌های خرد
  • راه رستگاری
  • کلمات قصار علی بن ابیطالب
  • مجموعه تاریخ کامل ابن اثیر (۲۳ جلد)
نمونه دیگری از اشعار حالت که نشریه نامه صنعت نفت در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ ﻫ .ش به زیور طبع آراسته است.

وصیت نامه

ابوالقاسم حالت قسمتی از وصیت نامه خود را نیز به شعر بیان کرده‌ است؛ در قسمتی از وصیت‌نامه استاد ابوالقاسم حالت، می‌خوانیم:

بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید
نه به من بر سر گور و کفن آزار دهید

نه پی گورکن و قاری و غسال روید
نه پی سنگ لحد پول به حجار دهید

به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی
که بدان عضو بود حاجت بسیار دهید

این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران
که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهید

وین زبان را که خداوند زبان بازی بود
به فلان هوچی رند از پی گفتار دهید

کله‌ام را که همه عمر پر از گچ بوده است
راست تحویل علی اصغر گچکار دهید

وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه
به فلان سنگتراش ته بازار دهید

کلیه‌ام را به فلان رند عرق خوار که شد
از عرق کلیه او پاک لت و پار دهید

ریه‌ام را به جوانی که ز دود و دم بنز
در جوانی ریه او شده بیمار دهید

جگرم را به فلان بی‌جگر بی‌غیرت
کمرم را به فلان مردک زن باز دهید

چانه‌ام را به فلان زن که پی وراجی ست
معده‌ام را به فلان مرد شکمخوار دهید

گر سر سفره خورَد فاطمه بی دندان غم
به که، دندان مرا نیز به آن یار دهید

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید