در کلاس چهارم، دانش آموزان با مفهوم خودجوش در درس فارسی آشنا می شوند. کلمه خودجوش به معنای انجام کاری است که به صورت داوطلبانه و ارادی انجام میگیرد. در ادامه شما را با مجموعهای از جمله سازی با کلمه خودجوش ویژه پایه چهارم دبستان آشنا خواهیم کرد.
پیشنهاد دیبامگ
جمله سازی با خودجوش برای چهارم دبستان
- جوانان خودجوش برای برگزاری جشن به مناسبت روز طبیعت دست به کار شدند.
- رفتارهای خودجوش یک کودک میتواند دنیایی از خلاقیت را نشان دهد.
- اعضای تیم خودجوش تصمیم گرفتند به نیازمندان محله کمک کنند.
- هنر واقعی زمانی پدیدار میشود که هنرمند بهطور خودجوش از احساساتش الهام بگیرد.
- مردم شهر خودجوش برای تمیز کردن خیابانها و محلههایشان اقدام کردند.
- این گلها به شکلی خودجوش در دل زمین خشک روییدهاند.
- برنامهریزی برای سفر نداشتیم، اما یک ماجراجویی خودجوش خیلی خاطرهانگیز شد.
- به نظرم همه دانشآموزان باید در حفظ محیط زیست خودجوش باشند.
- او همیشه برای کمک به دیگران آماده است و کارهای خیر را خودجوش انجام میدهد.
- خودجوشی باعث میشود که ما آدمهای مسئولیتپذیری باشیم.
- او یک فرد خودجوش است و همیشه به دیگران کمک می کند.
- آنها یک اقدام خودجوش انجام دادند و به یک خیریه کمک کردند.
- این اتفاق به طور خودجوش افتاد و هیچ کس انتظارش را نداشت.
- این نیکوکاری به صورت خودجوش انجام شد.
- من به صورت خودجوش سعی کردم پدر و مادرم را خوشحال کنم.
- فعالیتهای نیکوکارانه و خودجوش بیشتر در یادها میماند.
- وقتی در کرمانشاه زلزله آمد، مردم به صورت خودجوش به یاری هموطنان خود پرداختند.
- امروز مردم به صورت خودجوش نسبت به حقوق پایین کارگران اعتراض کردند.
- من به صورت خودجوش این اعتراضات را مدیریت کردم.
- ما میتوانیم به صورت خودجوش تصمیم بگیریم که به دیگران کمک کنیم.
- هفته پیش بدون برنامه ریزی قبلی و به صورت خودجوش به مسافرت رفتیم.
- کودکان به صورت خودجوش شروع به بازی کردند.
- او با یک حرکت خودجوش موجب پیروزی تیم فوتبال شد.
- من و دوستانم به صورت خودجوش یک مرکز نیکوکاری خصوصی تاسیس کردیم.
- با شنیدن موفقیت دوستم، به صورت خودجوش خوشحال شدم.
- برای حل این مشکل، به صورت خودجوش چارهای اندیشید.
- معنای کلمه خودجوش، بدون برنامه ریزی قبلی است.
- رضا با دیدن پیرمرد، به صورت خودجوش به کمک او شتافت.
- علی همیشه کارهای خانه را بهصورت خودجوش انجام میدهد.
- دختر کوچولو به مادرش کمک کرد و میز ناهار را به صورت خودجوش چید.
- ما بهصورت خودجوش در جمعآوری زبالههای پارک مشارکت کردیم.
- بچهها به طور خودجوش تصمیم گرفتند به کتابخانه بروند.
- او با انگیزهای خودجوش به درس خواندن ادامه داد.
- وقتی که دوستانم به کمک نیاز داشتند، من خودجوش به آنها کمک کردم.
- علی یک دانشآموز خودجوش است و همیشه ایدههای خوبی دارد.
- بچهها به طور خودجوش به جمعآوری زبالههای حیاط مدرسه پرداختند.
- تصمیم خودجوش او برای کمک به دوستانش، بسیار زیبا بود.
- برای جشن مدرسه، بچهها خودجوش برنامهریزی کردند.
- وقتی معلم وارد کلاس شد، همه خودجوش به احترام او بلند شدند.
- رفتار خودجوش دانشآموزان نشاندهندهی علاقهمندی آنهاست.
- او خودجوش به معلم پیشنهاد داد که موضوع جدیدی درس بدهد.
- علی و دوستانش خودجوش برای انجام تکالیف همکاری میکنند.
- روحیه خودجوش داشتن به افراد کمک میکند تا موفق شوند.
- کمک خودجوش او به دیگران، از او شخصیتی محبوب ساخته است.
- وقتی همه خودجوش در کار گروهی شرکت میکنند، نتیجه بهتر میشود.
- او با علاقهای خودجوش شروع به یادگیری زبان جدید کرد.
- معلم گفت: بعضی وقتها ایدههای خودجوش در کلاس باعث میشود درسها جذابتر شوند.
- مریم در حیاط مدرسه به دوستش گفت: بیا با هم یک نمایش خودجوش اجرا کنیم و بچهها را بخندانیم.
- علی وقتی دید که دوستش به کمک نیاز دارد، به طور خودجوش به او کمک کرد.
- در مهمانی، بچهها تصمیم گرفتند یک بازی خودجوش ترتیب بدهند و همه را سرگرم کنند.
- پدر گفت: گاهی وقتها فعالیتهای خودجوش باعث شادی بیشتر میشوند.