موتوا قبل أن تموتوا یعنی چه؟ + معنی و تفسیر حدیث

در این بخش از محتوای مذهبی و معنوی دیبامگ درباره معنی و تفسیر کامل جدیث مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا میخوانید. این حدیث یعنی بمیرید پیش از آنکه بمیرید.

حدیث مشهور «موتوا قبل ان تموتوا» به معنای بمیرید پیش از آن که بمیرید، از احادیثی است که به نبی رحمت، حضرت محمد (ص) نسبت داده شده است. عارفان این حدیث را به عنوان مبنای مرگ اختیاری تلقی می‌کنند و بر این عقیده‌اند که مرگ اختیاری قبل از مرگ اجباری، راهی برای نجات است. در ادامه این مطلب از دیبامگ معنی و تفسیری کامل از این حدیث را در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم.

معنی و تفسیر حدیث موتوا قبل أن تموتوا

عبارت «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» صورت تحریف یافته روایت «تُوبُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» است که در منابع متعدد از جمله ،صحاح، مسانید و کتب امالی ذکر شده است. هر چند این روایت در متون شیعی گزارش نشده در برخی از منابع روایی شیعی، به نقل از اهل سنت آمده است. تفسیری که عرفا و فلاسفه از عبارت «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» دارند، منطبق بر اصطلاحات خاص آنها همچون موت ارادی آگاهی و ادراک عوالم پس از مرگ توسط سالک و کنار رفتن پرده ها از دیدگان او و فنای تام در حق است. در حالی که محدثان این عبارت را به معنای دوری از شهوات نفسانی و کنار زدن هوی و هوس میدانند که موجب احیای عقل و رسیدن به حیات طیبه میشود.

مرحوم آيت الله بهجت در معناي اين حديث فر مود: حاسبوا قبل ان تحاسبوا است. يعني از خود حساب بكشيد قبل از آنكه (بميريد و) از شما حساب بكشند.

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی نیز می فرمود: این جا آخرت است. با نیت و قصد آمده‌ای. این همان چیزی است که پیغمبرمان فرمود: «مُوتُوا قَبلَ اَن تمُوتُوا» یعنی قبل از این که مرگ شما فرا برسد و شما را به قبر ببرند بمیرید. بیاید زنده شوید و با فهم و اراده باشید.

مرگ یقینی‌ترین پدیده عالم است که هر انسانی آن را از خود دور می‌پندارد و تنها درباره دیگران به حضورآن اعتقاد دارد، حال آن که درباره خود با تردید به آن می‌نگرد.

در روایت دیگری آمده است: «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا»؛ مردم در خوابند و با مرگ هشیار می‌شوند؛ گویا، روایت دوم به نوعی تفسیر روایت نخست بوده و معنی آن این است که مرگ اختیاری پیش از مرگ اجباری می‌تواند به هشیاری بینجامد.

معنی و تفسیر حدیث موتوا قبل أن تموتوا

بنابراین انسانی که می‌داند مشرف به مرگ است:

نخست: خود را مهیا می‌کند

در روایات متعددی به آمادگی برای مرگ توصیه شده است؛ چه آن که بنا بر باور به معاد، زندگی پس از مرگ دوام دارد و زندگی این جهانی، مزرعه‌ای است که باید از آن برای زندگی جاودانی توشه برچید. البته زندگی این جهانی و آن جهانی هر دو مطلوب خالق است و نباید چنین پنداشت که زندگی این جهانی تنها مسیر است وزندگی آن جهانی نیز فقط هدف است و گذار از مسیر به هر حیله خوب است.

اگر قواعد گذر از مسیر رعایت شود، می‌توان به وصول به هدف امیدوار بود. باید با مرگ اختیاری پیش از مرگ اجباری، خود را برای زندگی پایدار آماده کرد و حکمت لسان الغیب را به کار بست: آنچه نپاید، دلبستگی را نشاید. آمادگی برای مرگ به دو شیوه میسر است؛ تدارک خلل به این معنی که همه کاستی‌ها را جبران کند و دفع زلل به این معنی که خود را در برابر لغزش‌ها نگه دارد و در برابر، غفلت از مرگ راه ورود به خطر در زندگی را فراهم می‌کند.

دوم: تسلیم می‌شود

انسانی که به حالت پیش از مرگ دچار آمده چاره‌ای جز تسلیم ندارد

اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است

مرحوم آیت الله احمدی میانجی می‌فرمود: اگر انسان به‌‌ همان اندازه که در برابر پزشک تسلیم می‌شود و تن به تیغ جراحی‌اش می‌سپارد، در برابر خدا نیز تسلیم شود، اهل نجات است تسلیم در برابر خالق سبب می‌شود، انسان به هیچ تأثیری جز تأثیر خداوند نیندیشد، «لا موثر فی الوجود الا الله».

سوم: لذایذ ناپایدار را ترک می‌کند

غفلت انسان، او را به پایدار تلقی کردن ناپایدار‌ها می‌برد و خود فراموشی پدید آمده سبب خواهد شد تا لذایذ دنیوی را در اولویت گذارد؛ اما همین که یاد مرگ به سراغش بیاید، می‌کوشد تا خطای پندار خود را جبران کند و از لذایذ زودگذر بگذرد و توشه آخرت برچیند.

گویا، مفهوم دیگری از موت اختیاری به میراندن شهوات نظر دارد. کشش شهوانی و هوس‌های ناپایدار، می‌تواند انسان را به سمت و سویی غیر از سمت نجات هدایت کند. جولان دادن به شهوت و پرستیدن هوای نفس و برون راندن عقل از حیطه تأثیرگذاری نه اینکه انسان را به خطر و گمراهی می‌کشاند، بلکه خود عین ضلالت است، زیرا الهوی عدو العقل؛ این مفهوم‌‌ همان است که در روایت دیگری از نبی رحمت (ص) آمده است: «بموت النفس تکون حیاه القلب»؛ حیات قلب با میراندن نفس محقق می‌شود، مرگ اختیاری با تعبیر پیش گفته شده می‌تواند بار‌ها و بار‌ها اتفاق بیفتد و انسان همواره به میراندن خود مشغول باشد:

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

در تفسیر حدیث شریف «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نیز گفته شده کسی که خویشتن را بشناسد، خواهد دانست که وجودی وابسته به حق دارد و وجودش مستقل نیست و این نیز‌‌ همان مرگ اختیاری است؛ به این مفهوم که شناخت خود مساوی با میراندن خویشتن است، زیرا آنکس که خود را شناخت، می‌فهمد که اساسا تمام وجودش بسته به غیرخودش است و خودی وجود ندارد و هر چه هست حضرت حق است.

پیامبر رحمت، خود پیش از ارتحال، خویشتن را میرانده بود. هوس و شهوات خود را به چیره عقل درآورده بود.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید