در تاریخ کهن ایران، دورانی وجود داشت که زبان فارسی تازه داشت از نو جان میگرفت. در این زمان، مردان دانشمندی بودند که به حفظ و گسترش این زبان کمک کردند. ابوعلی محمد بلعمی یکی از مهمترین این افراد بود. او که مقام وزارت را در دربار سامانیان داشت، تصمیم به انجام یک کار بزرگ گرفت: ترجمه مهمترین کتاب تاریخی دنیا از زبان عربی به نثر ساده و روان فارسی. کاری که او انجام داد، نه تنها یک ترجمه، بلکه یک هدیه بزرگ به زبان و فرهنگ ما بود.
ابوعلی بلعمی کیست؟
ابوعلی محمد بلعمی (که گاهی به او «بلعمی کوچک» هم میگویند) یکی از مردان بسیار مهم و دانشمند ایران در دوران حکومت سامانیان بود. اگر بخواهیم او را به زبان ساده معرفی کنیم، باید بگوییم:
او حدود ۱۱۰۰ سال پیش در قرن چهارم هجری در شهر بخارا (که آن زمان پایتخت سامانیان بود و در تاجیکستان امروزی قرار دارد) زندگی میکرد. وی در آن زمان، وزیر دربار پادشاهان سامانی بود. یعنی مهمترین مقام کشور بعد از پادشاه را داشت و کارهای مهم سیاسی و فرهنگی را انجام میداد.
پدر او، ابوالفضل بلعمی، نیز یک وزیر بسیار معروف و دانشمند در دربار سامانی بود. یعنی بلعمی در یک خانوادهٔ مهم و باسواد بزرگ شد.
در دورهای که بلعمی وزیر بود، پادشاهان سامانی (به خصوص منصور بن نوح) تلاش میکردند تا زبان و فرهنگ فارسی را زنده کنند. بلعمی هم از این کار حمایت زیادی کرد و با شاعران و نویسندگان دوست بود. شهرت اصلی او به خاطر یک کار بسیار بزرگ و مهم است: ترجمه کتاب بزرگ «تاریخ طبری» به زبان فارسی.
اثر ماندگار: تاریخ بلعمی (تاریخنامه)
مهمترین کاری که ابوعلی بلعمی برای فرهنگ ما انجام داد و باعث شهرت او شد، همین کتاب است.
ماجرای کتاب تاریخ بلعمی
یک نویسندهٔ بزرگ به نام «محمد بن جریر طبری» یک کتاب تاریخ بسیار طولانی به زبان عربی نوشته بود که تاریخ جهان را از ابتدای خلقت حضرت آدم تا زمان خود طبری تعریف میکرد. پادشاه وقت، منصور بن نوح سامانی، دستور داد که این کتاب مهم باید به زبان فارسی ترجمه شود تا همهٔ مردم ایران بتوانند آن را بخوانند و با تاریخ خود آشنا شوند.
ابوعلی بلعمی این مسئولیت بزرگ را پذیرفت. او فقط کتاب را ترجمه نکرد، بلکه آن را خلاصه کرد و جاهایی که نیاز بود، مطالب جدیدی به آن اضافه کرد. نتیجهٔ کار او، کتابی شد که به نام «تاریخ بلعمی» یا «تاریخنامه» معروف است.
اهمیت کتاب تاریخ بلعمی
«تاریخ بلعمی» یکی از قدیمیترین کتابهایی است که به زبان نثر فارسی دری (همین فارسی که ما صحبت میکنیم) نوشته شده و به دست ما رسیده است. نثر آن بسیار ساده، روان و روشن است و کلمات عربی کمی در آن استفاده شده. این سادگی نثر باعث شده بود که حتی مردم کمسواد آن زمان هم بتوانند آن را بخوانند. این کتاب نشان داد که میتوان تاریخ را به جای عربی، به زبان شیرین فارسی نوشت و همین کار باعث شد که نویسندگان دیگری نیز تشویق به نوشتن به زبان فارسی شوند.
شاعری ابوعلی بلعمی
متاسفانه اطلاعات دقیقی در خصوص اینکه آیا ابوعلی بلعمی شعری سروده است یا نه در اختیار نیست. اما صاحب “کتاب فرهنگ جهانگیری” (لغت نامهای فارسی) با آوردن دو بیت شعر در کتاب خود، آنها را به ابوعلی بلعمی نسبت داده است. این دو بیت به شرح زیر است:
دمنده چو ثغبان
درفشان چو خسپی، درافشان چو آذر
چون برافروزی رخ از باده کلهسازی یله
دستهایم شیک گردد پایهایم شیشله
وفات و آرامگاه
متأسفانه، اطلاعات دقیق و روشنی درباره تاریخ وفات و محل دقیق آرامگاه ابوعلی بلعمی در منابع تاریخی معتبر، در دست نیست. تاریخنویسان و پژوهشگران فقط میدانند که او پس از سالها خدمت در مقام وزارت و اتمام کار بزرگ «تاریخ بلعمی»، در همان دوران حکومت سامانیان از دنیا رفته است. محل دفن او نیز به دلیل گذر زمان و نبود مستندات کافی، مشخص نیست. با این حال، نام و کار او به عنوان یکی از پیشگامان نثر فارسی، برای همیشه در تاریخ ایران زنده خواهد ماند.
نتیجهگیری
ابوعلی بلعمی یک وزیر موفق و یک دانشمند بزرگ بود که خدمات او به فرهنگ و زبان ما بسیار ارزشمند است. او با نوشتن «تاریخ بلعمی»، کاری کرد که زبان فارسی از حالت شعر و ادبیات فراتر رود و بتواند تاریخ پربار جهان را نیز در خود جای دهد. اگر امروز میتوانیم کتابهای تاریخ را به راحتی به زبان فارسی بخوانیم، بخش بزرگی از آن را مدیون تلاشهای این مرد بزرگ هستیم که با قلم خود، زبان فارسی را برای همیشه زنده و جاویدان کرد.


