فیلم مصلحت درباره کیست؟ + داستان فیلم و پیام های جنجالی آن

فیلم «مصلحت» درباره تقابل یک بازپرس عدالت‌طلب در دادستانی انقلاب (دهه ۶۰) با تلاش معاونان برای پنهان کردن قتل انجام‌شده توسط مهدی، پسر آیت‌الله مشکاتیان، به بهانه حفظ مصلحت نظام است.

فیلم سینمایی «مصلحت»، به کارگردانی حسین دارابی، یک درام سیاسی و قضایی است که به یکی از چالش‌برانگیزترین مسائل در ساختار حکومت‌های ایدئولوژیک می‌پردازد: تضاد بین حفظ مصلحت نظام نوپا و اجرای عدالت مطلق. این فیلم در فضای حساس دهه ۶۰ و در دستگاه قضایی انقلاب روایت می‌شود؛ جایی که قتل یک جوان توسط مهدی، پسر آیت‌الله مشکاتیان (از مقامات عالی‌رتبه)، به بحرانی تبدیل می‌شود. این مطلب به بررسی این بحران و تقابل بازپرس جوان، حسین جلالی، با پنهان‌کاری سیستمی می‌پردازد که برای حفظ آبروی نظام، قصد دارد حقیقت را فدا کند.

فیلم «مصلحت»: تقابل عدالت فردی با مصلحت نظام در اوایل انقلاب

فیلم سینمایی «مصلحت»، به کارگردانی و نویسندگی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه، که محصول سال ۱۳۹۹ است، به عنوان یک درام سیاسی-قضایی، توانست در فضای سینمای ایران بحث‌های فراوانی را برانگیزد. این فیلم به دلیل مضمون جسورانه و حساس خود در نقد پنهان‌کاری‌های احتمالی در اوایل انقلاب اسلامی، در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار گرفت و پس از آن با حواشی توقیف و اکران دست و پنجه نرم کرد. فیلم مصلحت، به‌خوبی فضای ملتهب و آرمان‌گرایانه سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ و چالش‌های نهادینه شدن عدالت در ساختار جدید قضایی را ترسیم می‌کند.

شخصیت اصلی و معمای جنایی در دل دادستانی

تمرکز فیلم «مصلحت» بر روی یک واقعه جنایی است که در کانون آن، دو شخصیت اصلی و متضاد قرار دارند:

  1. مهدی (مجید نوروزی): این شخصیت، پسر آیت‌الله مشکاتیان (فرهاد قائمیان) است. آیت‌الله مشکاتیان یکی از مقامات بسیار بانفوذ و عالی‌رتبه در دادستانی انقلاب اسلامی است. ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که مهدی، در پی یک درگیری یا حادثه ناخواسته، مرتکب قتل یک جوان غیرانقلابی به نام آریا می‌شود.
  2. حسین جلالی (وحید رهبانی): او یک بازپرس جوان، ایدئولوژیک و پاکدست در دادستانی است که به طور اتفاقی وارد این پرونده پیچیده می‌شود.

هویت قاتل (مهدی، پسر مقام عالی‌رتبه) در نظام تازه تأسیس، یک بحران پدید می‌آورد. این اتفاق، زمینه را برای یک تصمیم‌گیری بزرگ فراهم می‌کند که شالوده اصلی درام فیلم است.

دوراهی بزرگ: تضاد بین عدالت و مصلحت نظام

با افشای قتل توسط پسر آیت‌الله مشکاتیان، اطرافیان و محافظه‌کاران دستگاه قضایی، به‌ویژه معاون دادستان، تصمیم می‌گیرند حقیقت را پنهان کنند. منطق آن‌ها این است که افشای این جنایت توسط فرزند یک مقام ارشد، می‌تواند موجب تضعیف شدید نظام نوپا در برابر دشمنان خارجی و داخلی (گروهک‌های معاند مانند منافقین و فرقان) شود و حیثیت انقلاب را خدشه‌دار کند. بنابراین، راه حل آن‌ها، اتهام زدن به شخص ثالث و بستن پرونده به نام «مصلحت انقلاب» است.

اینجاست که شخصیت حسین جلالی وارد می‌شود. بازپرس جوان که با آرمان‌های پاک انقلاب و عدالت‌خواهی بزرگ شده، متوجه این پنهان‌کاری سیستماتیک می‌شود و بر سر یک دوراهی تلخ قرار می‌گیرد:

  • اگر سکوت کند: مصلحت مورد ادعای نظام حفظ می‌شود، اما او آرمان عدالت را زیر پا می‌گذارد.
  • اگر افشا کند: او به مقابله با فساد و آقازادگی برخاسته، اما شاید ناخواسته، نظام را در برابر دشمن تضعیف کند.

حسین جلالی که تاب تحمل این بی‌عدالتی را ندارد، تصمیم می‌گیرد مبارزه برای حقیقت را آغاز کند. او در تلاش است تا هم خانواده مقتول را به پیگیری پرونده تشویق کند و هم آیت‌الله مشکاتیان را از این فساد درون سیستمی مطلع سازد. در نتیجه، خود جلالی مورد اتهام قرار می‌گیرد و به همکاری با گروهک‌ها متهم می‌شود تا صدای عدالت‌خواهی او خفه شود.

پیام فیلم و جنجال‌های آن

فیلم «مصلحت» یک بیانیه صریح است که تأکید می‌کند هیچ فردی، هرچند از خانواده مقامات عالیه، نباید فراتر از قانون باشد و عدالت، هرگز نباید قربانی تعابیر مصلحت‌اندیشانه گردد. این فیلم، یک نقد درونی و تلخ به پدیده آقازادگی و تلاش برای حفظ قداست مقامات به بهای قربانی کردن حقیقت است. طرح این موضوع در سینمای امروز، بسیار حساس و بحث‌برانگیز تلقی شد، اما در نهایت توانست مجوز اکران عمومی را کسب کند و به عنوان تلاشی شجاعانه برای نقد درون‌گفتمانی و یادآوری آرمان‌های اصیل انقلاب در حوزه عدالت، مورد تقدیر قرار گیرد.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید