۱۰ مثال کنایه کلاس ششم با معنی دور و نزدیک + ۵ مثال درس پنجم

انواع مثال کنایه مربوط به فارسی کلاس ششم ابتدایی به همراه معنی دور و نزدیک جملات.

هنگامی که درباره یک موضوع به طور غیر مستقیم سخن می گوییم یا از معنای دور یک مطلب استفاده می کنیم، به آن کنایه می گویند. جملات کنایه‌ای معانی دور و نزدیکی دارند. در ادامه شما را با ۱۰ مثال کنایه برای پایه ششم آشنا خواهیم کرد.

۱۰ مثال کنایه کلاس ششم با معنی دور و نزدیک

۱. دستشان در یک کاسه است

معنای نزدیک: دست‌هایشان در یک ظرف کرده‌اند.

معنای دور: به معنای این است که دو نفر کار مشترکی را انجام می‌دهن .

۲. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرد

معنای نزدیک: مسئولیت باری است که آن‌ها نمی‌توانند روی دوششان بگذارند.

معنای دور: به معنای فرار کردن از قبول مسئولیت یا وظیفه‌ای است که بر عهده فرد بوده است.

۳. گربه را از کیسه بیرون آوردن

معنای نزدیک: گربه‌ای را از درون کیسه‌ای خارج کنیم.

معنای دور: به معنای فاش کردن یک راز یا حقیقتی است که پنهان بوده است.

۴. آب در هاون کوبیدن

معنای نزدیک: آب در هاون ریخته و آن را بکوبیم.

معنای دور: به معنای تلاش بی‌فایده و بی‌نتیجه برای انجام کاری است.

۵. کوه را از جای خود تکان داد

معنای نزدیک: بتوانیم کوه را بلند کرده و جابجا کنیم.

معنای دور: به معنای انجام کار بزرگ و تاثیرگذار است که تغییرات قابل توجهی را به همراه دارد.

۶. زیر پا گذاشتن اصول

معنای نزدیک: اصول را روی زمین ریخته و پا روی آن بگذاریم.

معنای دور: به معنای نادیده گرفتن قواعد یا اصول اخلاقی و اجتماعی است.

۷. به دندان کشیدن

معنای نزدیک: مشکلات را به دندان ببندیم و آن‌ها را بکشیم.

معنای دور: به معنای تحمل کردن یک وضعیت ناخوشایند یا دشوار است.

۸. چشمش به راه است

معنای نزدیک: چشمان خود را در انتهای راه قرار دهیم.

معنای دور: به معنای انتظار کشیدن برای آمدن یا وقوع چیزی است، معمولاً با امید و اشتیاق.

۹. به تیرک زدن

معنای نزدیک: توپ را دقیق به تیرک دروازه بزنیم.

معنای دور: به معنای تلاش برای رسیدن به هدفی است که ممکن است موفقیت‌آمیز نباشد.

۱۰. در پوست خود نمی‌گنجید

معنای نزدیک: خود را در پوستمان جا دهیم.

معنای دور: به معنای احساس شادی یا هیجان بسیار زیاد است که فرد نمی‌تواند آن را کنترل کند.

۵ مثال کنایه درس ۵ فارسی ششم

درس پنجم فارسی کلاس ششم مربوط به هفت خان رستم است. در این اشعار کنایه‌هایی وجود دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

بینداخت چون باد، خَمّ کمند

مثل باد کاری را کردن کنایه از سرعت بسیار

بدو تاخت مانند آذرگشسب

تاختن مانند آذر گشسب: کنایه از تند و سریع حرکت کردن

از آن پس نهاد از برِ خاک، سر

سر بر خاک نهادن: کنایه از فروتنی و فرمانبُرداری کردن.

دیوها را از پای درمی‌آورد: به کنایه یعنی دیوها را نابود می‌کرد.

رخش به تنگ می‌آید: به کنایه یعنی رخش، خسته می‌شود.

از هفت خان گذشته است: منظور این است که مراحل دشواری را پشت سر گذاشته و به موفقیت رسیده است.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید