حضرت قاسم فرزند امام حسن (علیهالسلام) به سال ۴۷ ه. ق در مدینه منوره ديده به جهان گشود. مادرش امولدی به نام «نفیله» يا «رمله» يا «نجمه» بود. در دو سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد؛ و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموى گرامى خود، امام حسين (علیهالسلام)، پرورش يافت؛ و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و ديگر برادران و خواهران خود حضور داشت.
تاریخ ولادت حضرت قاسم ۱۴۰۳
در مورد تاریخ ولادت ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست، اما چیزی که بین علما مشهور است ولادت ایشان در پنجم رمضان اتفاق افتاده است. البته تاریخ ۱۴ شعبان برای ولادت ایشان نیسز ذکر شده است.
- اگر ۵ رمضان در نظر گرفته شود برابر است با پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
حضرت قاسم فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام است. بنابر برخی روایات، ولادت حضرت قاسم در پنجم رمضان سال 48 هجری قمری اتفاق افتاده است. مادر حضرت قاسم کودک را در قنداق سفیدی پیچید و در دامن حضرت امام حسن علیه السلام نهاد. آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش دیگرش اقامه گفت. در روز هفتم سر کودک را تراشیده و به وزن مویش نقره صدقه داد. در اینجا گزیده ای از سرود و نغمه های ولادت حضرت قاسم علیه السلام از نظر می گذرد.
متن مولودی حضرت قاسم (ع)
از خانه ی کریمان
سر زد شکوفه امشب
قاسم ز ره رسیده
خندان حسین و زینب
مولا چشم تو روشن(۲)
سوم ماه صیام است
عاشقان وقت قیام است
بیت مجتبی در امشب
به خدا دارالسلام است
از خانه ی کریمان
سر زد شکوفه امشب
قاسم ز ره رسیده
خندان حسین و زینب
مولا چشم تو روشن(۲)
مثل روی ماه او فلک ندیده
قاسم کرببلا ز ره رسیده
دامن نجمه پر از گل بهاریست
بارک اله از لب حسن شنیده
از خانه ی کریمان
سر زد شکوفه امشب
قاسم ز ره رسیده
خندان حسین و زینب
مولا چشم تو روشن(۲)
دلم امشب بیقراره
موسم وصل نگاره
جام می طعم عسل شد
ساقیا فصل بهاره
از خانه ی کریمان
سر زد شکوفه امشب
قاسم ز ره رسیده
خندان حسین و زینب
مولا چشم تو روشن(۲)
شهد عسل به کامم
من حامل سلامم
عالم غرق عسل شد
این گردیده پیامم
از خانه ی کریمان
سر زد شکوفه امشب
قاسم ز ره رسیده
خندان حسین و زینب
مولا چشم تو روشن(۲)
غنچه ی باغ حسن امشب دمیده
یار شاه کربلا ز ره رسیده
بر لب نجمه تبسم نقش بسته
بارک اله از لب حسن شنیده
از خانه ی کریمان
سر زد شکوفه امشب
قاسم ز ره رسیده
خندان حسین و زینب
مولا چشم تو روشن(۲)
♦♦♦
تو بهترین رفیقی برام
به ساحت مقدست سلام
هر کی میخواد هر چیزی بگه
دوست دارم اقا تو یک کلام
یا قاسم، کرمت دریایی
یا قاسم، حرمت رویایی
یا قاسم، چقدر اقایی٢
دل و دلبر تویی، نوه ی پیمبر تویی
مثل بابات حسن، جلوه داور تویی
تو نبرد تو با اَزرقِ شامی دیدند
همه فَن حَریف جنگ نابرابر تویی
قاسم ابن الحسن(ع)
تو مَعرکه شدی خود حسن
تویی عزیز شاه بی کفن
یه افتخاریه اقا برام
نوکر خونه زاد تو شدن
یا قاسم، همه دنیامی
یا قاسم، پسر آقامی
یا قاسم، همه جا باهامی۲
شور آوازمو، تویی دم آغازمو
توی لشکرت آقا، منم یه سربازمو
از همون روزی که اسم تو اومد رولبم
به تو گفتم فقط این درد دل و رازمو
قاسم ابن الحسن(ع)
دوباره با عنایت شما
روزه ی امسالمو من اقا
به یاد غربت امام حسن
وا میکنم به خاک کربلا
یا قاسم، به فداته جُونم
یا قاسم، به تو من مدیونم
یا قاسم، پا به پات میمونم٢
سفره ما رمضون سفره لطف خودته
آرزوم افطاری دادن حرم مادرته
از خودم هیچی ندارم توی دنیا آقا
هر چی دارم همه از کرم گدا پَرورته
قاسم ابن الحسن(ع)
یا قاسم، همه دنیامی
یا قاسم، پسر آقامی
یا قاسم، همه جا باهامی۲
♦♦♦
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
گل بریزید فرشته ها
پای قدوم مجتبی
شادی کنید آمده شب
شادی زهرا و مرتضی
در شب عید مجتبی
جشن و طرب شده به پا
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
از آسمون تا به زمین
فرشته ها گرفته صف
به زیر لب زمزمه
سرود شادی و شعف
خنده به لب، همه به صف
شاخه گل میان کف
جن و ملک حور و پری
خوانده همه به یک صدا
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
ستاره ها در آسمان
تمام غرق رقص نور
روی زمین شده به پا
محفل شادی و سرور
چشم حسود، دیده بد
زماه فاطمه به دور
چه با صفا شده زمین
به نیمه ماه خدا
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
مدینه با صفا شده
ز روی فرزند علی
فاطمه شادمان شده
از گل لبخند علی
بوسه زده رسول حق
به روی دلبند علی
رفته ز کف صبر و قرار
از دل خاتم الانبیاء
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
شب شب عرض حاجت و
ذکر مناجات و دعا
به ذکر یا حسن نشین
به بارگاه کبریا
دست طلب بزن
به دامن امام مجتبی
از در خانه علی
حاجت خود طلب نما
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
سوی مدینه رو کنید
به ذکر یا حسن همه
به همره فرشتگان
شوید گرم زمزمه
صفا گرفته ساحت
بیت علی و فاطمه
ز عطر موی مجتبی
جهان شده چه با صفا
شادی کنید آمده شب شادی زهرا و مرتضی
♦♦♦
قاسم قاسم قاسم
عسل عسل، میریزه از لبات
دل میبره، از بابا خنده هات
مادر میگه، به قربون چشات
ملائکه، گل میریزن به پات
خنده رو لبهای حسن، گل میکنه امشب
به گهوارش ملک توسل میکنه امشب
اومده کودکی که تو خوشگلی بی همتاس
میبینه یوسف و تحمل میکنه امشب۲
سفره داره مدینه دل بیقرار میشه
با بوسه از لب تو روزش افطار میشه
قاسم قاسم قاسم
عسل عسل، میریزه از لبات
پسر پسر، عشق یل جمل
قند عسل، هستی ضرب المثل
دلاوری، به ازرقی اجل
زانو زده، پیش تو هر چی یل
وقتی رجز میخونی تو به پا میشه طوفان
پشت سرت عمو میگه فدات بشم ای جان
تا که نقاب برمیداری از روی چهرت تو
همه میگن انگار حسن اومده تو میدان۲
با شیوه رزمت، حیدر زنده میشه
با تیغ تو قبر، ازرق کنده میشه
قاسم قاسم قاسم
عسل عسل، میریزه از لبات