جوانمرد قصاب کیست؟ | داستان امام علی و جوانمرد قصاب + زندگی شهید جوانمرد قصاب

جوانمرد قصاب کیست؟ از ماجراها و داستان های جوانمرد قصاب چه میدانید؟

جوانمرد قصاب نامی است که در گستره تاریخ و فرهنگ ایران، بیش از یک هویت را نمایندگی می‌کند. این نام، نمادی از آیین فتوّت و جوانمردی است که در رساله‌ها و فتوّت‌نامه‌های اصناف جایگاهی ویژه داشت و پیروان صنف قصابان، او را از مریدان خاص حضرت علی (ع) می‌دانستند. داستان‌های شگفت‌انگیزی درباره توبه و کرامت او نقل شده است که ماهیت نیمه‌افسانه‌ای این شخصیت را تأیید می‌کند. در دوران معاصر نیز، این لقب ارزشمند به یک شهید معاصر دزفولی که نمونه‌ای بارز از انصاف و عدالت در کسب و کار بود، اطلاق شد. این مطلب به بررسی دو چهره متفاوت این نام مشهور می‌پردازد: یکی اسطوره کهن و دیگری الگوی معاصر از جوانمردی و ایثار.

جوانمرد قصاب کیست؟

شخصیت «جوانمرد قصاب» در طول تاریخ ایران، دو هویت اصلی و متفاوت پیدا کرده است: یکی یک شخصیت نیمه‌افسانه‌ای و آرمانی مربوط به قرون اولیه اسلامی، و دیگری یک شخصیت واقعی معاصر در دوران جنگ ایران و عراق.

۱. جوانمرد قصاب در فرهنگ و ادبیات کهن 

هویت اصلی و شناخته‌شده‌تر جوانمرد قصاب، شخصیتی است که پیر و پیشوای صنف قصابان در آیین فتوّت (جوانمردی) به شمار می‌رود.

الف. جایگاه در فتوّت‌نامه‌ها

در روزگاران گذشته، اصناف و پیشه‌وران ایران پیرو آیین جوانمردی بودند و برای خود فتوّت‌نامه‌ها (کتاب‌های آموزش آداب و اعتقادات صنف) داشتند. در این رساله‌ها، هر صنف پیشه خود را به یکی از بزرگان دین یا افراد افسانه‌ای منسوب می‌کرد. جوانمردان صنف قصاب، پیر و پیشوای خود را فردی به نام «جوانمرد قصاب» می‌دانستند.

در فتوّت‌نامه‌ها، مانند فتوّت‌نامه سلطانی (قرن نهم هجری)، نام او عبدالله بن عامر بصری ذکر شده است. او یکی از «هفده کمر بسته» (مریدان خاص) حضرت علی (ع) دانسته شده است. آن‌ها معتقد بودند که در روز غدیر خم، حضرت علی (ع) گوسفندی قربانی کرد و جوانمرد قصاب آن را سلاخی نمود و به این ترتیب، صنف خود را به امیرالمؤمنین (ع) منسوب می‌کردند.

ب. داستان‌های مشهور درباره جوانمرد قصاب

داستان‌های زیادی درباره جوانمردی، توبه و بخشش او نقل شده است. مشهورترین روایت، داستان مواجهه‌ی او با حضرت علی (ع) است:

ماجرای کنیزک و جوانمرد قصاب

کنیزی از قصاب جوانمرد تقاضای گوشت کرد، اما هر گوشتی که قصاب به او پیشنهاد می‌کرد، مورد قبول کنیز قرار نمی‌گرفت. این رفتار، خشم جوانمرد را برانگیخت و او پول کنیز را پس داد. کنیزک که از تنبیه و سرزنش صاحب خود بیمناک بود، به گریه افتاد. در همین هنگام، علی بن ابی‌طالب، شاه مردان، از آنجا عبور می‌کرد و مشکل کنیزک را دریافت. او از جوانمرد خواست تا به کنیز گوشت دهد. اما قصاب که علی را نمی‌شناخت، با حرکت دست خود از اجرای فرمان سر باز زد. پس از رفتن علی، قنبر به جوانمرد گفت که کسی را که از او فرمان نبردی، شاه مردان بود. جوانمرد، با باور عمیق به اشتباه خود، دو چشمش را با کارد بیرون آورد، دست خود را نیز با ساطور جدا کرد و از قنبر خواست او را نزد علی ببرد.

حضرت علی پس از شنیدن این ماجرا، دستور داد که چشمان و دست جوانمرد در جای خود قرار گیرند. سپس دعایی خواند و بر وی دمید و بلافاصله چشمان و دست او به حالت اولیه بازگشتند.

این روایت با تغییراتی جزئی در برخی منابع دیگر نیز نقل شده است، از جمله کتاب طریق‌البکاء اثر محمدحسین بن عبدالله گریان شهرابی که در آن ماجرای دیگری نیز درباره یکی از قصابان هوادار علی بن ابی‌طالب ذکر شده و شاید همان جوانمرد قصاب مورد نظر بوده باشد.

بقاع و آرامگاه‌های جوانمرد قصاب کجاست؟

وجود آرامگاه‌ها و بقعه‌هایی به نام «جوانمرد قصاب» در نقاط مختلف ایران نشان‌دهنده شهرت این شخصیت است:

بقعه مشهور ری (تهران)

معروف‌ترین بقعه در جنوب شهر ری (که امروز محله‌ای به همین نام در تهران است) قرار دارد. حمدالله مستوفی (قرن هشتم) نیز از مدفن شخصی به این نام در ری یاد کرده است. محله و ایستگاه متروی اطراف این بقعه نیز به همین نام خوانده می‌شوند.

مقبره‌های دیگر

بقاع دیگری نیز به نام جوانمرد قصاب در شهرهایی مانند سرخس و دزفول وجود دارد که اغلب نمادین هستند و به احتمال زیاد نشان‌دهنده احترام مردم محلی به آرمان جوانمردی است. برخی نیز این بقعه را منتسب به ابوالعباس قصاب آملی (از عرفای قرن چهارم هجری) می‌دانند.

شهیدجوانمرد قصاب کیست؟

در تاریخ معاصر ایران، به خصوص در زمان جنگ ایران و عراق، لقب «جوانمرد قصاب» به یک شخصیت واقعی داده شده است که به دلیل اخلاق نیکو و جوانمردی در کسب و کار مشهور بود. عبدالحسین کیانی، معروف به «مش عبدالحسین»، اهل دزفول بود.

او در شرایط سخت اقتصادی و جنگی دزفول (اوایل دهه ۶۰)، به دلیل انصاف در قصابی و کمک مخفیانه به نیازمندان شناخته می‌شد. روایت است که او به نیازمندان گوشت می‌داد و حساب آن را نمی‌نوشت یا می‌گفت «کسی پول داده است» تا آبروی آن‌ها حفظ شود.

وی با وجود داشتن هشت فرزند، راهی جبهه شد و سرانجام در عملیات فتح‌المبین (۴ دی ۱۳۶۱) به شهادت رسید و در گلزار شهدای دزفول به خاک سپرده شد.

نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید